در روایتی از امام صادق عليه السلام بنا به نقل شيخ مفيد، آمده است: لا يخرج القائم الا في وتر من السنين سنه احدي او ثلاث او خمس او سبع او تسع: قائم (عليه السلام) خروج نمي کند مگر در سالهاي فرد: سال اول، يا سوم، يا پنجم، ياهفتم، يا نهم. و از امام محمد باقر عليه السلام روايت است: يقوم القائم في وتر من اسنين: تسع، واحده، ثلاث، خمس: قائم عليه السلام در سالهاي فرد قيام مي کند: نه، يک، سه و پنج.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
امروز روز بسیار خوب و مطلوبى بود براى من بهخاطر مشاهدهى کار برجستهاى که در زمینهى فنّاورى نانو بحمدالله در کشور شکل گرفته و پیش میرود. البتّه یکایک این کارهایى که انجام گرفته و اشخاص محترمى که این زحمات را کشیدند و این کارها را کردند، درخور این هستند که جداگانه ابراز تشکّر و سپاسگزارى و دعا براى پیشرفت براى آنها انجام بگیرد.
خوشبختانه مسئلهى فنّاورى نانو یک تجربهى موفّقى است براى کشور ما؛ و نشاندهندهى این است که وقتى یک مجموعهى علاقهمند و دلسوز و بامعرفت به کار متمرکز میشوند بر روى یک نقطهى خاصّى و کار را با برنامه پیش میبرند، پیشرفتهاى محسوس و جهشوارى در آن کار بهوجود مىآید. پیشرفت کار فنّاورى نانو در واقع براى ما علاوه بر اینکه خودش ارزش دارد، از این جهت هم که یک نمونهاى است که ما بتوانیم در همهى کارهاى کشور از این نمونه تبعیّت کنیم و آن را معیار قرار بدهیم، براى ما ارزش دارد. ما تقریباً دهسال پیش با مجموعهى ستاد نانو یک ملاقاتى داشتیم؛ گزارشى به من دادند و موضوع نانو را براى ما تشریح کردند؛ مشغول شدند و پیشرفت کردند. امروز خوشبختانه مىبینیم ما در این مقولهى علمى و تحقیقى جهش بهوجود آمده؛ یعنى کار بهصورت جهشى پیش رفت.
خداى متعال را شکر میگزاریم که یکچنین اتّفاقى افتاده؛ مهم این است که شما ببینید عوامل این پیشرفت جهشى چه بوده است، این عوامل را بایستى نگه دارید؛ وجود برنامهى خوب، ثبات در مدیریّت، اهتمام به فرهنگسازى و گفتمانسازى. اینچیزى که اخیراً من دیدم که این جوانهاى دانشآموز دنبال این کار هستند و دارند این مسئله را در حدّى که از توانایىهاى معمول دانشآموزهاى ما بالاتر است دنبال میکنند یا براى بخشهاى مختلف کارهایى انجام گرفته، این گفتمانسازى است؛ این گفتمانسازى خیلى مهمّ است. یعنى در کشور این فکر، این گفتمان، این اندیشه بهوجود بیاید که باید مسئلهى نانو را دنبال کرد. خب، نانو خیلى مهم است؛ نمیخواهیم بگوییم از همهى مسائل کشور، از همهى مسائل فنّى مهمتر و بالاتر است؛ نه، [ امّا] یکى از مسائل مهم پیشرفت علمى و فنّى کشور است؛ ما این را الگو قرار بدهیم براى کارهاى گوناگونمان و همین عوامل پیشرفت را که به بعضى از آنها اشاره کردم، حفظ کنیم؛ یعنى برنامه را روزبهروز تکمیل کنیم. موفّقیّتها ما را غرّه نکند؛ این خیلى مهم است. خوشبختانه در این ده سال پیشرفتتان خیلى خوب بوده؛ یعنى شما از رتبهى پایینى در دنیا رسیدهاید به رتبههاى بالا؛ به رتبهى هفتم دنیا مثلاً رسیدهاید؛ خب، این خیلى چیز مهمّى است ولیکن این ما را وادار نکند به اینکه قانع بشویم به وضعى که هست و همین وضعیّت موجود را بخواهیم حفظ کنیم؛ نه، پیش بروید و فکر پیشرفت روزافزون در این رشته را رها نکنید. استعدادهاى گوناگونى هم جذب خواهند شد؛ الان همین پسرها و دخترهاى جوانى که اینجا من میبینم، خیلى استعدادهاى خوبى هستند؛ اگر این موضوع براى اینها مطرح نمیشد، این باب براى تحقیقات اینها باز نمیشد و این استعداد بُروز نمیکرد. ما خیلى از استعدادها را که در کشورمان وجود دارد نمىشناسیم؛ میدان را باز کنیم براى اینکه این استعدادها شناخته بشوند و بیایند. ما امروز خیلى احتیاج داریم به کار؛ ما یک عقبماندگى تاریخى و یک فقر تاریخى در زمینههاى علمى و تحقیقى داریم. درست است که امروز شتابْ علمى ما در دنیا در درجهى اوّل است و در واقع شتاب علمى از متوسّط خیلى خیلى بالاتر است لکن هنر این شتاب حدّاکثر این است که ما را از این عقبماندگى تاریخى و از این فقر تاریخى یک مقدارى جلو بیاورد. ما باید اینقدر این کار را ادامه بدهیم که برسیم به صفوف مقدّم؛ چرا میگوییم صفوف مقدّم؟ چون هم امکانش را داریم، هم نیازش را داریم. اینهمه استعداد خوب در کشور ما هست؛ یعنى متوسّط استعداد در کشور ما از متوسّط استعداد در دنیا بالاتر است؛ این ثابت شده و جزو مسلّمات است. استعدادهاى فراوانى داریم که این استعداد بایستى بُروز کند و نتیجه بخش[ شود]. ثانیاً ما نیاز داریم به اینکه پیشرفت کنیم؛ ما احتیاج داریم. مىبینیم که منش مستقلّ سیاسى و اجتماعى و فکرى ملّت ایران و جمهورى اسلامى موجب میشود که قدرتمندان دنیا، صاحبان قدرتهاى زورگو با ما دشمنى کنند؛ این دشمنى در خیلى از جاها دارد خودش را بُروز میدهد. خب، وقتى که اینهمه دشمنى با ما میشود، باید خودمان را تقویت کنیم و خودمان را به اقتدار لازم برسانیم.
خوشبختانه کارها تا حالا در همهى زمینهها خوب پیش رفته و من خواهش میکنم نگذارید که این چیزهایى که عوامل پیشرفت در اینجا بوده به هم بخورد؛ این مسئلهى ثبات مدیریّت، تکمیل برنامه، دورى از فضاهاى سیاسى. یعنى از مهمترین کارها این است که این انگیزههاى سیاسىاى که مشاهده میکنید بیرون هست، نگذارید در این مجموعه نفوذ کند؛ حیف است، خراب میکند. و همینطور که تاکنون بحمدالله خوب بوده، همینطور خوب نگه دارید و نگذارید[ خراب شود]. و آقاى دکتر ستّارى هم اینجا حضور دارند و میتوانند کمک کنند براى پیشرفت اینجا. همینطور که حالا در این نمودار نشان داده شد که بودجه نسبت به مشابهات آن در دنیا خیلى کم بوده، یک مقدارى بیشتر پرداخته بشود به این قضیّه. و انشاءالله خداى متعال هم کمک کند؛ ما هم دعا میکنیم به شما؛ هم دعا میکنیم که انشاءالله خداوند کمک کند. اگر زنده بودیم، باز بعد از یک فاصلهاى شماها را خواهیم دید انشاءالله با پیشرفتهاى بیشترى؛ و اگر ما هم نبودیم، انشاءالله کشور پیشرفتهاى شما را خواهد دید. و این مسئلهى هدایت کار به سمت بازار و ثروت که در این گزارشها من یک جا ملاحظه کردم، خیلى مهم است؛ یعنى کارى بشود که این شرکتهاى دانشبنیان بهمعناى واقعى کلمه بتوانند از این محصول استفاده کنند، از این فکر استفاده کنند؛ این موجب میشود که کار علمى شما و تحقیقاتى شما در محیط زندگى مردم تأثیر خود را نشان بدهد؛ این تضمین پیشرفت کار شما است انشاءالله. زنده باشید.
و الحمدللَّه ربّ العالمين و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطّاهرين
درود و سلامى از سرِ شوق و تكريم بر شما سعادتمندان كه به دعوت قرآنى لبّيك گفته و به ميهمانىِ خانهى خدا شتافتهايد. نخستين سخن آن است كه اين نعمت بزرگ را قدر بدانيد و با تأمّل در ابعاد فردى و اجتماعى و روحى و بينالمللى اين فريضهى بىهمتا، براى نزديك شدن به هدفهاى آن تلاش كنيد و از ميزبان رحيم و قدير، براى آن كمك بخواهيد. اينجانب همدل و همزبان با شما از پروردگار غفور و منّان درخواست ميكنم كه نعمت خود را بر شما تمام كند و چون توفيق سفر حج عطا كرده است، توفيقِ گزاردن حجّ كامل نيز عطا فرمايد و آنگاه با قبول كريمانهى خود، شما را با دست پُر و عافيت كامل روانهى ديار خود سازد؛ انشاءاللَّه.
در فرصت مغتنمِ اين مناسك پُرمغز و بىنظير، بهجز تطهير و تعمير(1) معنوى و روحى كه برترين و ريشهاىترين دستاورد حج است، توجّه به مسائل جهان اسلام و نگاهى بلند و فراگير به مهمترين و اولويّتدارترين موضوعات مرتبط با امّت اسلامى، در صدر وظايف و آداب حجگزاران است.
امروز از جملهى اين موضوعات مهم و داراى اولويّت، مسئلهى اتّحاد مسلمانان و گشودن گرههاى فاصلهافكن ميان بخشهاى امّت اسلامى است. حج، مظهر وحدت و يكپارچگى و كانون برادرى و هميارى است. در حج بايد همگان درس تمركز بر مشتركات و رفع اختلافات را فرا بگيرند. دستهاى پليد سياستهاى استعمارى از ديرباز تفرقهافكنى را براى تأمين مقاصد شوم خود در دستور كار داشتهاند، ولى امروز كه به بركت بيدارى اسلامى، ملّتهاى مسلمان دشمنىِ جبههى استكبار و صهيونيسم را بدرستى شناخته و در برابر آن موضع گرفتهاند، سياست تفرقهافكنى ميان مسلمانان شدّت بيشترى يافته است. دشمن مكّار بر آن است كه با افروختن آتش جنگهاى خانگى ميان مسلمانان، انگيزههاى مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف كشانده، رژيم صهيونيستى و كارگزاران استكبار را كه دشمنان حقيقىاند، در حاشيهى امن قرار دهد. راهاندازى گروههاى تروريستى تكفيرى و امثال آن در كشورهاى منطقهى غربِ آسيا ناشى از اين سياستِ غدّارانه است. اين هشدارى به همهى ما است كه مسئلهى اتّحاد مسلمين را امروز در صدر وظايف ملّى و بينالمللى خود بشماريم.
موضوع مهمّ ديگر مسئلهى فلسطين است. با گذشت 65 سال از آغاز تشكيل رژيم غاصب صهيونيست و فرازوفرودهاى گوناگون در اين مسئلهى مهم و حسّاس و بخصوص با حوادث خونين سالهاى اخير، دو حقيقت براى همه آشكار شده است: اوّل آنكه رژيم صهيونيست و پشتيبانان جنايتكار آن، در قساوت و سبعيّت و پايمال كردن همهى موازين انسانى و اخلاقى هيچ حدّ و مرزى نمىشناسند. جنايت، نسلكشى، ويرانگرى، كشتار كودكان و زنان و بىپناهان، و هر تعدّى و ظلمى را كه از دستشان برآيد براى خود مباح ميشمرند و به آن افتخار هم ميكنند. صحنههاى گريهآور جنگ پنجاه روزهى اخير غزّه، آخرين نمونهى اين بزهكارىهاى تاريخى است كه البتّه در نيم قرن اخير بارها تكرار شده است.
دوّمين حقيقت آن است كه اين سفّاكى و فاجعهآفرينىها نتوانسته است هدفِ سردمداران و پشتيبانان رژيم غاصب را برآورده سازد. برخلاف آرزوى احمقانهى اقتدار و استحكامى كه سياستبازان خبيث براى رژيم صهيونيستى در سر ميپروراندند، اين رژيم روزبهروز به اضمحلال و نابودى نزديكتر شده است. ايستادگى پنجاه روزهى غزّهى محصور و بىپناه در برابر همهى توانِ بهصحنهآوردهى رژيم صهيونيست، و سرانجام، ناكامى و عقبنشينى آن رژيم و تسليم شدنش در برابر شروط مقاومت، نمايشگاه آشكار اين ضعف و ناتوانى و بىبُنيگى است. اين بدان معنى است كه ملّت فلسطين بايد از هميشه اميدوارتر باشد، مبارزان جهاد و حماس بايد بر تلاش و عزم و همّت خود بيفزايند، كرانهى غربى راه پرافتخار هميشگى را با قدرت و استحكام بيشتر پىگيرد، ملّتهاى مسلمان پشتيبانى واقعى و جدّى از فلسطين را از دولتهاى خود مطالبه كنند، و دولتهاى مسلمان صادقانه در اين راه گام نهند.
سوّمين موضوع مهم و داراى اولويّت، نگاه هوشمندانهاى است كه فعّالان دلسوز جهان اسلام بايد به تفاوتِ ميان اسلام ناب محمّدى و اسلام آمريكايى داشته باشند و از خلط و اشتباه ميان اين دو، خود و ديگران را برحذر بدارند. نخستين بار امام راحل بزرگ ما به تمايز اين دو مقوله همّت گماشته و آن را وارد قاموس سياسى دنياى اسلام كرد. اسلامِ ناب، اسلامِ صفا و معنويّت، اسلامِ پرهيزكارى و مردمسالارى، اسلامِ «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّار رُحَماءُ بَينَهُم»(2) است. اسلامِ آمريكايى، پوشاندن لباس اسلام بر نوكرى اجانب و دشمنى با امّت اسلامى است. اسلامى كه آتش تفرقه ميان مسلمين را دامن بزند، به جاى اعتماد به وعدهى الهى، به دشمنان خدا اعتماد كند، به جاى مبارزه با صهيونيسم و استكبار با برادر مسلمان بجنگد، با آمريكاى مستكبر عليه ملّت خود يا ملّتهاى ديگر متّحد شود، اسلام نيست؛ نفاق خطرناك و مهلكى است كه هر مسلمان صادقى بايد با آن مبارزه كند.
نگاه همراه با بصيرت و ژرفانديشى، اين حقايق و مسائل مهم را در واقعيّتِ جهان اسلام براى هر جويندهى حقّى روشن ميسازد و وظيفه و تكليفِ روز را بىهيچ ابهامى معيّن ميكند. حج و مناسك و شعائر آن فرصتِ مغتنمى براى كسب اين بصيرت است، و اميد آنكه شما سعادتمندان حجگزار از اين موهبت الهى به طور كامل بهرهمند گرديد. همهى شما را به خداى بزرگ مىسپارم و قبولى تلاش شما را از خداوند مسئلت مينمايم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه
والحمدلله و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرین و على صحبه المنتجبین و من اتّبعهم الى یوم الدّین.
تبریک عرض میکنم سالگرد بعثت نبى مکرّم اسلام را - که درواقع بزرگترین عید بشریّت است - به همهى شما حضّار گرامى؛ برادران عزیز، خواهران عزیز، میهمانان عزیز، سفیران کشورهاى اسلامى که در مجلس حضور دارند و به همهى ملّت ایران که نشان دادند پایبند به پیام بعثت پیامبرند و امتحان بزرگ و دشوارى را در این راه ملّت ما از خودشان بروز دادند.
همچنین تبریک عرض میکنم این روز بزرگ را به همهى ملّتهاى مسلمان، به دنیاى اسلام و یکایک مسلمانان در هر نقطهى عالم و همچنین به همهى آزادگان عالم؛ آن کسانى که از پیام آزادى و پیام عدالت و پیام انسانیّت و تکریم انسان، احساس هیجان میکنند و از آن لذّت میبرند.
برادران و خواهران عزیز! دربارهى بعثت پیامبر سخنان گوناگونى قابل بررسى کردن و گفتن است؛ آنچه امروز براى ما مردم و براى دنیاى اسلام لازم است و باید به آن توجّه شود، دو سه نقطهى اصلى است: یکى آن نقطهاى است که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در خطبهى نهجالبلاغه به آن اشاره فرمود که علّت بعثت پیامبر و پیامبران بزرگ الهى را اینگونه معرّفى کرده است: لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِىَّ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ (۱) انسانها را به فطرت انسانى و سرشت انسانیّت که همراه با شرف و کرامت است برگردانَد؛ نعمتهاى فراموششدهى الهى را به یاد آنها بیاورَد و خِرَدهاى دفنشده را مبعوث کند.
انسانها به برکت خِرَد است که میتوانند پیام پیامبران را درک کنند؛ از مشکلات و دشوارىهاى راه نورانى پیغمبران نهراسند و آنها را بتوانند پشت سر بگذارند. به برکت عقل و اندیشه و خِرَد است که بشریّت میتواند از مفاهیم قرآن بدرستى استفاده کند. اگر جامعهى اسلامى به همین یک دستور عمل کند، یعنى نیروى فکر را، به کارگیرى اندیشه و خِرَد را در میان خود یک امر رایج و عمومى قرار بدهد، عمدهى مشکلات بشر حل خواهد شد؛ عمدهى مشکلات جامعهى اسلامى حل خواهد شد.
امروز شما نگاه کنید، به نام اسلام در یک نقطهاى با انسانهاى بىگناه رفتار ظالمانه میکنند، در یک نقطهاى بهخاطر اسلام مسلمانان را قتل عام میکنند. در آفریقا در یک مرکزى، در یک کشورى، کسى بهخاطر مسلمان بودن مورد قتل و تجاوز و ظلم قرار میگیرد. در نقطهى دیگرى کسانى به نام اسلام دخترهاى مردم را میدزدند و فرار میکنند؛ اینها بهخاطر این است که پیام اسلام براى مسلمانان جا نیفتاده است. ما مسلمانها باید قرآن را، اسلام را درست بفهمیم و با میزان عقل و خِرَد خودمان و با راهنمایى اندیشهى بشرى و اسلامى، به اعماق تعالیم پیامبراسلام و این پیامها برسیم.
وقتى از پیام اسلام غفلت کردیم، که قرآن کریم فرمود: وَ قالَ الرَّسولُ یرَبِّ اِنَّ قَومِى اتَّخَذوا هذَا القُرءانَ مَهجورا؛ (۲) وقتى قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهى مفاهیم قرآنى را که یک منظومهى کامل براى زندگى انسان است، درست ندیدیم، آنوقت لغزش پیدا میکنیم، و نیروى خِرَد ما هم نمیتواند فهم درستى از مفاهیم قرآنى پیدا کند.
امروز در دنیا دشمنانى بهصورت علنى با اسلام مقابله میکنند؛ مقابلهى آنها در درجهى اوّل با ایجاد اختلاف است. عمیقترین اختلافها و خطرناکترین اختلافها، اختلافهاى عقیدتى و ایمانى است. امروز در دنیا، تحریکات ایمانى و عقیدتى براى به جان هم انداختن مسلمانان، بهوسیلهى دستهاى استکبارى انجام میگیرد. یک عدّهاى، عدّهاى را تکفیر میکنند؛ عدّهاى علیه عدّهى دیگرى شمشیر میکشند؛ برادران به جاى همکارى با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان میگذارند! جنگ شیعه و سنّى به راه مىاندازند و تحریکات قومى و طائفى را لحظه به لحظه افزایش میدهند؛ [البتّه] دستهایى که این کارها را میکنند، دستهاى شناختهشدهاى هستند. اگر نیروى خِرَد، چراغ اندیشه و آگاهى - که قرآن ما را به آن امر کرده است - به کار بیفتد، خب دست دشمن را مىبینیم، انگیزهى دشمن را میفهمیم.
امروز در دنیاى اسلام براى اینکه دستگاههاى استکبارى به هدفهاى استکبارى خودشان برسند، براى اینکه مشکلات خودشان را پوشیده و مخفى نگه دارند، در میان مسلمانان اختلاف ایجاد میکنند؛ شیعههراسى بهوجود مىآورند، ایرانهراسى بهوجود مىآورند، براى اینکه رژیم غاصب صهیونیستى را محفوظ نگهدارند، براى اینکه تضادهایى که سیاستهاى استکبارى را در این منطقه به شکست کشانده است، بهنحوى حل کنند؛ راه آن را در این مىبینند که بین مسلمانها اختلاف بیندازند. خب، این را باید دید، این را باید فهمید؛ انتظار از زبدگان این است، انتظار از نخبگان این است.
آنچه امروز دستگاههاى سیاسى غرب ترویج میکنند، همان جاهلیّتى است که بعثت پیغمبر براى زدودن آن - از محیط زندگى بشر - بهوجود آمد. نشانههاى همان جاهلیّت، امروز در دنیا، در این تمدّن رایج فاسد غربى، مشاهده میشود؛ همان بىعدالتى، همان تبعیض، همان نادیده گرفتن کرامت انسان، همان عمده کردن مسائل جنسى و نیازهاى جنسى.
قرآن کریم خطاب به همسران مکرّم پیغمبر میفرماید: وَ قَرنَ فى بُیوتِکُنَّ وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَهِلِیَّةِ الاُولَى(۳). یکى از نشانههاى جاهلیّت اُولى، تبرّج زنانه است. امروز یکى از عمدهترین مظاهر تمدّن غربى، همین تبرّج است؛ این همان جاهلیّت است، منتها جاهلیّتى که توانسته است خود را با سلاح تبلیغات مدرن مجهّز بکند، حقایق را از چشم مردم بپوشاند؛ اینها را باید ما مسلمانها بفهمیم، اینها را باید بدانیم.
دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به روى آوردن به اندیشه، روى آوردن به فکر، عادت کردن به اندیشیدن، مسائل را درست فهمیدن، درست تحلیل کردن. دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به شناختن حقیقى جبههى دشمن امّت اسلامى؛ دشمنانمان را بشناسیم، دوستانمان را بشناسیم. گاهى دیده شده است که مجموعهاى از ما مسلمانها با دشمنان خودمان همدست شدیم براى زدن دوستان خود، براى زدن برادران خود! خب، این به ما لطمه میزند، این امّت اسلامى را دچار آشفتگى میکند، دچار ضعف میکند؛ این ناشى از نداشتن بصیرت است. امروز دنیاى اسلام به این بصیرت احتیاج دارد، به این تدبّر و اندیشه احتیاج دارد، به اثارهى دفائن عقول احتیاج دارد: وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول. (۴) نیاز مهمّ دیگر دنیاى اسلام اتّحاد است؛ باید از اختلافات جزئى، اختلافات سلیقهاى، اختلافات عقیدتى عبور کرد و امّت واحده تشکیل داد: اِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً وَحِدَةً وَ اَنَا رَبُّکُم فَاعبُدون(۵)؛ خداى متعال اینجور میفرماید. اعتقاد به قرآن، اعتقاد به پیامبر، اعتقاد به خداى واحد، اعتقاد به کعبهى واحد و قبلهى واحد، درمقابلداشتنِ جبههى واحد دشمن، اینها کافى نیست براى اتّحاد دنیاى اسلام؟ چرا عدّهاى نمیفهمند؟ چرا عدّهاى این حقایق روشن را درک نمیکنند؟ هدف آمریکا و جبههى غربىها از ایرانهراسى و شیعههراسى چیست؟ چرا این را فکر نمیکنند؟ رژیم صهیونیستىِ غاصب - که امروز بزرگترین بلیّهى دنیاى اسلام وجود این رژیم است - باید بتواند با آسودگى زندگى کند، بر مشکلات خودش فائق بیاید، بر عوامل نابودکنندهاى که بحمدالله در ارکان آن رژیم غاصب وجود دارد فائق بیاید؛ این نمیشود مگر اینکه سر مسلمانها را بند کنند، بین آنها اختلاف بیندازند، مسائل کوچک را براى آنها بزرگ کنند.
به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است؛ سعى شد از سوى دشمنان اسلام که این بیدارى را سرکوب کنند - و یک جاهایى هم سرکوب کردند - امّا بیدارى اسلامى سرکوب شدنى نیست. پرچم اعتزاز به اسلام بلند شده است، برافراشته شده است؛ احساس هویّت اسلامى امروز در مسلمانان، در هر نقطهى عالم، نیرومند شده است و نیرومند خواهد شد. ملّت ایران در این زمینه مسئولیّتهاى بزرگى داشته است که انجام داده است، بعد از این هم انجام خواهد داد. ملّت ایران با اعتقاد به قرآن، با اعتقاد به پیام بعثت، با اتّحاد درونى در میان خود، با احساس دلیرى در مقابل دشمن و نترسیدن از دشمن، با احساس امید به وعدهى الهى نصرت، که وعدهى صریح الهى است و فرمود: اِن تَنصُروا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ (۶) و با این ذخیرههاى ارزشمند، به پیش میرود.
بحمدالله ما یکى پس از دیگرى، سنگرهایى را که براى ادامهى مبارزهى با ظلم و جهل و بىعدالتى لازم است داشته باشیم، انشاءالله فتح میکنیم و پیش میرویم. بحمدالله ملّت ایران از توفیق الهى و کمک الهى برخوردار بوده است؛ قدم به قدم پیش رفتیم، مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشتیم و پشت سر خواهیم گذاشت؛ به فضل و حول و قوّهى الهى.
مسئولین با احساس مسئولیّت، در عرصههاى گوناگون مشغول کارند؛ امروز بحمدالله دولت ما تازهنَفَس، آمادهى به کار، با احساس اعتزاز به اسلام و مسلمان بودن؛ احساس میکنند بهخاطر ایمان به خدا داراى عزّتند - که همین هم هست - مشغول کارند و تلاش میکنند. چالش وجود دارد، مشکلات وجود دارد؛ برسر راه زندگى، این مشکلات هست. اگر زندگى بخواهد عزّتمندانه باشد، انسانهاى داراى خِرَد و تدبیر، مشکلات را بهخاطر رسیدن به عزّت و شرف انسانى و کرامت انسانى و تقرّب الىالله تحمّل میکنند؛ انسانهایى که بىخِرَدند همین مشکلات در زندگى آنها هست، آنها را با ذلّت تحمّل میکنند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول کنند، ولایت شیاطین را قبول میکنند: وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِیَکونوا لَهُم عِزّاً، کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّاً؛ (۷) فرمولى که انسانهاى بىخِرَد، دستگاههاى بىخِرَد، انسانهاى غافل در دنیا انتخاب میکنند و اتّخاذ میکنند، اینجور در قرآن کریم رسوا شدهاست. به جاى اینکه به خدا پناه ببرند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول بکنند، به جاى اینکه به هدایت الهى چنگ بزنند، به ولایت شیاطین، به ولایت دشمنان اسلام و دشمنان بشریّت متمسّک میشوند براى اینکه براى خودشان عزّت درست کنند، و این عزّت به دست آنها نمىآید. آن عبادت شوندگان نابکار هم از آنها سپاسگزارى نخواهند کرد: کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّا. (۸) این بیان قرآن، بیان روشنى است؛ باید از این بیان درس گرفت، باید راه را درست شناخت، خطّ هدایت قرآنى، انسانها را به سعادت میرساند، بایستى از خداى متعال کمک خواست.
بحمدالله نظام جمهورى اسلامى از آغاز تا امروز در مواجههى با دشمنان به این وعدهى الهى مستظهر(۹) بوده است، اعتماد کرده است؛ به قول الهى و وعدهى الهى ما اعتماد کردیم، حسن ظن نشان دادیم؛ مثل بىایمانان و کفّار، سوء ظن به وعدهى الهى نشان ندادیم؛ لذا پیروز شدیم. در انقلاب پیروز شدیم، در دفاع مقدّس پیروز شدیم، در مبارزات گوناگون اقتصادى و سیاسى و اجتماعى و بینالمللى بحمدالله تا امروز پیروز شدیم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این راه ملّت ایران است.
رحمت خدا بر امام بزرگوار که این راه را به روى ما گشود؛ رحمت خدا بر شهیدان بزرگوار که در این راه جان خودشان را فدا کردند؛ رحمت خدا بر ملّت ایران که در همهى مراحل از خودشان آمادگى نشان دادند؛ و رحمت و تفضّل خدا بر مسئولان ما، دولتمردان ما که در این میدان آمادهى براى کار و تلاش و فداکارىاند.
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
والحمدلله و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرین و على صحبه المنتجبین و من اتّبعهم الى یوم الدّین.
تبریک عرض میکنم سالگرد بعثت نبى مکرّم اسلام را - که درواقع بزرگترین عید بشریّت است - به همهى شما حضّار گرامى؛ برادران عزیز، خواهران عزیز، میهمانان عزیز، سفیران کشورهاى اسلامى که در مجلس حضور دارند و به همهى ملّت ایران که نشان دادند پایبند به پیام بعثت پیامبرند و امتحان بزرگ و دشوارى را در این راه ملّت ما از خودشان بروز دادند.
همچنین تبریک عرض میکنم این روز بزرگ را به همهى ملّتهاى مسلمان، به دنیاى اسلام و یکایک مسلمانان در هر نقطهى عالم و همچنین به همهى آزادگان عالم؛ آن کسانى که از پیام آزادى و پیام عدالت و پیام انسانیّت و تکریم انسان، احساس هیجان میکنند و از آن لذّت میبرند.
برادران و خواهران عزیز! دربارهى بعثت پیامبر سخنان گوناگونى قابل بررسى کردن و گفتن است؛ آنچه امروز براى ما مردم و براى دنیاى اسلام لازم است و باید به آن توجّه شود، دو سه نقطهى اصلى است: یکى آن نقطهاى است که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در خطبهى نهجالبلاغه به آن اشاره فرمود که علّت بعثت پیامبر و پیامبران بزرگ الهى را اینگونه معرّفى کرده است: لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِىَّ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ (۱) انسانها را به فطرت انسانى و سرشت انسانیّت که همراه با شرف و کرامت است برگردانَد؛ نعمتهاى فراموششدهى الهى را به یاد آنها بیاورَد و خِرَدهاى دفنشده را مبعوث کند.
انسانها به برکت خِرَد است که میتوانند پیام پیامبران را درک کنند؛ از مشکلات و دشوارىهاى راه نورانى پیغمبران نهراسند و آنها را بتوانند پشت سر بگذارند. به برکت عقل و اندیشه و خِرَد است که بشریّت میتواند از مفاهیم قرآن بدرستى استفاده کند. اگر جامعهى اسلامى به همین یک دستور عمل کند، یعنى نیروى فکر را، به کارگیرى اندیشه و خِرَد را در میان خود یک امر رایج و عمومى قرار بدهد، عمدهى مشکلات بشر حل خواهد شد؛ عمدهى مشکلات جامعهى اسلامى حل خواهد شد.
امروز شما نگاه کنید، به نام اسلام در یک نقطهاى با انسانهاى بىگناه رفتار ظالمانه میکنند، در یک نقطهاى بهخاطر اسلام مسلمانان را قتل عام میکنند. در آفریقا در یک مرکزى، در یک کشورى، کسى بهخاطر مسلمان بودن مورد قتل و تجاوز و ظلم قرار میگیرد. در نقطهى دیگرى کسانى به نام اسلام دخترهاى مردم را میدزدند و فرار میکنند؛ اینها بهخاطر این است که پیام اسلام براى مسلمانان جا نیفتاده است. ما مسلمانها باید قرآن را، اسلام را درست بفهمیم و با میزان عقل و خِرَد خودمان و با راهنمایى اندیشهى بشرى و اسلامى، به اعماق تعالیم پیامبراسلام و این پیامها برسیم.
وقتى از پیام اسلام غفلت کردیم، که قرآن کریم فرمود: وَ قالَ الرَّسولُ یرَبِّ اِنَّ قَومِى اتَّخَذوا هذَا القُرءانَ مَهجورا؛ (۲) وقتى قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهى مفاهیم قرآنى را که یک منظومهى کامل براى زندگى انسان است، درست ندیدیم، آنوقت لغزش پیدا میکنیم، و نیروى خِرَد ما هم نمیتواند فهم درستى از مفاهیم قرآنى پیدا کند.
امروز در دنیا دشمنانى بهصورت علنى با اسلام مقابله میکنند؛ مقابلهى آنها در درجهى اوّل با ایجاد اختلاف است. عمیقترین اختلافها و خطرناکترین اختلافها، اختلافهاى عقیدتى و ایمانى است. امروز در دنیا، تحریکات ایمانى و عقیدتى براى به جان هم انداختن مسلمانان، بهوسیلهى دستهاى استکبارى انجام میگیرد. یک عدّهاى، عدّهاى را تکفیر میکنند؛ عدّهاى علیه عدّهى دیگرى شمشیر میکشند؛ برادران به جاى همکارى با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان میگذارند! جنگ شیعه و سنّى به راه مىاندازند و تحریکات قومى و طائفى را لحظه به لحظه افزایش میدهند؛ [البتّه] دستهایى که این کارها را میکنند، دستهاى شناختهشدهاى هستند. اگر نیروى خِرَد، چراغ اندیشه و آگاهى - که قرآن ما را به آن امر کرده است - به کار بیفتد، خب دست دشمن را مىبینیم، انگیزهى دشمن را میفهمیم.
امروز در دنیاى اسلام براى اینکه دستگاههاى استکبارى به هدفهاى استکبارى خودشان برسند، براى اینکه مشکلات خودشان را پوشیده و مخفى نگه دارند، در میان مسلمانان اختلاف ایجاد میکنند؛ شیعههراسى بهوجود مىآورند، ایرانهراسى بهوجود مىآورند، براى اینکه رژیم غاصب صهیونیستى را محفوظ نگهدارند، براى اینکه تضادهایى که سیاستهاى استکبارى را در این منطقه به شکست کشانده است، بهنحوى حل کنند؛ راه آن را در این مىبینند که بین مسلمانها اختلاف بیندازند. خب، این را باید دید، این را باید فهمید؛ انتظار از زبدگان این است، انتظار از نخبگان این است.
آنچه امروز دستگاههاى سیاسى غرب ترویج میکنند، همان جاهلیّتى است که بعثت پیغمبر براى زدودن آن - از محیط زندگى بشر - بهوجود آمد. نشانههاى همان جاهلیّت، امروز در دنیا، در این تمدّن رایج فاسد غربى، مشاهده میشود؛ همان بىعدالتى، همان تبعیض، همان نادیده گرفتن کرامت انسان، همان عمده کردن مسائل جنسى و نیازهاى جنسى.
قرآن کریم خطاب به همسران مکرّم پیغمبر میفرماید: وَ قَرنَ فى بُیوتِکُنَّ وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَهِلِیَّةِ الاُولَى(۳). یکى از نشانههاى جاهلیّت اُولى، تبرّج زنانه است. امروز یکى از عمدهترین مظاهر تمدّن غربى، همین تبرّج است؛ این همان جاهلیّت است، منتها جاهلیّتى که توانسته است خود را با سلاح تبلیغات مدرن مجهّز بکند، حقایق را از چشم مردم بپوشاند؛ اینها را باید ما مسلمانها بفهمیم، اینها را باید بدانیم.
دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به روى آوردن به اندیشه، روى آوردن به فکر، عادت کردن به اندیشیدن، مسائل را درست فهمیدن، درست تحلیل کردن. دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به شناختن حقیقى جبههى دشمن امّت اسلامى؛ دشمنانمان را بشناسیم، دوستانمان را بشناسیم. گاهى دیده شده است که مجموعهاى از ما مسلمانها با دشمنان خودمان همدست شدیم براى زدن دوستان خود، براى زدن برادران خود! خب، این به ما لطمه میزند، این امّت اسلامى را دچار آشفتگى میکند، دچار ضعف میکند؛ این ناشى از نداشتن بصیرت است. امروز دنیاى اسلام به این بصیرت احتیاج دارد، به این تدبّر و اندیشه احتیاج دارد، به اثارهى دفائن عقول احتیاج دارد: وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول. (۴) نیاز مهمّ دیگر دنیاى اسلام اتّحاد است؛ باید از اختلافات جزئى، اختلافات سلیقهاى، اختلافات عقیدتى عبور کرد و امّت واحده تشکیل داد: اِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً وَحِدَةً وَ اَنَا رَبُّکُم فَاعبُدون(۵)؛ خداى متعال اینجور میفرماید. اعتقاد به قرآن، اعتقاد به پیامبر، اعتقاد به خداى واحد، اعتقاد به کعبهى واحد و قبلهى واحد، درمقابلداشتنِ جبههى واحد دشمن، اینها کافى نیست براى اتّحاد دنیاى اسلام؟ چرا عدّهاى نمیفهمند؟ چرا عدّهاى این حقایق روشن را درک نمیکنند؟ هدف آمریکا و جبههى غربىها از ایرانهراسى و شیعههراسى چیست؟ چرا این را فکر نمیکنند؟ رژیم صهیونیستىِ غاصب - که امروز بزرگترین بلیّهى دنیاى اسلام وجود این رژیم است - باید بتواند با آسودگى زندگى کند، بر مشکلات خودش فائق بیاید، بر عوامل نابودکنندهاى که بحمدالله در ارکان آن رژیم غاصب وجود دارد فائق بیاید؛ این نمیشود مگر اینکه سر مسلمانها را بند کنند، بین آنها اختلاف بیندازند، مسائل کوچک را براى آنها بزرگ کنند.
به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است؛ سعى شد از سوى دشمنان اسلام که این بیدارى را سرکوب کنند - و یک جاهایى هم سرکوب کردند - امّا بیدارى اسلامى سرکوب شدنى نیست. پرچم اعتزاز به اسلام بلند شده است، برافراشته شده است؛ احساس هویّت اسلامى امروز در مسلمانان، در هر نقطهى عالم، نیرومند شده است و نیرومند خواهد شد. ملّت ایران در این زمینه مسئولیّتهاى بزرگى داشته است که انجام داده است، بعد از این هم انجام خواهد داد. ملّت ایران با اعتقاد به قرآن، با اعتقاد به پیام بعثت، با اتّحاد درونى در میان خود، با احساس دلیرى در مقابل دشمن و نترسیدن از دشمن، با احساس امید به وعدهى الهى نصرت، که وعدهى صریح الهى است و فرمود: اِن تَنصُروا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ (۶) و با این ذخیرههاى ارزشمند، به پیش میرود.
بحمدالله ما یکى پس از دیگرى، سنگرهایى را که براى ادامهى مبارزهى با ظلم و جهل و بىعدالتى لازم است داشته باشیم، انشاءالله فتح میکنیم و پیش میرویم. بحمدالله ملّت ایران از توفیق الهى و کمک الهى برخوردار بوده است؛ قدم به قدم پیش رفتیم، مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشتیم و پشت سر خواهیم گذاشت؛ به فضل و حول و قوّهى الهى.
مسئولین با احساس مسئولیّت، در عرصههاى گوناگون مشغول کارند؛ امروز بحمدالله دولت ما تازهنَفَس، آمادهى به کار، با احساس اعتزاز به اسلام و مسلمان بودن؛ احساس میکنند بهخاطر ایمان به خدا داراى عزّتند - که همین هم هست - مشغول کارند و تلاش میکنند. چالش وجود دارد، مشکلات وجود دارد؛ برسر راه زندگى، این مشکلات هست. اگر زندگى بخواهد عزّتمندانه باشد، انسانهاى داراى خِرَد و تدبیر، مشکلات را بهخاطر رسیدن به عزّت و شرف انسانى و کرامت انسانى و تقرّب الىالله تحمّل میکنند؛ انسانهایى که بىخِرَدند همین مشکلات در زندگى آنها هست، آنها را با ذلّت تحمّل میکنند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول کنند، ولایت شیاطین را قبول میکنند: وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِیَکونوا لَهُم عِزّاً، کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّاً؛ (۷) فرمولى که انسانهاى بىخِرَد، دستگاههاى بىخِرَد، انسانهاى غافل در دنیا انتخاب میکنند و اتّخاذ میکنند، اینجور در قرآن کریم رسوا شدهاست. به جاى اینکه به خدا پناه ببرند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول بکنند، به جاى اینکه به هدایت الهى چنگ بزنند، به ولایت شیاطین، به ولایت دشمنان اسلام و دشمنان بشریّت متمسّک میشوند براى اینکه براى خودشان عزّت درست کنند، و این عزّت به دست آنها نمىآید. آن عبادت شوندگان نابکار هم از آنها سپاسگزارى نخواهند کرد: کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّا. (۸) این بیان قرآن، بیان روشنى است؛ باید از این بیان درس گرفت، باید راه را درست شناخت، خطّ هدایت قرآنى، انسانها را به سعادت میرساند، بایستى از خداى متعال کمک خواست.
بحمدالله نظام جمهورى اسلامى از آغاز تا امروز در مواجههى با دشمنان به این وعدهى الهى مستظهر(۹) بوده است، اعتماد کرده است؛ به قول الهى و وعدهى الهى ما اعتماد کردیم، حسن ظن نشان دادیم؛ مثل بىایمانان و کفّار، سوء ظن به وعدهى الهى نشان ندادیم؛ لذا پیروز شدیم. در انقلاب پیروز شدیم، در دفاع مقدّس پیروز شدیم، در مبارزات گوناگون اقتصادى و سیاسى و اجتماعى و بینالمللى بحمدالله تا امروز پیروز شدیم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این راه ملّت ایران است.
رحمت خدا بر امام بزرگوار که این راه را به روى ما گشود؛ رحمت خدا بر شهیدان بزرگوار که در این راه جان خودشان را فدا کردند؛ رحمت خدا بر ملّت ایران که در همهى مراحل از خودشان آمادگى نشان دادند؛ و رحمت و تفضّل خدا بر مسئولان ما، دولتمردان ما که در این میدان آمادهى براى کار و تلاش و فداکارىاند.
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة والسّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّة الله فى الأرضين.
اگر از عوامل معنوى و آنچه خداى متعال وعدهى آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفِنظر كنيم، بر حسب قوانين عادى زندگى جوامع بشرى، هر جامعهاى عزّتش، قدرتش، آبرو و حيثيّتش، هويّتش بستگى دارد به مجاهدت و به تلاش. با تنبلى و تنآسايى، هيچ ملّتى نميتواند مقام شايستهاى را در ميان ملّتهاى عالم يا در تاريخ پيدا كند. آنچه كه ملّتها را، هم در تاريخ و هم در دوران خودشان، در ميان ملّتهاى عالم سربلند ميكند، مجاهدت است، تلاش است. اين تلاش، البتّه شكلهاى گوناگونى دارد؛ هم تلاش علمى، هم تلاش اقتصادى، هم تلاش به معناى تعاون اجتماعى ميان افراد، همه لازم است؛ امّا در رأس همهى اين تلاشها، آمادگى براى جانفشانى است كه يك ملّت را در ميان ملّتها سرافراز ميكند. اگر در ميان هر ملّتى كسانى وجود نداشته باشند كه آماده باشند از جان خود، از راحت خود، در راه رسيدن به آرمانها صرفِنظر كنند، آن ملّت به جايى نخواهد رسيد. كارى كه انقلاب براى ما مردم ايران انجام داد، اين بود كه اين راه را در مقابل ما روشن كرد؛ آحاد ملّت ما فهميدند و احساس كردند كه بايد در راه آرمانهاى بلند، مجاهدت كنند و در مقابل دشمنان اين آرمانها بايستند؛ و ايستادند.
دفاع مقدّس ما، دوران جنگ هشتسالهى پر ماجراى اين كشور، داستان ايستادگى ملّت ايران و ايستادگى جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنىهاى كفر و استكبار جهانى است. درست است، در مقابل ما بهظاهر يك رژيم بعثى بود - صدّام بود - و او هم عنصرى بود بهقدر كافى خبيث، بهقدر كافى ضدّ بشريّت و ضدّ انسانيّت، امّا فقط او نبود؛ آن چيزى كه موجب شد اين جنگ، هشت سال ادامه پيدا كند، عوامل پشت پردهى استكبار جهانى بودند كه او را تشويق ميكردند، به او وعده ميدادند، امكانات ميدادند. آنوقتى كه در اين سرزمينهاى خوزستان - كه شما حالا بخشى از آنها را مشاهده كرديد - دشمنان ما مجبور به عقبنشينى شدند، يك دولت اروپايى به آنها وسيلهاى داد كه بتوانند در دريا، خباثت و شيطنت و شرارت خودشان را ادامه بدهند؛ موشكى به آنها دادند. نميگذاشتند عمليّاتى كه در منطقه انجام ميگيرد، سرنوشت جنگ را به انتها برساند؛ تشويقش ميكردند. يعنى دست استكبار جهانى، دست همين دولتهاى اروپايى و دولت آمريكا، پشت رژيم خبيث معاند بعثى قرار داشت و او را به ادامهى كار تشويق ميكرد. نميخواستند بگذارند جمهورى اسلامى از اين حادثهى بزرگ، پيروز و سربلند بيرون بيايد؛ ميگفتند صريحاً.
بعد از آنكه در همين عمليّاتى كه در اين منطقه اتّفاق افتاد - منطقهى دارخوين؛ اينجا منطقهى درگيرى بسيار تعيينكنندهى عمليّات ثامنالائمّه بود - كه سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى ايران با همكارى يكديگر، براى دستور امام برنامهريزى كردند، طرّاحى كردند، در همين منطقه توانستند دشمن را عقب بنشانند و آن روحيّهاى را كه دشمن بهخاطر پشتيبانىهاى فرنگىها و خارجىها و اروپايىها بهدست آورد، در هم بكوبند و بشكنند و محاصرهى آبادان را از بين ببرند؛ بعد از اين عمليّات، عمليّات طريقالقدس؛ بعد از اين عمليّات، عمليّات فتحالمبين؛ بعد عمليّات الىبيتالمقدّس؛ اين عمليّاتهاى پشت سر هم كه رزمندگان عزيز ما، جوانان فداكار ما در قالب ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسيج و نيروهاى مردمى، در قالب مجموعههاى عشايرى، حتّى در قالب شهربانى و ژاندارمرى و كميتههاى آن روز، مىآمدند در اين ميدان جنگ و اين فداكارىها را انجام ميدادند؛ اين عمليّات ميتوانست جنگ را به خاتمه برساند و پايان بدهد؛ امّا جبههى دشمن نظام اسلامى - يعنى همين اروپايىها و دولتهاى اروپايى و دولت آمريكا - نميگذاشتند؛ طرف مقابل را تشويق ميكردند، امكانات جديدى به او ميدادند، او را به برنده شدن در اين جنگ اميدوار ميكردند؛ لذا جنگ هشت سال طول كشيد. هشت سال جنگ، شوخى نيست؛ جنگهاى بزرگ و معروف دنيا در دورانهاى نزديك به ما، چهار سال و پنج سال و شش سال و اينجورها طول كشيده؛ هشت سال جنگ، آنهم در اين منطقهى وسيع، از شمال تا جنوب - از منطقهى شمال غربى كشور تا اين انتهاى جنوب - اين درگيرىها وجود داشت. قصدشان اين بود كه كارى كنند كه نظام اسلامى احساس كند كه قادر بر مقابلهى با اين دشمنان نيست؛ ميخواستند كارى كنند كه جمهورى اسلامى را بهعنوان يك مجموعهى ضعيف و ناتوان معرّفى كنند. خداى متعال دست قدرت خود را نشان داد و دهان دشمنان جمهورى اسلامى و دشمنان پرچم برافراشتهى اسلام را با مشت پولادين سنّت الهى خُرد كرد و بينى آنها را به خاك ماليد و نشان داد كه نظام اسلامى، چون متّكى به ايمانهاى مردم و به عواطف مردم است، در مقابل همهى قدرتهاى مادّى جهان، هم ميتواند از خود دفاع كند، هم ميتواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز كند. به عجز خودشان اعتراف كردند؛ قبول كردند كه در مقابل مشت قاطع گروندگان به اسلام و مؤمنان به وعدههاى الهى، نميتوانند ايستادگى كنند؛ تبليغاتشان خنثى شد. سعى ميكردند به ما مردم ايران - ما مؤمنين به آيات كريمهى الهى - بباورانند كه شما نميتوانيد در مقابل قدرتهاى مادّى دنيا بايستيد؛ ميخواستند اين را به ما بباورانند. و به شما برادران عزيز و به همهى ملّت ايران عرض كنم: شكست يك ملّت آنوقتى اتّفاق مىافتد كه معتقد بشود كه نميتواند كارى انجام بدهد؛ اين اوّلِ شكست هر ملّتى است. آنها خواستند اين احساس را در دوران جنگ تحميلى در دل ايرانيان بهوجود بياورند، امّا قضيّه بهعكس شد. جنگ تحميلى - يعنى دفاع مقدّس ملّت ايران - نشان داد كه يك ملّت در سايهى اتّحاد، در سايهى ايمان به خدا، در سايهى حُسنظنّ به خداى متعال و اعتقاد به صدق وعدهى الهى، ميتواند از همهى گذرگاههاى دشوار عبور كند و ميتواند در مقابل دشمنان بايستد و ميتواند دشمن را وادار به هزيمت و عقبنشينى كند؛ جنگ تحميلى اين را به همهى ما نشان داد.
كار عمدهى دشمن در جنگ نرم، غبارپراكنى در فضاى سياسى كشور است
افرادى كه در كار سياسى و مسئلهى سياسى واردند و مطلعند، ميدانند امروز قدرت ابرقدرتها بيش از آنچه كه در بمب هستهاىشان باشد، در ثروتهاى انباشتهى در بانكهاشان باشد، در قدرت تبليغاتى آنهاست،
امروز كار عمدهى دشمن در جنگ نرم، غبارپراكنى در فضاى سياسى كشور است؛ اين را توجه داشته باشيد. امروز مهمترين كار دشمن اين است. افرادى كه در كار سياسى و مسئلهى سياسى واردند و مطلعند، ميدانند امروز قدرت ابرقدرتها بيش از آنچه كه در بمب هستهاىشان باشد، در ثروتهاى انباشتهى در بانكهاشان باشد، در قدرت تبليغاتى آنهاست، در صداى بلند آنهاست كه به همه جا ميرسد. شيوههاى تبليغاتى را هم خوب بلدند. در كار تبليغات انصافاً پيشرفت هم كردهاند. امروز غربىها - چه در اروپا، چه در آمريكا - در كار تبليغات، شيوههاى مدرن و بسيار پيشرفتهاى را ياد گرفتهاند و بلد شدهاند؛ ما در اين جهت عقبيم. يكى از اساسىترين كارهاى آنها اين است كه تبليغ كردن را بلدند. با اين شيوههاى تبليغى، با جنجال، با فرستادن انبوه حرفهاى خلاف واقع، سعى ميكنند فضاى جوامع را دگرگون كنند و تأثير بگذارند؛ بايد به اين نكته توجه داشت، بايد اين را مراقب بود. امروز وظيفهى جوانهاى ما از اين جهت سنگين است. نه فقط خودتان بايد حقيقت را تشخيص دهيد، بلكه بايد فضا و محيط پيرامونى خودتان را هم بابصيرت كنيد و براى آنها هم قضايا را روشن كنيد.
از اندیشه ها وآرزو های دیگران برای موفقیت خود کمک بگیرید. . .
کسی که دارای عزم راسخ است جهان رامطابق میل خویش عوض میکند. . .
موفقیت شامل یک درصد نبوغ،نودونه درصد عرق ریختن است. . .
بزرگترین داروی خشم،صبر ودرنگ است. . .
به هر میزان در جهت رفع مشکلات دیگران گام برداری خداوند از مشکلات زنگی تو میکاهد. . .
پول کالایی است که با آن میتوان به همه جا وارد شدو همه چیز رابه دست آورد جز شرافت وسعادت. . .
ای انسان از اینکه پیوسته در حال مصیبت هستی و میبینی خدا هم پیوسته به تو نعمت میدهد باید منتظر غذاب اللهی باشی،(این نعمت پی در پی و مهلت دادن خدا به تو در حالی که گناه میکنی خطر بزرگی برای انسان گناه کار است،بایدبه درگاه خدا توبه کنی و در مال وغیره تقوا را پیاده نمایی تا مستوجب غضب اللهی نشوی).
از حضرت علی سوال شد که آثار مهم ایمان (یعنی تصمیمی که توام با اطمینان وآرامش قلبی نسبت به راه و راهبر مق ومقصد و رسیدن به آن باشد)چیست؟
فرمودند:ایمان چهار شعبه و ستون دارد،مهمترین آن صبر و خویشتن داری وحبس نفس است.در مرتبه دوم یقین،(یعنی داشتن عملی واضع وثابت)استو در مرتبه سوم عدل(یعنی هر شئ را در جای خودش گذاردن وسیاسیت واداره جامعه را داشتن)است و چهارم جهاد وکوشش در راه دین(و لو به قیمت تحمل شدائد باشد).
باید توجه داشت به این که حضرت جهاد را در مرتبه ی چهارم بیان فرمودند،یعنی به وسیله صبر وتلاش ورنج وزحمت است که حالت تسلیم قلبی همراه با آرامش خاطر در حد یقین به دست میاد و اینچنین تلاشی انسان را به مقاصد خویش میرساند.
قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در قلب او.......
منظور این ایت که عاقل سخنی نمیگوید،مگر بعد مشورت وفکر وسنجش،ولی احمق حرفها وسخنانی که از زبانش میپرد بدون فکر ودقت است بنابر این،گویا زبان عاقل تابع قلب وعقل(مرکز فکر واندیشه وتدبر است)میباشد،ولی فکر وقلب احمق تابع زبان اوست که اولا بدون حساب ونسنجیده حرف میزند ثانیا چونتسلط بر زبان ندارد مرتکب هر گونه خطادر گفتار مثل دروغ،غیبت،تهمت،مسخره کردن وفحش وناسازا گویی میشود)سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا انسان در زیر زبان خود پنهان است؛
نشانه های احمق:کارهای احمقانه اسش را برایت زیبا جلوه میدهد و دوست دارد تو هم مثل او باشی(حکمت293) آن کسی که زشتیهای مردم را بنگرد و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتیها را مرتکب شود،پس او احمق واقعی است(حکمت 349)
حضرت علی(ع)صفات نیکو و فضایل انسانی را ریشه یابی کرده و میفرماید:
ارزش مرد به اندازه همت اوست(پس اگر بلند همت باشد،ارزشمند و بزرگوار خواهد بود و اگر بی همت باشد،خوار و زیر دست میشود)صداقت و راستگویی هر کس به اندازه شخصیت و جوانمردی اوست(زیرا صفت جوانمردی باعثث میشود که انسان آنچه شایسته و درست است انجام دهد و از زشتیها ودروغ دوری گزیند،پس اندازه ی راستگویی او از جوانمردیش شناخته میشود.)وشجاعت ودلیریمرد به اندازه ننگ وتنفر او از گناه است(پس هر چه بیشتر کار زشت وگناه را ناپسند وننگ بداند،شجاعت بیشتری دارد)وعفت وپاک دامنی مرد به اندازه غیرت اوست(زیرا غیرتاست که انسان را از پیروی از شهوات و کارهای ناروا باز میدارد و او را پاک دامن نگه میدارد)
حضرت آيتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب صبح امروز (شنبه) در ديدار بسيار پرشور هزاران نفر از مردم تبريز، در سخنانی بسيار مهم به تشريح رفتار و گفتار غيرمنطقی دولتمردان امريكا در بحث مذاكره و تبيين رفتار منطقی ملت و نظام اسلامی در اين زمينه پرداختند و با تجليل مجدد از حضور پرشكوه و عزتمند ملت در راهپيمايی يوم الله 22 بهمن، نكاتی را درباب مسئله اخيری كه در مجلس روی داد بيان كردند.
در اين ديدار كه در آستانه قيام 29 بهمن مردم تبريز در سال 1356، انجام شد رهبر انقلاب اسلامی با گراميداشت ياد و خاطره شهدای آن قيام، دين و ايمان دينی را معيار و ملاك و راهنمای حركت ملت ايران دانستند و افزودند: نمونه بارز تبلور اين حقيقت، مبارزات مردم آذربايجان در 150 سال اخير است كه همواره با پشتوانه ايمان دينی و پافشاری بر آن بوده است.
حضرت آيتالله خامنهای با تأكيد بر اينكه علت اصلی متزلزل نشدن ملت ايران در مقابل فشارهای قدرتهای جهانی از جمله تحريم ها، ايمان دينی ملت بوده است،خاطرنشان كردند: آنها از چند ماه پيش تحريم هايی را كه ادعای فلج كننده بودن آنها را داشتند اِعمال و حتی چند روز قبل از 22 بهمن نيز دور جديدی از تحريم ها را وضع كردند تا اراده مردم را سست كنند اما پاسخ ملت ايران اين بود كه راهپيمايی 22 بهمن امسال، پرشورتر و گسترده تر از سالهای قبل برگزار شد.
ايشان افزودند: در راهپيمايی 22 بهمن امسال، همه، از همه جا آمدند و حضور مردم همراه با روحيه بالا وچهره هايی خندان و شاداب بود و اين حضور عظيم چهره واقعی ملت را بار ديگر نشان داد.
حضرت آيتالله خامنهای با تأكيد بر اينكه راهپيمايی 22 بهمن در هر سال،همچون ضربه سهمگين و بهمنی بزرگ، بر سر دشمنان و مخالفان ملت ايران فرود می آيد خاطرنشان كردند: امسال نيز همينگونه شد.
ايشان با قدردانی مجدد از حضور پرشكوه و عزتمندانه ملت ايران در راهپيمايی 22 بهمن، خاطرنشان كردند: اگر صدبار هم اين تشكر تكرار شود، باز هم جا دارد و بايد در مقابل اين روحيه و بصيرت ملت ايران، تعظيم كرد.
رهبر انقلاب اسلامی در تحليل شرايط كنونی تأكيد كردند: دشمنان در مقابل ايمان، عزم راسخ، بصيرت، شجاعت و تحمل ملت ايران، در موضع انفعال قرار گرفته و بر همين اساس حركات غيرمنطقی انجام می دهند.
حضرت آيتالله خامنهای با استناد به رفتار و گفتار دولتمردان امريكايی، آنان را افرادی غيرمنطقی، دارای حرف و عمل متناقض و روحيه زورگويانه دانستند و خاطرنشان كردند: امريكاييها توقع دارند كه ديگران در مقابل حرفهای غيرمنطقی و زورگويی های آنها تسليم شوند، همانطور كه برخی تسليم شده اند اما ملت ايران و نظام جمهوری اسلامی تسليم شدنی نيست زيرا منطق، توانايی و اقتدار دارد.
ايشان در تبيين مواضع و اقدامات غيرمنطقی دولتمردان امريكايی و دولتهای غربيِ دنباله رو آنها، به بيان نمونه های عينی پرداختند و افزودند: آنها ادعا می كنند كه متعهد به حقوق بشر هستند و پرچم حقوق بشر را در دنيا بلند كرده اند، اما در عمل بيشترين ضربه را به حقوق بشر می زنند و با فجايعی نظير گوانتانامو و ابوغريب و كشتار مردم افغانستان و پاكستان بيشترين اهانتها را به حقوق انسانها می كنند.
حضرت آيتالله خامنهای يكی ديگر از موارد غيرمنطقی بودن امريكاييها و تناقض ميان ادعا و عمل آنها را، ادعای آنها مبنی بر مقابله با سلاح هسته ای برشمردند و افزودند: آمريكايی ها براساس اين ادعا، يازده سال پيش، به عراق حمله كردند اما بعدها مشخص شد اين ادعا از اساس نادرست بوده است.
ايشان خاطرنشان كردند: دولتمردان امريكايی با وجود اين ادعا از رژيم شرير صهيونيستی و مجهز به سلاح هسته ای كه ديگران را نيز تهديد می كند، حمايت می كنند.
رهبر انقلاب اسلامی، ادعای تعهد به گسترش دموكراسی در دنيا را يكی ديگر از حرفهای خلاف واقع مقامات امريكايی دانستند و افزودند: آنها از يك طرف اين ادعا را مطرح می كنند اما از طرف ديگر دائماً در حال تعارض و مقابله با ايران هستند كه دارای روشن ترين و واضح ترين مردم سالاری ها در منطقه است.
حضرت آيتالله خامنهای تأكيد كردند: امريكاييها در حالی مدعی حمايت از گسترش دموكراسی هستند كه در همين منطقه، با وقاحت تمام از كشورهايی حمايت می كنند كه حتی بوی دموكراسی را هم استشمام نكرده اند و مردم آنها برای يك بار نيز صندوق رأی و انتخابات را نديده اند.
ايشان يكی ديگر از مصاديق تناقض ميان حرف و عمل دولتمردان امريكايی را، ادعای آمادگی مذاكره با ايران به منظور حل مسائل ميان دو كشور،دانستند و افزودند: اين ادعا در حالی مطرح می شود كه امريكاييها حرفهای ناشايست و خلاف واقع را به نظام جمهوری اسلامی نسبت می دهند و برای مقابله با ملت ايران متوسل به تحريم و فشار می شوند.
رهبر انقلاب اسلامی سخنان چند روز پيش رئيس جمهوری امريكا مبنی بر تلاش اين كشور برای جلوگيری از ساخت سلاح هسته ای بوسيله ايران را مورد اشاره قرار دادند و تأكيد كردند: اگر ايران قصد ساخت سلاح هسته ای را داشت امريكا به هيچ وجه نمی توانست جلوی ملت ايران را بگيرد.
حضرت آيتالله خامنهای افزودند: جمهوری اسلامی ايران قصد ساخت سلاح هسته ای را ندارد و اين تصميم نيز به دليل ناراحتی امريكا نيست، بلكه بر مبنای يك عقيده و اعتقادی است كه سلاح هسته ای را جنايت بر ضد بشريت می داند و ضمن آنكه بر عدم توليد آن تأكيد دارد،خواستار محو سلاحهای هسته ای موجود در جهان نيز است.
ايشان تأكيد كردند: ادعای امريكاييها مبنی بر ساخت سلاح هسته ای بوسيله ايران، يك تقلب در حرف زدن است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در موضوع هسته ای ايران، بحث بر سر سلاح هسته ای نيست،بلكه آنها می خواهند مانع حق قطعی و مسلم ملت ايران در غنی سازی هسته ای و استفاده صلح آميز از انرژی هسته ای شوند كه البته در جلوگيری از ملت ايران موفق نخواهند شد و اين ملت كار خود را براساس حق صريح خود انجام خواهد داد.
حضرت آيتالله خامنهای تأكيد كردند: تلاش برای تضييع حقوق ملت ايران نمونه ای آشكار از غيرمنطقی بودن امريكاييها است و بر همين اساس با طرف غيرمنطقی و زورگو، نمی توان با اتكاء به منطق حرف زد.
ايشان افزودند: جمهوری اسلامی ايران در طول 34 سال گذشته، در قضايای مختلف جهانی، به روشنی دريافته است كه طرف مقابل او كيست، چگونه رفتار می كند و چگونه بايد با او برخورد كرد.
رهبر انقلاب با اشاره به اينكه امريكايی ها در بحث مذاكره، با تكيه به شبكه خبری رسانه ای تحت تسلط صهيونيستها و امريكايی ها، به دنبال فريب دادن افكار عمومی جهان،منطقه و ايران هستند افزودند: شبكه رسانه ای جهانی، حرفهای ما را يا منعكس نمی كند و يا ناقص و حتی برعكس منعكس می كند، بنابراين روی سخن ما با ملت ايران است.
ايشان در تبيين واقعيات و حقايق بحث مذاكره، پنج نكته مهم را مورد تأكيد قرار دادند: غيرمنطقی و متناقض بودن حرف و رفتار دولتمردان امريكايی - تلاش امريكايی ها برای تسليم كردن ملت ايران به عنوان هدف اصلی مذاكرات - معنای حقيقی مذاكره در عرف قدرتهای سلطه گر - دروغ و فريبكاری امريكايی ها درباره برداشته شدن تحريم ها با مذاكره - و منطقی بودن رفتار ملت ايران و نظام جمهوری اسلامی در مقابل پيشنهاد امريكا.
حضرت آيتالله خامنهای غرض اصلی دولتمردان امريكا از طرح پيشنهاد مذاكره را تبليغ و هياهو درباره تسليم شدن ملت و نظام ايران خواندند و افزودند: آنها می خواهند به ملتهای مسلمان و سربرافراشته منطقه، نشان دهند كه جمهوری اسلامی ايران هم با همه سرسختی و ايستادگی، عاقبت پای ميز مذاكره و مصالحه آمد، بنابراين شما نيز چاره ای جز تسليم نداريد.
رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: البته سلطه گران از ديرباز با هدف نااميد كردن ملتهای مسلمان، درصدد كشاندن ايران پای ميز مذاكره و بده و بستان بوده اند و اكنون نيز همين هدف را با طرح تبليغاتی «مذاكره ای غيرمربوط به مسائل اساسی» دنبال می كنند اما جمهوری اسلامی ايران، با چشمان باز اهداف آنها را می فهمد و متناسب با آن اهداف، جواب می دهد.
ايشان معنای حقيقی گفتگو در عرف امريكا و غربيها را پذيرش حرفهای آنان در پای ميز مذاكره خواندند و افزودند: آنها با همين نگاه غيرمنطقی، در تبليغات اخيرشان می گويند مذاكره مستقيم كنيم تا ايران را به دست برداشتن از انرژی هسته ای و غنی سازی قانع و وادار سازيم اما اگر خواهان گفتگوی حقيقی و منطقی بودند بايد می گفتند مذاكره كنيم تا ايران استدلالها و ادله خود را بگويد و مسائل عادلانه بررسی شود.
رهبر انقلاب اين سؤال را مطرح كردند كه با توجه به اين نگاه حاكم بر دولتمردان امريكايی و انتظار آنها برای تسليم شدن ايران، اگر دولت ايران هم پيشنهاد گفتگو را بپذيرد آيا مذاكره به درد می خورد و اصلاً به جايی می رسد؟
رهبر انقلاب با اشاره به اقدام امريكايی ها در قطع مذاكره هنگام كم آوردن در مقابل حرفهای منطقی ايران افزودند: در 15 سال گذشته، دو سه بار امريكايی ها با تأكيد بر اينكه گفتگو خيلی ضروری، فوری و حياتی است در برخی مسائل درخواست مذاكره كردند، يك يا دو مأمور دولتی هم رفتند و با آنها گفتگو كردند، اما به محض اينكه در مقابل حرفهای منطقی ايران، جوابی نداشتند مذاكره را قطع كردند و با استفاده از شبكه رسانه ای بين المللی خود وانمود كردند ايران مذاكره را قطع كرده است.
ايشان پرسيدند آيا با وجود اين تجربيات، باز هم لازم است بی منطقی امريكاييها را در مذاكرات تجربه كنيم؟
حضرت آيتالله خامنهای، تبليغات امريكايی ها را درباره لغو تحريم ها در پی مذاكره با ايران، وعده ای دروغ دانستند و افزودند: آنها به خيال خام خود فكر می كنند ملت از تحريم ها به ستوه آمده بنابراين با شنيدن اين وعده، مشتاق مذاكره با امريكا می شود و به مسئولان كشور فشار می آورد.
رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: در واقع، اين وعده نيز از همان حرفهای فريبكارانه است و نشان می دهد آنها به دنبال مذاكره حقيقی و عادلانه نيستند بلكه تسليم شدن ملت ايران را دنبال می كنند در حاليكه اگر ملت ايران می خواست تسليم امريكاييها باشد اصولاً انقلاب نمی كرد.
ايشان در اِشكال جدی ديگری به ادعای امريكايی ها مبنی بر لغو تحريم ها با مذاكره تأكيد كردند: هدف تحريم ها، همچنانكه بارها گفته اند خسته كردن ملت ايران و جدا كردن ملت از نظام اسلامی است بنابراين اگر مذاكره هم انجام شود اما ملت همچنان در صحنه باشد و بر حقوق خود پافشاری كند، تحريم ها وجود خواهد داشت.
رهبر انقلاب در همين بحث به بازخوانی يك برداشت ذهنی دولتمردان امريكايی پرداختند كه نيمی از آن درست و نيمی ديگر غلط است.
ايشان گفتند: امريكايی ها معتقدند جمهوری اسلامی بر ملت تكيه دارد و اگر با تحريم ها مردم را از نظام اسلامی جدا كنيم قدرت مقاومت از نظام گرفته می شود. بخش اول اين حرف كه نظام كاملاً متكی بر توده های عظيم ملت است حرف درستی است اما بخش دوم كه فشارها و تحريم ها، ملت را به زانو درمی آورد و آنها را از نظام جدا می كند،كاملاً غلط و ناشی از بدفهمی است.
حضرت آيتالله خامنهای افزودند: البته ملت ايران بدنبال شكوفايی و رونق و رفاه كامل است اما حاضر نيست اين هدف را با ذلت بدست آورد بلكه با «تدبير و عزم و شجاعت» و تكيه بر نيروهای داخلی بويژه جوانان مستعد ايران، تحقق اين هدف را پيگيری می كند.
رهبر انقلاب با اشاره به پيشرفتهای شگفت انگيز ملت ايران در مقايسه با ملتها و كشورهايی كه تسليم امريكا بوده اند افزودند: تحريم ها مردم را آزار می دهد اما در مقابل آن دو راه بيشتر وجود ندارد يا مانند ملتهای ضعيف، «تسليم شدن و در مقابل زورگويان جهانی توبه كردن» و يا مانند ملت شجاع ايران فعال كردن توانايی ها و نيروهای داخلی و عبور سرافرازانه و قدرتمند از منطقه ی خطر.
ايشان افزودند: بدون ترديد ملت ايران راه دوم را انتخاب كرده و می كند و به اذن الله تحريم ها را به مرحله ای برای رشد و شكوفايی بيشتر تبديل خواهد كرد.
حضرت آيتالله خامنهای، حضور پرنشاط ملت در راهپيمايی 22 بهمن را به معنای شكايت نداشتن مردم از گرانی و مشكلات ندانستند و افزودند: مردم بخصوص طبقات ضعيف دشواريها را كاملاً احساس می كنند اما ميان خود و نظام فاصله نمی اندازند زيرا می دانند نظام اسلامی و اسلام عزيز همان دست قدرتمندی است كه می تواند مشكلات را حل كند.
رهبر انقلاب در جمع بندی سخنان خود درباره مذاكره با امريكا تأكيد كردند: نظام اسلامی و ملت ايران برعكس دولتمردان امريكايی، اهل منطق هستند بنابراين اگر از طرف مقابل حرف و رفتار منطقی ببينند به آن پاسخ مناسب می دهند.
حضرت آيت الله خامنه ای، خودداری امريكا از زورگويی و شرارت، احترام گذاشتن به حقوق ملت ايران، عدم دخالت در امور داخلی ايران كه در حمايت از فتنه گران 88 كاملاً آشكار بود و پرهيز از آتش افروزی در منطقه را از جمله نشانه هايی دانستند كه اگر بروز كند می تواند نشان دهنده حسن نيت دولتمردان امريكايی باشد.
رهبر انقلاب افزودند: اگر اينطور شود و امريكايی ها در حرف و عمل نشان دهند كه غيرمنطقی نيستند آن وقت می بينند كه جمهوری اسلامی و ملت ايران، خيرخواه و اهل تعامل و منطقند.
حضرت آيتالله خامنهای تأكيد كردند: تنها راه تعامل با جمهوری اسلامی ايران همين است و در اين صورت دولت امريكا، جواب مناسبی دريافت خواهد كرد.
ايشان در بخش پايانی سخنانشان به قضيه مهمی كه يكشنبه دو هفته قبل در مجلس پيش آمد پرداختند و نكات مهمی را در اين باره بيان كردند.
رهبر انقلاب با اشاره به ناراحتی ملت و نخبگان از اين مسئله افزودند: اين قضيه بد و نامناسب، بنده را نيز از دو جهت ناراحت و متأثر كرد يكی از بابت اصل وقوع ماجرا و ديگری بابت ناراحتی مردم از اين قضيه.
ايشان افزودند: در اين ماجرا متأسفانه رئيس يك قوه به استناد يك اتهام ثابت نشده و حتی مطرح نشده در دادگاه، دو قوه ديگر يعنی مجلس و قوه قضاييه را متهم ساخت كه كاری بد، غلط، نامناسب، خلاف شرع، خلاف قانون و خلاف اخلاق بود.
رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: اين رفتار، حقوق اساسی مردم را نيز تضييع كرد چرا كه زندگی در «آرامش و امنيت روانی و اخلاقی»، جزو حقوق اساسی ملت است.
رهبر انقلاب تأكيد كردند: بنده فعلاً نصيحت می كنم كه اين كار شايسته ای برای نظام جمهوری اسلامی نيست.
ايشان استيضاح اخير را نيز كاری غلط خواندند و افزودند:استيضاح بايد فايده ای داشته باشد اما چند ماه مانده به پايان كار دولت،استيضاح يك وزير آن هم به خاطر مسئله ای كه مربوط به وزير نيست،چه علت و فايده ای دارد؟
حضرت آيتالله خامنهای افزودند: در داخل مجلس هم كسانی حرفهای نامناسب بر زبان آوردند كه آن هم غلط بود.
ايشان خاطرنشان كردند: دفاع رئيس محترم مجلس هم قدری زياده روی بود و لزومی نداشت.
رهبر انقلاب تأكيد كردند: نه آن متهم كردن، نه آن برخورد كردن و نه آن استيضاح، مسائل مناسبی نبود.
حضرت آيتالله خامنهای پرسيدند: وقتی دشمن مشترك وجود دارد و توطئه ها از هر طرف شكل می گيرد واقعاً جز افزايش برادری ها و ايستادگی در مقابل دشمن بايد كار ديگری كرد؟
رهبر انقلاب با اشاره به حمايتهای خود از مسئولان كشور افزودند: بنده باز هم كمك می كنم اما اين رفتارها، متناسب با سوگندها و تعهدات نيست، مسئولان عظمت ملت را ببينيد و رفتاری شايسته اين ملت انجام دهند.
ايشان تأكيد كردند: مسئولان،دولت و مجلس، همه تلاشهای خود را برای حل گره ها و مشكلات اقتصادی مردم و كشور متمركز كنند زيرا همانطور كه چند سال پيش گفتم دشمن نقشه ها و توطئه هايش را در مسائل اقتصادی متمركز كرده است.
حضرت آيتالله خامنهای افزودند: چند سال قبل درباره مبارزه با فساد اقتصادی، نامه ای به رؤسای قوا نوشتم مكرر می گويند فساد اقتصادی اما اين كار به زبان گفتن تمام نمی شود بلكه نيازمند مبارزه عملی است، در عمل چه كار شد؟ در عمل چه كار كرديد؟ اين مسائل انسان را متأثر می كند.
رهبر انقلاب افزودند: تقوا، تقوا، تقوا!، از مسئولان توقع داريم با صبر، ميدان ندادن به احساسات سركش و ملاحظه مسائل كشور، همه توان و نيروها را برای حل مشكلات مردم متمركز كنند و حالا كه دشمنی های دشمن شدت يافته، آنها هم رفاقتهايشان را شدت دهند.
حضرت آيتالله خامنهای افزودند: انشاءالله اين نصيحت خيرخواهانه و مشفقانه مورد توجه مسئولان بخصوص مسئولان بالا قرار گيرد و به آن پايبند باشند.
ايشان خاطرنشان كردند: البته گله امروز من از برخی سران و مسئولان موجب نشود عده ای راه بيفتند و عليه اين و آن شعار دهند كه با اين كار هم مخالف هستيم.
رهبر انقلاب اسلامی، با انتقاد صريح و شديد از اقدام اخير برخی افراد در بر هم زدن مجلس سخنرانی رئيس مجلس در قم افزودند: اينكه عده ای برخی را ضدولايت و ضد بصيرت بنامند و شعار بدهند نظير آنچه اخيراً در قم روی داد، اقدامی غلط است و بنده كاملاً مخالف اين كارها هستم كه قبلاً هم نظير آن در مرقد مطهر حضرت امام (ره) اتفاق افتاد و به مسئولان تذكر دادم جلوی اين كارها را بگيرند.
رهبر انقلاب افزودند: كسانی كه راه می افتند و شعار می دهند اگر واقعاً حزب اللهی و مؤمن هستند بدانند كه اين كارها به ضرر كشور و خلاف شرع است و اگر هم اعتنايی به اين حرفها ندارند كه حسابشان جداست.
رهبر انقلاب در پايان سخنانشان تأكيد كردند: آينده ملت بصير ايران به لطف الهی كاملاً روشن است و افقی به مراتب بهتر و درخشان تر در انتظار اين ملت و جوانان است.
در ابتدای اين ديدار آيتالله مجتهد شبستری نماينده ولی فقيه در آذربايجان شرقی و امام جمعه تبريز در سخنانی با گراميداشت ياد و خاطره شهدای قيام 29 بهمن سال 56 در تبريز، به حضور كم نظير مردم آذربايجان در راهپيمايی 22 بهمن امسال اشاره كرد و گفت: پيام مردم بصير و موقع شناس ايران در راهپيمايی پرشكوه 22 بهمن، حفظ وحدت و همدلی در جامعه، توجه به حاكميت اخلاق در عرصه سياست، و تلاش مضاعف مسئولان برای حل مشكلات بود.
رهبر انقلاب با اشاره به فاصله عظيم جايگاه كنوني ملت ايران با ۳۴ سال قبل خاطرنشان كردند: مردم ايران در اين ۳ دهه، به ملتهاي ديگر آموختند كه مي توان و بايد در مقابل سلطه بيگانگان ايستاد و با توكل به خدا، حركت مستقل، پيشتاز و سرافرازانه را ادامه داد.
حضرت آيت الله خامنه اي روزهاي دهه فجر را فرصت مناسبي براي ارزيابي حركت ۳۴ ساله نظام و ملت در عرصه هاي مختلف برشمردند و افزودند: اين نگاه نشان خواهد داد كه راه آينده را چگونه انتخاب كنيم و چگونه بپيماييم.
رهبر انقلاب توطئه هاي مختلف دشمنان از جمله كودتا، تحريك نظامي،حمايت همه جانبه از دشمن مهاجم، معارضه سخت، معارضه نرم، فشارهاي مضاعف امپراطوري خبيث رسانه اي و تحريم هاي شديد و روزافزون را يادآوري كردند و افزودند: آنها در سه دهه اخير هرچه در چنته داشته اند بكار گرفته اند تا ملت را نااميد و به اسلام و جمهوري اسلامي بدبين كنند و از صحنه خارج سازند اما به فضل الهي، مردم شادابتر، فعالتر و وفادارتر شده اند.
ايشان با اشاره به سخنان بعضي از مسئولين امريكايي مبني بر تشديد تحريم ها براي رو در رو قرار دادن مردم با نظام اسلامي تأكيد كردند: ملت، هميشه و بخصوص در راهپيمايي ۲۲ بهمن هر سال، جواب اين حرفها را داده است و امسال نيز خواهد داد.
حضرت آيت الله خامنه اي بصيرت و بيداري را رمز موفقيت در مقابل بيگانگان برشمردند و افزودند: مردم با هوشياري و بصيرت عمومي، دست امريكايي ها و صهيونيستها را در هر حركتي، بخوبي مي خوانند و در رفتار و مواضع خود دچار خطا نمي شوند و اين واقعيت، حُسن عظيم ملي است.
رهبر انقلاب با اشاره به طرح مجدد و مكرر آمادگي براي مذاكره با ايران در سخنان اخير مقامات امريكا افزودند: اين حرف البته تازگي ندارد و آنها در مقاطع مختلف، آن را تكرار
كرده اند و ملت ايران در هر بار با توجه به اقدامات عملي امريكايي ها، درباره سخنان آنها قضاوت كرده است.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به سخنان امريكايي ها مبني بر اينكه توپ در زمين ايران است خاطرنشان كردند: توپ در زمين شماست. چرا كه شما بايد پاسخگو باشيد كه آيا سخن گفتن از مذاكره همزمان با ادامه فشار و تهديد، اصولاً معنايي دارد؟
ايشان افزودند: مذاكره براي اثبات حسن نيت است، شما از سر سوءنيت دهها كار انجام مي دهيد و بعد به زبان مي گوييد مذاكره! آيا ملت ايران مي تواند باور كند كه شما حسن نيت داريد؟
رهبر انقلاب در ريشه يابي علت طرح پيشنهاد مذاكره از جانب امريكايي ها گفتند: ما البته نياز آنها به مذاكره را درك مي كنيم چون سياست خاورميانه اي امريكاييها دچار شكست شده و آنها براي ترميم اين شكست نياز دارند برگ برنده اي رو كنند.
ايشان كشاندن جمهوري اسلاميِ انقلابيِ مردمي به پاي ميز مذاكره را برگ برنده مورد نياز امريكايي ها خواندند و افزودند: آنها مي خواهند به دنيا بگويند حسن نيت دارند اما كسي حسن نيتي نمي بيند.
رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به پيشنهاد ۴ سال قبل امريكا براي مذاكره خاطرنشان كردند: همان موقع تأكيد شد كه ما پيش داوري و قضاوت نمي كنيم و منتظريم عمل آنها را ببينيم اما در اين چهار سال جز ادامه توطئه ها، كمك به فتنه گران و حمايت از تروريستهايي كه دانشمندان ملت ايران را ترور كردند چيزي مشاهده نشد.
حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: شما به قول خودتان تحريم هاي فلج كننده مي گذاريد تا ملت را فلج كنيد آيا اين نشان دهنده حسن نيت است يا سوء نيت؟
رهبر انقلاب افزودند: مذاكره هنگامي معنا پيدا مي كند كه دو طرف با حسن نيت، با شرايط برابر و بدون قصد فريب گفتگو كنند به همين علت «مذاكره براي مذاكره»، «مذاكره به صورت تاكتيكي» و پيشنهاد مذاكره براي فروختن ژست ابرقدرتي به دنيا، حركتي حيله گرانه است.
حضرت آيت الله خامنه اي تأكيد كردند: من ديپلمات نيستم، انقلابيم به همين علت صريح، صادقانه و قاطعانه حرف مي زنم: پيشنهاد مذاكره وقتي معنا دارد كه طرف حسن نيت خود را نشان دهد.
ايشان به امريكايي ها خاطرنشان كردند: اسلحه را مقابل ملت ايران مي گيريد و مي گوييد يا مذاكره يا شليك مي كنيم! اما بدانيد فشار و مذاكره با هم سازگار نيست و ملت مرعوب اين چيزها نخواهد شد.
رهبر انقلاب با انتقاد از عده اي ساده لوح يا داراي غرض كه از پيشنهاد امريكا ابراز خوشحالي مي كنند افزودند: مذاكره با امريكا مشكلي را حل نمي كند چرا كه آنها در ۶۰ سال اخير به هيچيك از وعده هاي خود عمل نكرده اند.
سازماندهي كودتاي ۲۸ مرداد عليه دكتر مصدق آن هم در حاليكه او به امريكاييها اعتماد كرده بود و حمايت مستمر از حكومت ظالمانه و مستبد پهلوي، دو نمونه اي بود كه حضرت آيت الله خامنه اي در تبيين رفتار امريكايي ها در قبال ايرانيان، مورد اشاره قرار دادند.
ايشان افزودند: بعد از انقلاب هم در برهه اي، مسئولان از روي خوش بيني به امريكاييها اعتماد كردند اما آنها ايران را محور شرارت خواندند و به ملت ايران اهانتي بزرگ كردند.
رهبر انقلاب در جمع بندي اين بخش از سخنانشان افزودند: با توجه به اين سوابق و با توجه به واقعيات، تأكيد مي كنيم مذاكره و فشار دو راه جداگانه هستند و ملت ايران قبول نمي كند كه زير فشار و تهديد با تهديد كننده مذاكره كند.
ايشان افزودند: هركسي بخواهد سلطه امريكا را مجدداً برقرار كند و براي جلب رضايت امريكايي ها از منافع ملي، پيشرفت كشور و استقلال ملي صرفنظر كند ملت گريبان او را مي گيرد و بنده هم اگر خلاف اين خواست عمومي حركت كنم مورد اعتراض مردم واقع مي شوم.
حضرت آيت الله خامنه اي ملت ايران را اهل حلم و مسالمت خواندند و افزودند: ما با هر كشوري كه عليه ايران توطئه نداشته است مذاكره و ارتباط داشته ايم و اين مسئله را در خدمت منافع ملي مي دانيم.
رهبر انقلاب، حركت عظيم مردم ايران را حركتي در جهت تأمين منافع «ايران، امت اسلامي و جامعه بشري» خواندند و افزودند: اين ملت به ياري حق، امت اسلامي را به اوج افتخار مي رساند.
ايشان حفظ بصيرت و اتحاد را زمينه ساز ادامه عزت و پيشرفت ملي دانستند و با انتقاد از برخي بداخلاقي هاي اخير افزودند: مسئولان بايد مصالح كشور را حفظ كنند.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به اينكه در آينده با مردم درباره اين بد اخلاقي ها سخن خواهند گفت افزودند: مسئولان، اين بداخلاقي ها را كه در برخي عرصه ها و صحنه ها ديده شد كنار بگذارند و همچون ملت يكدل و مصمم و همزبان باشند.
فرمانده كل قوا در بخش ديگري از سخنانشان، ساخت جنگنده، انواع هواپيما و تجهيزات پيشرفته در نيروي هوايي ارتش را نشان دهنده شكوفايي جريان عظيم استعداد، عشق و ابتكار در سراسر كشور از جمله در نيروهاي مسلح دانستند و افزودند: شما تبليغات سلطه گران را درباره ناتواني ملتها براي ايستادن روي پاي خود، در هم شكستيد.
در ابتداي اين ديدار اميرسرتيپ خلبان شاه صفي فرمانده نيروي هوايي ارتش ضمن گراميداشت نوزدهم بهمن، سالروز بيعت تاريخي همافران با امام خميني (ره)، گزارشي از توانمنديهاي داخلي و پيشرفت هاي نيروي هوايي بيان كرد.
چرا حضرت صدیقه (س) در خطبه مشهور فدکیه به صراحت سخنی از غصب ولایت حضرت علی (ع) علی رغم تاکیدات پیامبر (ص) بر این مهم و نیز بیعت مسلمانان در روز غدیر به میان نیاروده اند؟
خطبه مشهور فدکیه حضرت زهرا (س) که اطلاق این عنوان برآن بی جهت نبوده و پیام های بسیاری را می رساند و حتی افرادی که در همان زمان و نیز قرن ها پس از آن، این خطبه را که توسط حضرت زهرا (س) در مسجدالنبی (ص) ایراد شده خوانده و تفسیر کرده اند، بر این باور هستند که قرار نبوده مسئله غصب خلافت و فراموشی امامت در این خطبه بیان شود.
حضرت زهرا (س) بیشتر برای احقاق حقوق خود وارد میدان مبارزه شدند و در حقیقت در بستر تاریخ محکمه ای را ایجاد کردند برای آنهایی که درپی غصب اموال دیگران هستند.
اما برای این عدم تصریح حضرت صدیقه (س) دو احتمال وجود دارد. البته باید توجه داشت که اگرچه در سراسر خطبه فدکیه حضرت به طور آشکار وارد این بحث نشده اند، اما به طور کنایی اشاراتی کرده اند.
یکی از احتمالات این مهم، عدم درک سیاسی مردم آن روزگار از بیانات حضرت زهرا (س) در مسجدالنبی (ص) است. چراکه بعد از رحلت پیامبر (ع) و به خلافت رسیدن ابوبکر، بسیاری از مردم از نقاط مختلف جزیره العرب برای بیعت با خلیفه رهسپار مدینه شدند که البته عمده این کار ناشی از ناآگاهی آنها بود.
آنچه در جزیرالعرب با ظهور اسلام رخ داد، بیشتر بر تغییر تفکر جاهلی آنها مبنی بر شرک و بت پرستی با همت پیامبر (ص) استوار بود و نتوانست بینش سیاسی مردم را تغییر دهد، تا بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند.
اما احتمال دیگر نیز برای عدم تصریح حضرت زهرا (س) بر غصب ولایت در خطبه فدکیه وجود دارد. اگر حضرت به این مهم می پرداختند طبیعتا تهمت های بسیاری به ایشان مبنی بر دفاع صرف از منافع همسر و بی توجهی به منافع عمومی وارد می شد.
این دو از احتمالاتی است که برخی از شارحان خطبه فدکیه و نیز تاریخ شناسان بیان کرده اند.
فرمودید حضرت اگرچه به صراحت موضوع غصب ولایت را در خطبه مشهور فدکیه مطرح نکرده اند اما اشارات و کنایاتی به آن داشته اند، به برخی از آنها اشاره کنید.
حضرت صدیقه (س) خطبه فدکیه را با مسائل اعتقادی یعنی توحید، نبوت و معاد و تبیین فلسفه احکام آغاز می کنند. سپس خطاب به مهاجران، انصار و افرادی که حول خلافت غاصبانه ابوبکر جمع شده اند، می فرمایند: "ای گروه مسلمان ها! کسانی که با این سرعت به گفته های باطل روی آوردید...
این باطل چه چیزی است که حضرت به آن اشاره می کنند؟ این کدام تفکر واهی و غلط است که حق را رها و باطل را زنده کرده است؟
اگر بگوییم مقصود حضرت زهرا (س) غصب فدک بوده که این مسئله ای شخصی است و جنبه عمومی ندارد... به نظر می رسد فراموشی مسئله وصایت، خلافت و جانشینی امیرمومنان (ع) پس از پیامبر و گرد هم آمدن در ثقیفه و به خلافت رساندن ابوبکر، مقصود حضرت از رها کردن حق و احیای باطل است.
حضرت صدیقه در خطبه فدکیه خطاب به پیامبر (ص) با رو کردن به حرم مطهر ایشان، از آنچه پس از رحلت بر خاندان نبوت رفته است، اظهار گلایه می کنند و بیان می دارند که آنچه برای ما به یادگار گذاشتی از من غصب کردند..
بی تردید ارث پیامبر (ص) برای خاندان نبوت تنها فدک نیست و این غم و اندوه ریشه در غصب ماترک معنوی رسول الله (ص) یعنی خلافت حضرت امیر (ع) دارد.
چرا حضرت زهرا (س) از باب ارث فدک را از خلیفه وقت مطالبه کردند؟
پس از غصب فدک، خلیفه اول بلافاصله مانع کار عمال حضرت زهرا (س) شد و همه آنها را اخراج کرد. این امر در کنار محرومیت بنی هاشم از عواید فدک به عنوان حقی که رسول خدا (ص) برای آنها در نظر گرفته بود منجر به جبهه گیری حضرت زهرا (س) در برابر حقوق غصب شده ایشان شد.
اگرچه ارزش اقتصادی فدک در آن زمان می توانست عمده ترین دلیل حضرت صدیقه (س) برای مقابله با خلافت و ایراد خطبه فدکیه باشد، اما در حقیقت حضرت این ارثیه را مستمسکی قرار دادند تا باب صحبت را با مردم بگشایند. چراکه پیش از آن نه تنها ایشان حتی امیرمومنان (ع) در دوران زندگانی حضرت رسول (ص) سخنی نمی گفتند و این به معنای عدم فعالیت آنها نبود. انچنان که حضور خورشید در آسمان به معنای عدم ماه و دیگر ستارگان نیست بلکه تلاءلوی خورشید مانع از دید آنها می شود...
حضرت وقتی وارد مسجد مدینه می شوند به عنوان عالمه ای غیرمتعلمه که از علم لدنی برخوردار بودند چنان کوبنده سخن می گویند که خلافت به مقابله با ایشان برمی خیزد. بنابراین مطالبه فدک به عنوان ارث پدری برای حضرت زهرا (س) جنبه نمادین داشته و دستاویزی است برای ارتباط با مردمی که می روند به دوران جاهلیت بازگردند.
متاسفانه تاریخ ثابت کرد که پیش بینی های حضرت زهرا (س) درست از آب درآمدند؛ تخلفات اساسی خلافت نه تنها مسلمانان بلکه جامعه بشریت را تا ابد دچار ضرری جبران ناپذیر کرد. اگر خلافت پس از رحلت پیامبر (ص) به دست اهل آن یعنی حضرت امیر (ع) و پس از ایشان به دست ذریه پاکشان سپرده می شد اسلام با همان سرعتی که جزیرالعرب را پیمود می توانست در بازه زمانی نیم قرنی کل جهان را درنوردد و ندای اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله در گوش جهان طنین انداز شود اما چنینن نشد و غصب سکان خلافت ازا هل بیت (ع) این آرزو را تا امروز دور از دسترس کرده است.
البته در تاریخ داریم که ابوبکر استشهادات حضرت زهرا (س) را درباره فدک پذیرفت و نامه ای مبنی بر بازگرداندن آن به اشان شد اما عمر نامه را پاره کرده و به حضرت بی حرمتی کرد و اتفاق افتاد آنچه در تاریخ آمده است...
اگرچه بعدها برخی از خلفای بنیا میه و بنی عباس ادعای بازگرداند فدک به ائمه (ع) را داشتند اما چنین چیزی هرگز به وقوع نپیوست.
اولاً خوشامد عرض ميكنم به شما مهمانان عزيز، از كشورهاى مختلف، و همچنين به اساتيد عزيز و محترم دانشگاههاى خودمان.
تقريباً از يك سال و نيم پيش تا امروز ديدارها و اجلاسها و نشستهاى متعددى دربارهى بيدارى اسلامى در تهران تشكيل شده، ليكن به نظرم ميرسد كه اجلاس و نشست اساتيد از يك اهميت ويژهاى برخوردار است؛ زيرا ايجاد يك فكر، يك گفتمان، يك جريان فكرى در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست انديشمندان جامعه است؛ آنها هستند كه ميتوانند فكر ملتها را به يك سمتى هدايت كنند كه مايهى نجات ملتها شود؛ همچنان كه خداى نخواسته ميتوانند به سمتى ببرند كه مايهى بدبختى و اسارت و تيرهروزى ملتها شود. اين دومى متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخير در برخى از كشورها، از جمله در كشور خود ما اتفاق افتاد.
روايتى است از رسول مكرم اسلام، حضرت محمدبنعبدالله، كه ميفرمايد: «لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قيل يا رسولالله و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علما را ذكر كرد، بعد چند دستهى ديگر را. بنابراين اساتيد دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمى در هر كشورى ميتوانند سررشتهدار حركت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسيدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلى آمد، كار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشيارى و بيدارى بود، آن وقت كار درست خواهد شد.
اوائل انقلاب، سى و يكى دو سال قبل از اين، در يك قضيهى بسيار مهمى، من و دو نفر ديگر كه آن روز عضو شوراى انقلاب بوديم، از تهران رفتيم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نيامده بودند - تا نظر ايشان را نسبت به آن قضيه و اقدام مهم بپرسيم. وقتى قضيه را براى ايشان شرح داديم، امام رو كردند به ما، گفتند از آمريكا ميترسيد؟ گفتيم نه. گفتند پس برويد اقدام كنيد. ما هم آمديم اقدام كرديم و موفق شديم. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر گرايشهاى انحرافى پا در ميان گذاشت، كارها مشكل خواهد شد.
امروز دنيا با يك حادثهى عظيم مواجه است؛ اين حادثهى عظيم عبارت است از بيدارى اسلامى؛ اين يك حقيقت است. ملتهاى مسلمان و امت اسلامى بتدريج بيدار شدهاند. امروز ديگر تسلط بر ملتهاى مسلمان، به آسانىِ بعد از جنگ اول جهانى و در دورانهاى طولانىِ قرن نوزدهم و بيستم ميلادى نيست. امروز اگر مستكبرين عالم بخواهند بر ملتهاى مسلمان مسلط شوند، كار دشوارى دارند. بيدارى وارد امت اسلامى شده و رسوخ و نفوذ كرده است. در بعضى از كشورها هم اين بيدارى به انقلاب تبديل شد و رژيمهاى فاسد و وابسته را تغيير داد. ليكن اين، بخشى از بيدارى اسلامى است؛ همهى بيدارىِ اسلامى نيست. بيدارى اسلامى گسترده است، عميق است.
البته دشمنان از كلمهى «بيدارى اسلامى» ميترسند؛ سعى ميكنند عنوان «بيدارى اسلامى» براى اين حركت عظيم به كار نرود. چرا؟ چون وقتى اسلام در هيئت حقيقى خود، در قوارهى واقعى خود بروز و ظهور پيدا ميكند، تن اينها ميلرزد. اينها از اسلامِ بردهى دلار نميترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافيگرى نميترسند؛ از اسم اسلامى كه امتداد و انتهائى در عمل و در تودهى مردم نداشته باشد، نميترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودهى مردم، اسلام توكل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهى كه فرمود: «و لينصرنّ الله من ينصره»،(1) ميترسند. وقتى اسم اين اسلام مىآيد، نشانى از اين اسلام پيدا ميشود، مستكبرين عالم به خودشان ميلرزند - «كأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة»(2) - لذا نميخواهند عنوانِ بيدارى اسلامى باشد. ولى ما معتقديم نخير، اين يك بيدارى اسلامى است، بيدارى حقيقى است، و رسوخ پيدا كرده است، امتداد پيدا كرده است، به اين آسانىها هم دشمنان نميتوانند آن را از راه خودش منحرف كنند.
البته بايد آسيبشناسى كرد؛ اين آن نكتهى اوّلى است كه ميخواهم به شما عرض كنم. اين حركتهاى دنياى اسلام را، اين انقلابهائى كه در مصر و تونس و ليبى و امثال اينها اتفاق افتاده است و به پيروزى رسيده است، آسيبشناسى كنيد؛ خطراتش چيست؟ مشكلاتش كجاست؟ چرا ميگوئيم آنچه كه اتفاق افتاده است، قطعاً اسلامى است؟ شعارهاى مردم را نگاه كنيد؛ در طول اين مدت، نقش معتقدان به اسلام را در اسقاط رژيمهاى فاسد ببينيد. اگر معتقدين به اسلام و جمعيتهاى عظيمى كه در بين مردم جايگاه دارند و از بن دندان معتقد به اسلامند، نبودند، اين اجتماعات عظيم در مصر و تونس تشكيل نميشد. فشارى كه حركت مردم و حضور تودهى مردم آورد، بناهاى پوسيدهى امثال حسنى مبارك و بنعلى را ساقط كرد. مردمِ مسلمان بودند با شعار اسلامى. نقش اسلامگراها در اسقاط اين نظامها خودش اقوى شاهد است براى اينكه اين حركت، حركت اسلامى است. بعد هم در هرجا نوبت رأى دادن فرا رسيد، مردم رفتند سراغ اسلامگراها؛ آنها را تقويت كردند، آنها را ترجيح دادند. و من به شما عرض بكنم؛ امروز تقريباً در سرتاسر دنياى اسلام - ممكن است معدودى استثناء داشته باشد - اگر يك انتخاباتِ خوبِ آزادى برگزار شود و رهبران مسلمان و سياسيون مسلمان وسط ميدان باشند، مردم به آنها رأى خواهند داد. همه جا همين جور است. بنابراين بلاشك حركت، حركت اسلامى است.
خب، گفتيم آسيبشناسى كنيد. در كنار آسيبشناسىها، تبيين هدفهاست. اگر هدفها تبيين نشد، سردرگمى به وجود مىآيد، آشفتگى به وجود مىآيد. بايد هدفها تبيين شود. يكى از مهمترين هدفهاى اين بيدارى، رهائى از شرّ سلطهى استكبار جهانى است؛ اين را بايد صريح گفت. اينكه ما خيال كنيم استكبار جهانى به سردمدارى آمريكا، در مقابل حركتهاى اسلامى ممكن است كنار بيايد، اين خطاست. اگر اسلام باشد، اسلاميت باشد، اسلامىها باشند، آمريكا با همهى وجود تلاش ميكند آنها را از بين ببرد؛ البته ظاهراً لبخند خواهد زد. حركتهاى اسلامى چارهاى ندارند، بايد حد فاصل خودشان را مشخص كنند. نميگويم بروند به جنگ آمريكا، ميگويم بدانند موضع آمريكا و استكبار غربى در مقابل آنها چيست؛ اين را درست تشخيص دهند. اگر اين تشخيص را ندهند، قطعاً فريب خواهند خورد و سرشان كلاه خواهد رفت.
امروز استكبار جهانى با ابزار پول و سلاح و علم دارد بر دنيا فرمانروائى ميكند؛ اما در خلأ فكر قرار دارد، در خلأ انديشهى راهنما قرار داد. امروز استكبار جهانى اين مشكل بزرگ را دارد؛ فكرى ندارد كه به بشريت ارائه دهد؛ هيچ ايدهاى ندارد براى ارائه كردن و راه نشان دادن به تودههاى مردم، به خواص مردم، به روشنفكران. اما شما داريد؛ شما اسلام را داريد. وقتى فكر داريم، وقتى نقشهى راه داريم، ميتوانيم هدفهامان را ترسيم كنيم، ميتوانيم بايستيم؛ در اين صورت سلاح آنها و علم آنها و پول آنها، آن تأثيرى را كه در گذشته داشت، نخواهد داشت؛ البته نه اينكه بىتأثير است. ما بايد در مقابل آنها هم فكر كنيم - كه حالا اگر وقت باشد، خواهم گفت - ليكن در درجهى اول اين است كه ما فكر و نقشهى راه و ايدئولوژى داشته باشيم؛ بدانيم چه كار ميخواهيم بكنيم.
هدفها بايد ترسيم شود. يكى از هدفهاى مهمى كه در اين انقلابها بايد مورد توجه قرار بگيرد، اين است كه اسلام از محوريت خارج نشود. اسلام بايد محور باشد. فكر اسلام و شريعت اسلام بايد محور باشد. سعى كردند وانمود كنند كه شريعت اسلامى با پيشرفت و تحول و تمدن و اينها سازگار نيست. اين، حرف دشمن است؛ نخير، كاملاً سازگار است. البته در دنياى اسلام كم نيستند كسانى كه با روحيهى تحجر و ارتجاع و جمود و عدم قدرت اجتهاد توانستهاند اين حرف دشمن را به نحوى تبيين و اثبات كنند. اينها مسلمانند، اما در خدمت آنهايند. ما در اطراف خودمان، در برخى از اين كشورهاى اسلامى، از اين قبيل داريم؛ اسمشان مسلمان است، اما يك ذره فكر نو، نگاه نو، فهم نو از معارف اسلامى، انسان در آنها مشاهده نميكند. اسلام مال هميشهى دنياست، اسلام مال همهى قرنهاست، اسلام مال همهى دورانهاى پيشرفت بشرى است؛ جوابگوست. آن فكرى كه بتواند پاسخگوئى اسلام را به اين نيازها بفهمد، بايد آن را پيدا كرد. بعضىها اين فكر را ندارند؛ فقط بلدند اين را تكفير كنند، آن را تفسيق كنند، اسم خودشان را هم مسلمان بگذارند. در نهايت هم يك وقتهائى انسان مىبيند كه در يك مواردى سرشان با سر مزدوران دشمن در يك آخور است! شريعت اسلامى را و فكر اسلامى را محور فعاليت خودمان قرار بدهيم؛ اين هم يكى از هدفهاست.
يكى ديگر از هدفها، نظامسازى است. اگر در اين كشورهائى كه انقلاب كردند، نظامسازى نشود، آنها را خطر تهديد ميكند. در همين كشورهاى شمال آفريقا ما يك تجربهاى داريم مربوط به شصت هفتاد سال پيش؛ اواسط قرن بيستم. در همين تونس انقلاب شد، نهضت شد، كسانى آمدند سر كار؛ در همين مصر انقلاب شد، كودتا شد، نهضت شد، كسانى آمدند سر كار - در جاهاى ديگر هم همين طور - اما نتوانستند نظامسازى كنند؛ نظامسازى كه نكردند، اين موجب شد كه نه فقط آن انقلابها از بين رفت، بلكه حتّى آن كسانى كه به نام آن انقلابها سر كار آمده بودند، خودشان از اين رو به آن رو شدند، صد و هشتاد درجه جايشان را عوض كردند؛ خودشان هم خراب شدند. هم در تونس اين اتفاق افتاد، هم در مصر اين اتفاق افتاد، هم در سودان آن روز اين اتفاق افتاد. حدوداً در سالهاى 1343 يا 1344 يا 1345، من و چند نفر از دوستان در مشهد راديوى صوتالعرب را گرفته بوديم و گوش ميكرديم - كه صوتالعرب مصر از قاهره پخش ميشد - آنجا سخنرانى جمال عبدالناصر و معمر قذافى و جعفر نُميرى را كه هر سه در يك جا جمع شده بودند، با هم پخش ميكرد. ما در مشهد زير فشار استبداد و ديكتاتورى له ميشديم، اما از اين حرفهاى تند و آتشين به هيجان مىآمديم و لذت ميبرديم. خب، عبدالناصر كه از دنيا رفت، ديديد جانشينهايش چه كردند؛ قذافى هم ديديد چه جورى شد؛ نُميرى هم كه وضعش معلوم بود چه جورى شد. خود آن انقلابها هم عوض شدند؛ هم فكر نداشتند، هم نتوانستند نظامسازى كنند. بايد در اين كشورهائى كه انقلاب كردند، نظامسازى شود؛ بايد يك قاعدهى مستحكمى به وجود بيايد. اين هم يكى از مسائل مهم است.
يكى ديگر از مسائل مهم، حفظ پشتيبانىهاى مردمى است؛ نبايد از مردم منقطع شوند. مردم توقعاتى دارند، نيازهائى دارند. قدرت حقيقى هم در اختيار مردم است. آنجائى كه مردم اجتماع ميكنند، آنجائى كه مردم همدل ميشوند، آنجائى كه يك مردمِ همدل و همجهتى پشت سر مسئولان و رهبران كشور مىايستند، آنجا جائى است كه آمريكا و بزرگتر از آمريكا هم هيچ غلطى نميتوانند بكنند. مردم را بايد حفظ كرد، بايد نگه داشت؛ و اين از عهدهى شماها برمىآيد؛ از عهدهى روشنفكران، نويسندگان، شاعران، علماى دين. از همه مؤثرتر، علماى دين هستند كه وظيفهى سنگينى بر عهده دارند؛ براى مردم تبيين كنند، روشن كنند كه چه ميخواهند، تبيين كنند كه در كجاى اين راه قرار دارند، تبيين كنند كه موانع چيست، دشمن كيست؛ مردم را آگاه و بابصيرت نگه دارند، آن وقت هيچ صدمهاى نميتواند وارد شود.
يك مسئلهى ديگر، تربيت علمى جوانهاست. بايد كشورهاى اسلامى از لحاظ علم و فناورى پيشرفت كنند. گفتم غرب و آمريكا به بركت علم توانستند بر كشورهاى دنيا مسلط شوند؛ يكى از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقدارى از ثروت را هم با فريبگرى و خباثت و سياست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود. بايد علم پيدا كرد. روايتى است كه فرمود: «العلم سلطان من وجده صال و من لم يجده صيل عليه».(3) بايد علم پيدا كنيد. علم كه پيدا كرديد، پنجهى قوى پيدا خواهيد كرد. اگر علم نداشته باشيد، كسانى كه داراى پنجهى قوى هستند، دست شما را ميپيچانند. جوانهاتان را به علم تشويق كنيد؛ اين كار ممكن است؛ ما در ايران اين كار را كرديم. ما قبل از انقلاب در رديفهاى آخرِ آخرِ علمى دنيا قرار داشتيم، كه هيچ نگاهى به طرف ما جلب نميشد. امروز به بركت انقلاب، به بركت اسلام، به بركت شريعت، كسانى كه در دنيا ارزيابى ميكنند، گفتند و در دنيا منتشر شد كه ايران امروز از لحاظ علمى در رتبهى شانزدهم دنياست. اين مال چند ماه قبل از اين است. خود آن مراكزى كه اين بيان را كردند، پيشبينى كردند و گفتند تا چند سال ديگر - معين كردند تا چه سالى؛ مثلاً تا ده سال، دوازده سال ديگر - ايران به رتبهى تكرقمى خواهد رسيد؛ آنها گفتند چهارم در دنيا. اين به اين خاطر است كه شتاب علمى در ايران، شتاب زيادى است. البته ما از دنيا هنوز خيلى عقبيم. شتاب ما چندين برابر متوسط شتاب دنياست، اما باز عقبيم. اگر با اين شتاب پيش برويم، به جلو خواهيم رسيد. اين حركت در دنياى اسلام بايد ادامه پيدا كند. كشورهاى اسلامى داراى استعدادند. جوانهاى خوبى داريم، جوانهاى خوبى داريد؛ استعدادهاى خوبى هستند. يك روز در بخشى از تاريخ، علم دنيا دست ما مسلمانها بوده؛ چرا امروز اينجور نشود؟ چرا توقع و انتظار نداشته باشيم كه تا سى سال ديگر دنياى اسلام بشود مرجع علمى دنيا، كه همه براى مسائل علمى به كشورهاى اسلامى مراجعه كنند؟ اين آيندهى ممكنى است؛ همت كنيم، تلاش كنيم. اينها همهاش به بركت اسلام و به بركت انقلاب پيش مىآيد. نظام دينى اثبات كرد كه ميتواند سرعت و شتاب بيشترى داشته باشد.
يك مسئلهى اساسى ديگر - كه نزديك ظهر است، وقت نماز است و بايد برويم - مسئلهى وحدت است. امروز به شما عرض كنم: برادران! خواهران! ابزارى كه در دست دشمنان ما ميتواند فعال شود و از آن حداكثر استفاده را دارند ميكنند، اختلافات است؛ اختلاف شيعه و سنى، اختلاف قوميتها، اختلاف مليتها، تفاخرهاى غلط. مسئلهى شيعه و سنى را دارند بزرگ ميكنند، سعيشان اين است اختلاف ايجاد كنند. مىبينيد در كشورهاى اسلامى، در همين كشورهاى انقلاب كرده، اختلاف ايجاد ميكنند؛ در نقاط ديگر دنياى اسلام اختلاف ايجاد ميكنند؛ همه بايد بيدار باشند، همه بايد هشيار باشند. غرب و آمريكا دشمن دنياى اسلام است؛ با اين چشم بايد به حركات آنها نگاه كرد. تحريك ميكنند، سازمانهاى جاسوسىشان مشغول فعاليتند؛ هرجا دستشان برسد، تخريب ميكنند. در قضيهى فلسطين تا آنجائى كه توانستند، كارشكنى كردند؛ البته شكست خوردند. ما داريم پيش ميرويم، دنياى اسلام دارد پيش ميرود.
اين مسئلهى اخير فلسطين، خيلى مسئلهى مهمى است. بين غزه و بين دولت صهيونيست كه مدعى است قوىترين ارتش را در منطقه دارد، هشت روز جنگ اتفاق مىافتد؛ آنگاه وقتى ميخواهند آتشبس ايجاد كنند، آن طرفى كه براى آتشبس شرط ميگذارد، فلسطينىهايند! اين باوركردنى است؟ ده سال پيش اگر به شما اين حرف را ميزدند، چه كسى باور ميكرد كه يك روزى بين فلسطينىها - نه همهى فلسطينىها؛ يك گوشهاى از فلسطينىها، غزه - و بين رژيم صهيونيستى جنگى اتفاق بيفتد، براى آتشبس آن جنگ، فلسطينىها شرط بگذارند؟ آفرين بر فلسطينىها! آفرين! آفرين بر حماس و جهاد و گردانهاى مبارزى كه در فلسطين، در غزه جنگيدند و شجاعت نشان دادند! شجاعت اين است. من به سهم خودم از همهى مبارزين فلسطين تشكر ميكنم؛ به خاطر فداكارىاى كه كردند، به خاطر تلاشى كه كردند، به خاطر صبرى كه كردند، و ديدند كه «انّ مع العسر يسرى».(4) اگر چنانچه ما صبر كرديم، اين صبر موجب ميشود كه خداى متعال فرج را برساند. صبر كردند، ايستادگى كردند، خداى متعال فرج را رساند؛ اين درس است؛ براى خود آنها هم درس است، براى ديگران هم درس است. اين وحدت بين مسلمانها را دست كم نگيريد؛ مسئلهى مهمى است.
اين نكتهاى كه برادر بحرينى ما اينجا گفتند - سكوت دنياى اسلام نسبت به بحرين - راست است. آنچه كه موجب ميشود بعضىها در اين زمينه سكوت كنند، متأسفانه همين مسائل مذهبى است. يعنى ملتى اگر بر عليه يك حكومت فاسدى قيام كرد، بايد از آن ملت دفاع كرد؛ مگر اينكه آن ملت شيعه باشد - مثل بحرين - آن وقت نبايد دفاع كرد! اين منطق در بعضى وجود دارد. اينها را بايد كنار گذاشت.
دشمن را بايد شناخت، ابزارهاى دشمن را بايد شناخت، حيلههاى دشمن را بايد شناخت؛ از كجا وارد ميشود؟ ما با اين نگاه در قضيهى سوريه موضعگيرى كرديم. ما با آمدن خون از بينى يك انسان مسلمان هم موافق نيستيم و دردمان مىآيد. ما ميگوئيم آن كسانى كه سوريه را به جنگ داخلى دارند ميكشانند، مقصرند. آن كسانى كه سوريه را دارند به سمت تخريب و برادركشى ميكشانند و كشاندهاند، مقصرند. همهى خواستههاى ملتها بايد از طرق متعارف، معمولى و بدون خشونتهاى اينجورى حل شود.
اميدواريم خداى متعال همهى ما را هدايت كند. اميدواريم خداوند متعال به حركات شماها بركت دهد. اميدواريم انشاءالله خداى متعال اين بيدارىهاى باعظمت دنياى اسلام را به آيندهى روشن و منور و پر بركتى براى امت اسلامى برساند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
جايگاهي که ريشه در تعاليم ناب ديني دارد و از پشتوانه مستحکم عقلي و شرعي برخوردار است. از همين رو است که وليفقيه در نظام اسلامي مورد عنايت ويژه مراجع و عارفان روشنضمير و به تبع آنان مردم مسلمان قرار دارد و همه ميکوشند تا به هر طريق ممکن در اجراي منويات وي گام بردارند و براي تقويت وليفقيه زمان که بر اساس آموزههاي اسلامي، نائب عام امام زمان(عج) به شمار ميآيد، همت گمارند. پس از رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، دشمنان در آرزوي اضمحلال و يا ايجاد انحراف در حرکت شتابان نظام اسلامي لحظهشماري ميکردند اما اقدام هوشيارانه خبرگان برگزيده ملت در انتخاب حضرت آيتا... خامنهاي به سکانداري انقلاب، خوابهاي آنان را آشفته کرد و ملت ايران و ديگر مسلمانان جهان را بيش از پيش اميدوار ساخت.
هدايتهاي مقام معظم رهبري در طول بيش از بيست سال کاروانسالاري نهضت اسلامي چنان داهيانه بوده است که مراجع و ملت قدرشناس ايران را هر روز بيش از پيش به شکرگزاري خداوند بابت اين نعمت عظيم رهنمون ساخته است. فراموش نميکنيم که بدخواهان، عارف بيهمتاي معاصر مرحوم آيتا... العظمي بهجت(ره) را مثال ميزدند و با توجه به عدم حضور آشکار ايشان در بسياري از عرصههاي اجتماعي، شايعاتي مبني بر فقدان ارتباط مناسب آن عارف صمداني با وليفقيه زمان را انتشار ميدادند؛ اما سخنان اين مرجع بزرگ شيعه در خصوص رهبر معظم انقلاب و همچنين انتشار تصاويري از ديدار ايشان با مقام معظم رهبري، پوچ بودن ادعاهاي مغرضان را برملا کرد.
ديگر مراجع گرانقدر نيز همواره در خلوت و جلوت بر حمايت از قافلهسالار نظام اسلامي تاکيد داشتهاند: به گفته يکي از اعضاي برجسته مجلس خبرگان رهبري «يكي از اين مراجع عاليقدر تصريح کرد كه من خود را سرباز مقام معظم رهبري ميدانم.» يكي از مراجع هم چندي پيش به صراحت اعلام كرد كه اگر مقام معظم رهبري حكمي صادر كنند، اين حکم براي همه مراجع هم نافذ است. و البته اين حکمي شرعي است. سخنان حضرت آيتا... صافي گلپايگاني نيز که با بيش از 90 سال سن در شمار معمرين و برجستگان مراجع قم هستند شنيدني است: «بنده در تمام ملاقاتهاي خصوصي با مسؤولان و ائمه جمعه سفارش ميكنم كه تقويت آقاي خامنهاي تقويت نظام و انقلاب است، خدا را شكر كنيد كه ايشان در تمام مسائل و تمام خطرات پيش قدم بودهاند و واقعاً ناخداي خوبي است در اين درياي طوفان زده... ما چه حكومتي را بپذيريم كه در رأس آن مثل آقاي خامنهاي را پيدا كنيم؟ چه كسي بهتر از ايشان كه با تمام وجود مقابل دنياي زورگو و بيمنطق ايستاده است و دنيا هم از ايشان حساب ميبرد؟ ما بايد او را كمك كنيم.» حضرت آيتا... سيستاني هم تصريح ميکند که «من هر شب آيتا... خامنهاي را دعا ميکنم» و ميفرمايد: «امروز سربلندي و عزت اسلام در گرو عزت جمهوري اسلامي ايران است و عزت و سربلندي جمهوري اسلامي ايران نيز در گرو سربلندي و موفقيت آيتا... خامنهاي ميباشد.»
به هر روي، دستاوردهاي کلان نظام در عرصههاي داخلي و خارجي، جلوههايي از برکات حضور فقيهي آگاه و زمانشناس در جايگاه رفيع نيابت عامه از جانب امام معصوم(عج) است و از چنان وضوح و شکوهي برخوردار است که دشمنان قسمخورده خارجي و بدخواهان داخلي را به عقب رانده و حتي در مواردي آنان را ناچار ساخته تا به رغم ميل باطني، زبان به تحسين رهبري نظام جمهوري بگشايند. اعتراف اخير کاندوليزا رايس- وزير سابق امور خارجه امريکا و از تئوريسينهاي برجسته اين کشور- و اذعان به اقتدار رهبر جمهوري اسلامي، نمونهاي کوچک اما خواندني از اينگونه تصريحات دشمنان قسمخورده است. وي پس از خطبههاي اخير مقام معظم رهبري، در گفتگو با رويترز به صراحت اعلام کرد: «رهبر ايران ميتواند نقشههايي را که بهترين ذهنها با صرف بيشترين بودجهها در زماني بسيار طولاني کشيده و مجرياني ماهر اجراي آن را به عهده گرفتهاند، با يک سخنراني يکساعته خنثي کند.» و صد البته اهميت اينگونه اعترافها از سوي دشمناني چون ايالات متحده بر آگاهان سياسي و اهالي انصاف پوشيده نيست. اينها همه نشان از جايگاه والاي ولايت فقيه به طور عام و توفيقات شخص مقام معظم رهبري به طور خاص است. جان کلام اينکه نگاهي گذرا به دوران زعامت رهبر عظيمالشأن انقلاب، ترديدي در حقانيت و شايستگيهاي بيهمتاي معظمله باقي نميگذارد و ما را به کُنه اين مژده آسماني رهنمون ميسازد که «الله اعلم حيث يجعل رسالته».
حقيقت دوم اين است که آنچه امام بزرگوار و ملت شجاع ما را در راه اين مبارزهى بزرگ موفق کرد، بصيرت و صبر بود - مقاومتى همراه با بصيرت - همانطور که اميرالمؤمنين (عليهالصّلاةوالسّلام) فرمود: «و لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر والصّبر»(9). علت آن هم اين است که امروز مبارزه با کفر خالص و شرک خالص نيست، تا مطلب روشن، و صفبنديها مجزا و جداى از هم باشد؛ بلکه امروز مبارزه با نفاق و دورويى و تزوير و شعارهاى توخالى و دروغزنيها و لافزنيهايى است که بلندگوهاى استکبار را در همهى انحاى عالم پُر کرده است. بسيارى دم از طرفدارى از حقوق بشر مىزنند و دروغ مىگويند. بسيارى دم از اسلام مىزنند و دروغ مىگويند. اسلام آنها، اسلام باب طبع و ميل سردمداران استکبار است. بسيارى دم از مساوات و برابرى انسانها مىزدند و مىزنند و دروغ مىگفتند و مىگويند. بنابراين، مبارزه در دوران کنونى، مبارزهيى دشوار است؛ هم به خاطر قدرت زر و زور استکبار، و هم به خاطر قدرت تبليغاتى و توجيهگر دروغگوييها و نفاقهاى استکبار و اياديش.
انسانهاى بىبصيرت، زود فريب مىخورند. همين امروز هم در دنيا آدمهاى دلسوزى هستند که فريب خوردهاند؛ دشمن را نشناختهاند و صف را تشخيص ندادهاند. در ايران، امام عظيمالشأن ما، به برکت بصيرت مردم - که با صبر و مقاومت آنها همراه بود - اين راه را طى کرد و به موفقيت رسيد. خود او، در ايجاد اين بصيرت و صبر در مردم، بزرگترين مؤثر بود. هرجا در انحاى عالم مبارزهيى صورت مىگيرد، حرکتى مىشود، انسان دلسوزى در پى نجات تودههاى مردم حرکت مىکند، بايد بداند که اين راه، با هوشمندى و بصيرت و نيز با صبر و مقاومت طىشدنى است، و لاغير.
حقيقت سوم اين است که همهى دنيا - هم تودههاى مسلمان و مستضعف و محروم عالم، و هم اردوگاه استکبار - تشخيص داده و فهميدهاند که کانون و محور و مرکز اين حرکتى که امروز در جهت آرمانهاى اسلامى در دنيا مشاهده مىشود، جمهورى اسلامى است؛ لذا در درجهى اول، همهى دشمنيهاى عالم متوجه ماست. ما در لابلاى سخنان گرم و بهظاهر دوستانه، همواره نشانههاى خصومت و کينه را مىشناسيم. ما مىدانيم که استکبار نسبت به جمهورى اسلامى و شما ملت و اين امام بزرگوار، چهقدر دشمن است. دشمن چون او را زنده مىداند، يک سر سوزن از دشمنيش با او کم نشده است. اگر بوقهاى استکبارى و اردوگاه استکبار و دشمنان امام فکر مىکردند که او مرده و تمام شده است، بعد از گذشت دو سال از رحلت جانسوز او، اينقدر با شخص او و با نام او دشمنى نمىکردند، که امروز مىکنند.
ايران اسلامى، ايران امام، ايران انقلاب، مرکز و محور حرکت عظيم جهانى مسلمانان است، و به همين نسبت محور دشمنيهاست. اين، بهجاى آنکه ما را غمگين کند، خوشحال مىکند؛ و بهجاى آنکه ما را وحشتزده کند، اميدوار مىکند؛ چون نشان مىدهد که ما قدرتمنديم و عليه منافع استکبار و منافع دزدان و غارتگران، همچنان تهديد بزرگى به شمار مىرويم. دشمنى استکبار، ما را مطمئنتر مىکند که راهى را که در حرکت پيشروندهى انقلاب و سازندهى کشور و جامعه انتخاب کردهايم، درست و موفق و صائب بوده است. اگر ما در حرکتمان عليه منافع دشمنان بشريت و در جهت مصالح انقلاب و کشور، راه خطا را پيموده بوديم، دشمن اينقدر با ما دشمنى نمىکرد.
امروز همهى تبليغات جهانى با شيوههاى مختلف عليه ماست. ممکن است بعضى از راديوها و بعضى از دستگاههاى خبرى و تبليغاتى به ما صريحاً دشنام ندهند، اما اين دليل دوستى آنها نيست. آنها مىدانند که دشنام صريحشان به ما، دل ملتهاى عالم را به ما بيشتر نزديک مىکند. به همين خاطر، به جاى دشنام صريح، تهمت مىزنند؛ خودشان را به ما نزديک، و ما را به خودشان خوشبين نشان مىدهند! اين هم از همان ترفندها و خباثتهاست.
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه کودکانش
ولايت فقيه پرتوى از ولايت امام زمان (عليه السلام)، و ولايت امام زمان(عليه السلام)پرتوى از ولايت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)، و ولايت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) پرتوى از ولايت اللّه جلّ و علا است.
از ديدگاه مكتب توحيد، مالك همه چيز و همه كس خداست و همچنين مالكيت مطلقه او منشأ حاكميّت مطلقه اوست. از اين رو بنابر اعتقاد موحّدان، هر حكومتى بايد از حكومت اللّه سر چشمه گيرد و بر اساس اراده و اجازه او تشكيل شود.
آن زمان كه خداوند پيامبرانش را براى هدايت انسانها فرستاد، حقّ زمامدارى آنان را نيز امضا فرمود و همگان را به تبعيّت و فرمانبرى آنان در همه زمينه ها دعوت نمود.
در باره پيامبر گرامى اسلام فرمود: «فلا و ربك لايؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم، ثم لايجدوا فى انفسهم حرجاً ممّا قضيت و يسلّموا تسليماً».
«قسم به پروردگار تو! اين مردم مؤمن واقعى نخواهند بود، مگر آنكه حكومت و داورى تو را در همه موارد مورد اختلاف خويش بپذيرند، سپس نسبت به رأى و قضاوت تو ـ حتّى اگر مخالف منافع آنان باشد ـ كاملا تسليم باشند و حتّى در درون دل خويش، هيچگونه نارضايتى و ناراحتى احساس نكنند».
و نيز در همين باره فرمود: «النبى اولى بالمؤمنين من أنفسهم».
« ـ در رعايت مصالح فردى و اجتماعى ايمان آوردگان ـ ولايت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)بر جان و مال آنان بالاتر و بيشتر از ولايت خود آنان است».
بديهى است كه اين ولايت با رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) پايان نمىپذيرد. و حفظ حدود اسلام و استقرار نظام مسلمين كه حكمت امضاى چنين ولايتى براى آن حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم)، بود پس از او نيز استمرار مى يابد. و بدين طريق ائمه بزرگوارى كه وارثان تمام شئون پيامبر ـ غير از نبوّت ـ مى باشند عهده دار اين ولايت و حاكميت به حساب مى آيند.
امام رضا (عليه السلام) مى فرمايند: «إنّ الامامة خلافة اللّه و خلافة رسوله(صلى الله عليه وآله وسلم) و مقام اميرالمؤمنين (عليه السلام) و خلافة الحسن و الحسين(عليهما السلام). إن الامام زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزّ المؤمنين، الامام أسّ الاسلام النامى و فرعه السامى. باالامام تمام الصلوة و الزكوة و الصّيام و الحج و الجهاد و توفير الفيىء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحكام و منع الثغور و الاطراف».
«براستى امامت، خلافت از خدا و خلافت رسولخدا (صلى الله عليه وآله وسلم) و مقام اميرالمؤمنين (عليه السلام) و خلافت حسن و حسين (عليهما السلام) است. براستى امامت، زمام دين و نظام مسلمين وصلاح دنيا و عزّت مؤمنان است.
امام، بنياد رشد كننده اسلام و شعبه والاى آن است. به وسيله امام است كه نماز و زكات و روزه و حج و جهاد شكل مىگيرند و كمال مىيابند و خراج و صدقات فزونى مىپذيرند و حدود و احكام الهى اجراء مىشوند و مرزها و جوانب مملكت اسلامى محفوظ مىمانند».
در اين دوران، امام زمان حضرت مهدى (عليه السلام) كه از جانب خدا و به تبعيّت از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) دارنده همه شئونات مذكور است، در پس پرده غيبت بسر مىبرد و از سوى ديگر ترديدى نيست كه باغيبت آن بزرگوار، خداوند حكيم، پيروان او و امّت بزرگ اسلام را بىسرپرست و بلاتكليف نمىپسندد.
پس يا بايد پذيرفت كه خداوند امر تعيين حاكم و ولىّ امر را مطلقاً بر عهده خود مردم وا نهاده است كه ممكن نيست. چون شرايط غيبت، حكمتهاى جعل حاكم و ولىّ امر الهى را تغيير نداده بلكه آن را ضرورىتر مىسازد، و خدايى كه در دوران حضور پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام (عليه السلام) مردم را بى رهبر و سرپرست نپسنديده، وا نهادگى آنان را در زمان غيبت امضا نمى فرمايد.
و يا بايد قبول كرد، كه در دوران غيبت نيز، اشخاصى با بهرهگيرى از ولايت الهى و حق حاكميت پيامبر و امام، در چهار چوبه كلمات راهگشا و فرمايشات مسئوليت بخش خود آن بزرگواران، حق ولايت و وظيفه سرپرستى مسلمين را بر عهده دارند.
اسحاق بن يعقوب از امام زمان (عليه السلام) طى نامهاى مىپرسد كه به هنگام غيبت شما در حوادثى كه روى مىدهد به چه كسى مراجعه كنيم؟ فرمود:
«اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها إلى رواة حديثنا فانّهم حجّتى عليكم و انا حجّة اللّه.»]
«در حوادث و رويدادهايى كه برايتان پيش مى آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد كه آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدايم».
امام حسن عسكرى(عليه السلام) فرمودند: «فامّا من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً لهواه مطيعاً لأمر مولاه، فللعوام أن يقلّدوه.»
«هر فقيهى كه نگهدارنده نفس ـ از انحرافات و لغزشها ـ و حفظ كننده دين و مخالف با هواهاى نفسانى و مطيع امر مولاى خويش باشد، بر عامّه مردم است كه تقليد كننده ـ و تابع ـ او باشند».
و امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «ينظر اِنّ من كان منكم ممن روى حديثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكماً فانّى قد جعلته حاكماً».
«آنان كه باهم اختلافى دارند بايد بنگرند و يك نفر از بين شما را كه راوى حديث ما و صاحب نظر در حلال و حرام، باشد و احكام ما را بشناسد شناسايى كنند و او را «حَكَم» قرار دهند زيرا من او را حاكم بر شما قرار دادم.
ساده انديشانه خواهد بود اگر كسى بگويد دائره اين «حجّت قرار گرفتن» و «لزوم تبعيت و تقليد» و «جعل حاكميت» فقط منحصر در اختلافات شخصى دو نزاع كننده يا پارهاى فروع فقهى مىباشد، و امام زمان(عليه السلام) و ساير امامان بزرگوار در اين فرمايشات به امر مهم حكومت و راهبرى اجتماع بر اساس قواعد اسلام و قرآن، نظرى نداشته و تشكيل حكومت اسلامى و كيفيت پياده شدن احكام اجتماعى اين دين مبين را، در اين احاديث ونظاير آنها، ناديده گرفته و دست فتنه پردازان دوره غيبت را در بازيچه قرار دادن نظام اسلام و مسلمين، كاملا باز قرار دادهاند!!
امام راحل (قدس سره) در مبحث ولايت فقيه از «كتاب البيع» بعد از نقل و بررسى دهها دليل و روايت معتبر مىفرمايد:
از آنچه بيان شد نتيجه مىگيريم كه فقهاء از طرف ائمّه (عليهم السلام) در جميع آنچه در اختيار آنان بوده است، داراى ولايت هستند. مگر دليلى بر اختصاص امرى خاص به معصوم (عليه السلام)اقامه شود كه در آن صورت، اين اصل كلى، استثناء مىخورد ... .
ما قبلا گفتيم همه اختياراتى كه در خصوص ولايت وحكومت براى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه(عليهم السلام) معيّن شده است، عيناً براى فقيه نيز معيّن و ثابت است. امّا اگر ولايتى، از جهت ديگر غير از زمامدارى و حكومت، براى ائمه (سلام اللّه عليهم) معين و دانسته شود، دراين صورت فقهاء ازچنين ولايتى برخوردار نخواهند بود. پس اگر بگوييم امام معصوم(عليه السلام)راجع به طلاق دادن همسر يك مرد يا فروختن و گرفتن مال او ـ گرچه مصلحت عمومى هم اقتضا نكند ـ ولايت دارد، اين ديگر در مورد فقيه، صادق نيست و او در اين امور ولايت ندارد، و در تمام دلايل كه پيشتر راجع به ولايت فقيه گفتيم، دليلى بر ثبوت اين مقام براى فقها وجود ندارد. چنانكه در كلام امام راحل (قدس سره) اشاره شده ولايت فقيه با همه گستردگىاش در حيطه حفظ مصلحت عمومى جامعه اسلامى شكل مىگيرد.
به عبارت ديگر، فقيه جامع الشرايط در هر شرايط زمانى و مكانى و اجتماعى بايد راهى رابرگزيند كه مكتب و مقرّرات آن بهتر اجرا شود. و به تعبير فقها، بايد «غبطه مسلمين» را رعايت نمايد، به اين معنا كه در همه امور بايد آنچه را كه بيشتر به صلاح اسلام و مصلحت مسلمين است اختيار كند.
از همين ديدگاه است كه در حكومت اسلامى دوران غيبت، تشكيل قواى سهگانه قانونگذارى، قضايى، اجرايى و نهادهاى نظارتى از طرف فقيه ضرورت مىيابد وبا همه اختياراتى كه ولىّ فقيه در اداره اجتماع دارد، باز هم مراجعه به آراى مردم در امورى چون تعيين رئيس جمهور و نوّاب مجلس و غيره معنا پيدا مىكند.
انديشه سياسي شيعه در عصر غيبت کبري با نظريه «ولايت فقيه» گره خورده است.از نظر لغوي، «ولايت» مشتق از «و، ل، ي» است و به کسر و فتح «واو» استعمال ميشود.
اين کلمه بر معاني متعددي نظير نصرت و ياوري، تصدّي امر غير، و سلطه و سرپرستي، دلالت دارد. از ميان اين معاني متعدّد، معناي تصدي و سرپرستي و تصرّف در امر غير، با آنچه از ولايت فقيه اراده ميشود، تناسب بيشتري دارد. کسي که متصدّي و عهدهدار امر ميشود، بر آن ولايت يافته و مولا و وليّ آن امر محسوب ميشود. بنابراين، کلمه ولايت و هم ريشههاي آن (مانند وليّ، توليت، متولّي و والي) دلالت بر معناي سرپرستي، تدبير و تصرف دارد. اين گونه کلمات، معناي تصدّي و سرپرستي و اداره شئون فرد ديگر - مولا عليه - را افاده ميکند و نشان ميدهد که وليّ و مولا سزاوارتر از ديگران در اين تصرف و تصدي است و با وجود ولايت اين مولي و وليّ، ديگران فاقد حق تصرّف و تصدّي و سرپرستي در شئون آن فرد هستند. [1] .
در اصطلاح «زعيم و ولي فقيه» کسي است که عالم به سياستهاي ديني و برقرار کننده عدالت اجتماعي در ميان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پيامبران و جانشين پيامبر خدا و همچون پيامبران بنياسرائيل بوده، بهترين خلق خدا بعد از ائمه است. مجاري امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است. [2] .
مسأله «ولايت فقيه» گرچه ريشه کلامي دارد؛ ولي جنبه فقهي آن موجب گرديده تا فقها از روز نخست، در ابواب مختلف فقهي از آن بحث کنند و موضوع ولايت فقيه را در هر يک از مسائل مربوطه روشن سازند. در باب جهاد و تقسيم غنايم و خمس و گرفتن و توزيع زکات و سرپرستي انفال و نيز اموال غايبين و قاصرين و باب امر به معروف و نهي از منکر و باب حدود و قصاص و تعزيرات و مطلق اجراي احکام انتظامي اسلام، فقها از مسأله «ولايت فقيه» و گستره آن بحث کردهاند. [3] .
مقصود از مطلقه بودن ولايت فقيه گستره دامنه ولايت فقيه است، که در شعاع مسؤوليت رهبري سياسي او است و تمامي ابعاد مربوط به مصالح امت را شامل ميشود (از جمله اجراي تمامي احکام انتظامي اسلام). در مقابل آن، ولايتهاي خاصّ، مانند ولايت پدر درباره ازدواج دختر يا ولايت پدر و جد در رابطه با تصرفات مالي فرزندان صغير قرار دارد.
اساساً اضافه شدن ولايت به وصف عنواني «فقيه» محدوديت آن را در چارچوب فقه ميرساند، در واقع فقه او است که حکومت ميکند، نه شخص او. پس هيچ گونه قاهريت و حاکميت اراده شخصي در کار نيست.
از همين جا، مسؤوليت مقام رهبري - در اسلام - در پيشگاه خدا و مردم روشن ميگردد. او در پيشگاه خدا مسؤول است تا احکام را کاملاً اجرا نمايد و در مقابل مردم مسؤول است تا مصالح همگاني را به بهترين شکل ممکن تأمين نمايد و عدالت اجتماعي را در همه زمينهها و به صورت گسترده و بدون تبعيض اجرا کند و هرگز در اين مسؤوليت کوتاه نيايد. [4] .
فرق ميان ولايت فقيه و مرجعيت فتوا
ميان زعامت و مرجعيت فتوا چند فرق ميتوان ذکر کرد:
يک. زعيم و ولي فقيه، گذشته از علم به قوانين الهي و عدالت و اجتهاد، بايد داراي احاطه به سياستهاي ديني و شجاعت و مديريت الکافي براي رهبري بوده و از مسائل اجتماعي و سياسي روز آگاه باشد.
دو. وقتي زعيم و ولي فقيه بنا به مصالح مردم حکمي صادر ميکند، بر همه - حتي بر کساني که از ديگري تقليد ميکنند - آن حکم واجب ميشود؛ چنان که وقتي مرحوم ميرزاي شيرازيرحمه الله زعيم ديني و سياسي، حکم تحريم تنباکو را صادر فرمود يا مرحوم ميرزا محمدتقي شيرازي حکم جهاد دادند، همه حتي علما تبعيت کردند.
اگر فرد لايق که داراي اين دو خصلت (علم به قانون و عدالت) است، به پا خاست و تشکيل حکومت داد؛ همان ولايتي را که حضرت رسول اکرمصلي الله عليه وآله در امر اداره جامعه داشت، دارا ميباشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. [5] .
سه. مقام مرجعيت فتوا ميتواند در يک زمان متعدد باشد و هر کس هر مجتهدي را پارسا و داناتر تشخيص دهد، از وي پيروي کند. اما مقام زعامت و ولايت فقيه نميتواند متعدد باشد؛ چه اين مقام با ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و دفاعي بايد داراي يک قدرت مرکزي باشد وگرنه موجب تشتت و چند دستگي امت خواهد شد و وحدت کلمه از بين خواهد رفت. از اين رو در هيچ زماني بيش از يک امام نبوده است.
چهار. کار مرجعيت فتوا را ميتوان تداوم کار نبوّت؛ يعني، ابلاغ قوانين الهي به مردم و کار ولايت فقيه را تداوم کار امامت، يعني، مسؤوليت اجرا و پياده کردن قوانين دانست.
پنج. از شرايط مرجعيت فتوا اعلميت است؛ ولي براي رياست ديني، زعامت و ولايت فقيه آگاهان ديني، اعلميت و يا اولويت را شرط ميدانند.
اساساً فقها، ولايت فقيه را در راستاي خلافت کبري و در امتداد امامت دانستهاند و مسأله رهبري سياسي را - که در عهد حضور براي امامان معصوم ثابت بوده - همچنان براي فقهاي جامع شرايط و داراي صلاحيّت در دوران غيبت ثابت دانستهاند. آنان مسأله «تعهد اجرايي» را در احکام انتظامي اسلام، مخصوص دوران حضور ندانسته، بلکه آن را پيوسته ثابت و برقرار ميشمارند.
امام خمينيرحمه الله در اين باره ميفرمايد: «تمامي دلايلي که براي اثبات امامت، پس از دوران عهد رسالت آوردهاند، به عينه درباره ولايت فقيه، در دوران غيبت جاري است. عمدهترين دليل، ضرورت وجود کساني است که ضمانت اجرايي عدالت را عهده دار باشند؛ زيرا احکام انتظامي اسلام مخصوص عهد رسالت نبوده يا عهد حضور نيست؛ لذا بايستي همانگونه که حاکميت اين احکام تداوم دارد، مسؤوليت اجرايي آن نيز تداوم داشته باشد و فقيه عادل و جامع الشرايط، شايستهترين افراد براي عهده دار شدن آن ميباشد». [6] .
از آنجايي که اين بحث دامنه گستردهاي دارد تنها در اينجا ارتباط بين اين واژه و مهدويّت به اجمال بيان شد.
در روایتی از امام صادق عليه السلام بنا به نقل شيخ مفيد، آمده است: لا يخرج القائم الا في وتر من السنين سنه احدي او ثلاث او خمس او سبع او تسع: قائم (عليه السلام) خروج نمي کند مگر در سالهاي فرد
در روايات فراواني گفته شده است: درآستانه ظهور جنگهاي خونين فراواني رخ خواهد داد که جمعيت بسياري از مردم به قتل خواهند رسيد. از اين مرگ به عنوان «مرگ سرخ» ياد شده است.حضرت علي عليه السلام در اين باره فرمود:
در برخي از روايات «خروج خراساني» به عنوان يکي از نشانه هاي ظهور بيان شده است. اگر چه در اين روايات به روشني او معرفي نشده است؛ ولي برخي او را مردي از بنيتميم دانستهاند. [1] .اغلب رواياتي که نام او را بردهاند، از خراساني...
از جمله نشانههاي ظهور «خروج سيد حسني» از طرف ديلم است. درباره شخصيت سيد حسني در روايات سخني نيامده، ولي رواياتي که سخن از خروج و کشته شدن او دارد تا حدودي به معرفي او پرداخته است.علامه مجلسي رحمه الله گفته است: در حديث مفضل...
يکي از نشانههاي ظهور، خروج مردي به نام عوف سلمي از سمرقند است. وقتي به امام سجادعليه السلام گفته شد، ظهور حضرت مهديعليه السلام را توصيف و دلايل و نشانههاي آن را ذکر فرماييد، حضرت فرمود: «قبل از ظهور او، خروج مردي خواهد...
مراد از «شيصباني» در روايات اهل بيتعليهم السلام، مردي از بني عباس و يا مردي دشمن اهل بيتعليهم السلام است؛ زيرا امامانعليهم السلام بني عباس را به بني شيصبان تعبير ميکردند و آن نام مردي بدکردار يا گمنامي [1] است و آن بزرگواران...
يکي از نشانههاي ظهور، خروج مردي به نام شعيب بن صالح در سمرقند و يا نيشابور است. شيخ طوسيرحمه الله خروج او را به نقل از امام سجادعليه السلام اين گونه بيان کرده است: «خروج شعيب بن صالح پس از عوف سلمي و قبل از خروج سفياني است»....
پيش از قيام حضرت مهديعليه السلام مردي از نسل ابوسفيان در منطقه شام خروج ميکند و با تظاهر به دينداري، گروه زيادي از مسلمانان را فريب ميدهد و بخش گستردهاي از سرزمينهاي اسلامي را به تصرف خود در ميآورد. او بر مناطق پنجگانه...
امام حسن عسکری (ع) از پیامبر اعظم (ص) نقل فرمودند:
((سخت تر از یتیمی که از پدرش جدا شده باشد یتیمی است که از امام خود دور باشد و توان وصول به او را نداشته باشد.))
یا علی (ع)
ای که یتیم نوازی ات شهره ی عالم است.
ما هم یتیمیم اگر لایق بدانی ...
بیان این جملات در کنار سخنانی راجع به «عزت» به طور قطع معنادار است. معظمله عزت را دلیل نفوذناپذیری در برابر دشمن سیاسی و همچنین دشمن درونی یعنی شیطان دانستند و فرمودند: «کار به جایى میرسد که همچنان که انسان از نفوذ و غلبهى دشمن سیاسى و دشمن اقتصادى محفوظ میماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلى، یعنى شیطان هم محفوظ باقى میماند.»
در واقع میتوان با این استفاده از این دو موضوع بگوییم که در صورت وجود عزت، هم بر دشمن بیرونی و هم بر دشمن درونی غلبه خواهیم کرد و راه پیشرفت ادامه مییابد. اما سؤال این است که این دشمن درونی و بیرونی دقیقاً چیست، چگونه اثرگذاری میکند و چه راهی برای مقابله با آن وجود دارد؟ قصد ما این است که با شناخت دشمن درونی و دشمن بیرونی راه پیشرفت هموارتر و بدون توقف ادامه یابد. به همین دلیل نگاهی داریم به سخنان رهبر معظم انقلاب در رابطه با «دشمن درونی و دشمن بیرونی»
تعریف دشمن درونی و دشمن بیرونی
رهبر معظم انقلاب در تبیین و تعریف دشمنهای درونی و بیرونی که بر سر راه انقلاب اسلامی قرار میگیرند، میفرمایند: «پیمودن این راه، دشمن و مزاحم دارد. بزرگترین دشمن این راه عبارت است از دشمنى که در درون خود ماست و آن دشمن عبارت است از: راحتگرایى، غفلتگرایى، تنبلىگرایى، آسانگرایى و تمایل به پرهیز کردن از میدانهاى دشوار. این راه، جدّ و جهد و مجاهدت لازم دارد.
تمایلات انحرافى انسانها - تمایل به مال دنیا، تمایل به منطقههاى انحصارى زندگى، تمایل به شهوات گوناگون - موانع این راه است که بهخصوص ما مسئولان و برادران و خواهرانى که در بخشهاى مختلف کشور مسئولاند، باید به خداى متعال پناه ببریم و مراقب باشیم و به همدیگر تذکر دهیم. این دشمن درونى، البته خطرناکتر از دشمن بیرونى است.
این راه، دشمنان خارجى هم دارد. دشمنان بیرونى کسانى هستند که نگاه مىکنند، مىبینند ایران اسلامى در حال تبدیل شدن به یک الگو در دنیاى اسلام است و آنها نمىخواهند این طور شود. مىدانند که اگر جمهورى اسلامى بتواند مسائل زندگى و مسائل مادى و گرههاى گوناگون را - که در هر کشورى کم و بیش وجود دارد - برطرف و باز کند و به زندگى مردم رونق و شکوفایى بخشد، آنگاه مسلمانها گرم و گیراتر به سمت این الگو حرکت مىکنند. لذا مرتب مانع ایجاد مىکنند.»[1]
مثالهایی از دشمنان درونی و بیرونی
برای روشن شدن بیشتر مسئله، بیان مثالهایی از این دو دسته دشمن میتواند ما را کمک کند. رهبر معظم انقلاب همواره مثالهای فراوانی را در این موارد بیان کردهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- «از موانع درونى انسان، مىتوان به «خلقیات فاسد» اشاره کرد. مثلاً در راه تکامل، خودخواهى انسان یک مانع است. خودپرستى و خودبینى - که انسان فقط شخص خود را به حساب بیاورد و دیگران را به چیزى نشمارد - مانع بزرگى در راه تکامل انسان است که در او حسد، طمع، حرص و برادرکشى ایجاد مىکند.
- از جمله موانع دیگرى که انسان را از راه کمال باز مىدارد، تنبلى، تنپرورى، بىاعتنایى به کار و بىشوقى نسبت به حرکت است... شما به جوامع عقب افتادهى عالم - از جمله جوامع اسلامى خود ما در کشورهاى متعدد - نگاه کنید! یکى از رازهاى عقب افتادگى و انحطاط این کشورها - از لحاظ مادى و معنوى - این است که عمل در زندگىشان، نقش زیادى ندارد. اینها دردها و مرضهاى درونى است، اینها موانع درونى انسان است که او را از کار باز مىدارد.
- شهوترانى یا میل به شهوات؛ که هر چه مىخواهد انجام دهد، فکر عاقبت را نکند و دنبالهرو هوى و هوس خود باشد. در روایت معروفى نقل شده است که فرمودهاند: «ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان، اتباع الهوى و طول الامل»؛ ترسناکترین بلایى که از ابتلاى شما مسلمانان به آن مىترسم، این است که دنبالهرو هواى نفس خودتان باشید؛ یعنى شهوترانى کردن و شهوات را بر عقل مسلط ساختن. اینها همه موانع درونى انسان است.
- یک نوع موانع هم، خارج از وجود انسان است. مثلاً حکومتهاى ظالم و دیکتاتور، در طول تاریخ مانع تکامل انسانها بودهاند.
- سرمایهداران بزرگ و زراندوز که همهى تلاش خود را صرف این مىکردهاند که خود به نوایى برسند، دیگران را براى رسیدن به مقاصد خود استخدام و استثمار مىکردند. اینها جزو موانع کمال بشرند. فساد آنها، ظلم آنها، قدرت آنها، پول آنها، شلاق آنها، شمشیر آنها، امروز بمب اتم آنها، موشکهاى بالستیک آنها، سیاستهاى پیچیدهى آنها، توطئههاى تبلیغاتى آنها، نیروهاى نظامى آنها، همه و همه، موجب مىشود که میلیاردها انسان، از راه کمال باز بمانند
- «خطر درونى که دشمن قدیمى امت اسلامى است همان کج فهمى و جمود و تحجّر، یا خودباختگى و التقاط، یا نومیدى و ضعف نفس، یا تردید و وسوسهى فکرى و یا مجموعهاى از اینها و امثال آن است. ملت رشید و پیشرو ایران به رهبرى امام خمینى عظیم راحل، دشمن درونى را شکست داد و بر آن فائق آمد تا توانست در جبهههاى سیاسى و نظامى پیروز شود و نظام جمهورى اسلامى را در کشور خود مستقر و در مدت 20 سال در راه آن مجاهدت کند. ولى تا دشمن بیرونى در مقابله با اسلام و جمهورى اسلامى فعال است، خطر سر برآوردن آن دشمن درونى نیز همواره هست و مسئولان نظام اسلامى در ایران، این را خطرى بالقوه بزرگ و جدّى میشمارند. آنچه ما آن را تهاجم فرهنگى دشمن مىنامیم و پیوسته مردم هوشیار خود و بیش از همه جوانان را به مجاهدت در برابر آن فرا میخوانیم، همانا کوشش همه جانبهى دشمنان ما با استفاده از همهى ابزارهاى تبلیغى و خبرى و سیاسى و امنیتى براى برانگیختن همین دشمن درونى است
دشمن بیرونی خطرناکتر است یا دشمن درونی؟
در پاسخ به این سؤال که دشمن بیرونی خطرناکتر است یا بیرونی، پای درس «آیتالله خامنهای» مینشینیم تا هم دشمن خطرناکتر را شناسایی کنیم و هم علت خطرناکتر بودن آن را بیابیم. ایشان میفرمایند:
- «دشمنى که در درون هر یک از افراد مسلمان و مؤمن وجود داشت. خطرناکتر از همهى دشمنها هم همین است. این دشمن در درون ما هم وجود دارد: تمایلات نفسانى، خودخواهیها، میل به انحراف، میل به گمراهى و لغزشهایى که زمینهى آن را خود انسان فراهم مىکند. پیغمبر با این دشمن هم سخت مبارزه کرد؛ منتها مبارزهى با این دشمن، به وسیلهى شمشیر نیست؛ به وسیلهى تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است. لذا وقتى که مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید.
- ممکن است دشمن خارجى بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمىتواند نابود کند بالاخره ایمان مىماند و در جایى سر بلند مىکند و سبز مىشود. اما آنجایى که این لشکرِ دشمن درونى به انسان حمله کرد و درون انسان را تهى و خالى نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است. پیغمبر با این دشمن هم مبارزه کرد- «همهى کسانى که در جبهههاى عظیم مثل جبههى انقلاب اسلامى به دشمن پشت کرده و فرار مىکنند، اول در جبههى دلِ خود شکست مىخورند. یا مرعوب مىشوند یا مجذوب جلوههاى دنیا یا آلوده به شهوات مىگردند یا پول و مقام آنها را فریب مىدهد و یا چهرهى چاپلوس دشمن دچار گمراهیشان مىکند. انسان اول در دلِ خود شکست مىخورد و هزیمت مىکند، بعد هزیمت او در جبههى بیرونى آشکار مىشود
«مرگ ما بیش از آنچه ناشى از این باشد که دیگرى بیاید ما را بکُشد، ناشى از این است که در درون خودمان اختلافى بهوجود مىآید. غالباً مرگهاى ما ناشى از ویروسى، میکروبى، بیمارىاى و سلول عاصىاى است که سرطان درست مىکند؛ کمتر ناشى از این است که کسى بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامى هم همینطور است؛ باید مواظب دشمنهاى درونىاش باشد؛ اینها آفتهایش است
شجاعت مبارزه با دشمن درونی، بیشتر از دشمن بیرونی است
همانطور که دشمن درونی خطرناکتر از دشمن بیرونی است، شجاعت مبارزه با آن هم از دشمن بیرونی باید بیشتر باشد. چه بسا انسانهایی که در مبارزه با دشمن بیرونی موفق بودهاند اما در مقابل کبر و خودمحوری و بقیهی دشمنهای درونی شکست خوردهاند. رهبر معظم انقلاب در تبیین این مسأله فرمودهاند: «هر کدام از ما در درون خودمان و از وجود خودمان شیطانى داریم که همان «من» ماست، همان منیت ماست، همان خودخواهیها و هوسها و هوسرانیهاى ماست. چه چیزى ما را از دست این شیطان نجات خواهد داد؟ جز ارادهى دینى و ایمان قوى و دلى که با تزکیه و اخلاق الهى آشنا شده باشد؟ این، خیلى قوت و شجاعت لازم دارد. شجاعت این مبارزه، بیشتر از شجاعت مبارزهى با هر دشمن بیرونى است.
آنهایى که در مبارزههاى با دشمنان بزرگ پیروز مىشوند، کسانى را به خاک مىنشانند و قدرتهایى را نابود مىکنند، گرفتارى بزرگشان در مبارزه با نفس خودشان است. این غرورى که به ما دست مىدهد، این هوس و شهوتى که به ما عارض مىشود، این غفلت و نسیان از یاد خدا که ما را فرا مىگیرد، این شیطانصفتىاى که در معاملهى با برادرانمان، با جامعهمان و با حوادث دوروبرمان به ما عارض مىشود، آن شیطان درونى است؛ این است که باید آن را علاج بکنیم
حوزهی تأثیر دشمن بیرونی و درونی چگونه است؟
شناسایی اینکه دشمنان درونی و بیرونی از چه راهی و چگونه میتوانند به ما حمله کنند و یا بر ما غلبه نمایند، باعث خواهد شد که با مراقبت بیشتر و دوری از غفلت، زمینههای پیروزی خودمان و پیشرفت خودمان را ادامه دهیم. مقام معظم رهبری میفرمایند: «هرجا شما اختلاف دیدید، جستوجو کنید، بدون دشوارى شیطان را در آنجا خواهید یافت... پشت سر همهى اختلافات یا خودخواهیها و جاهطلبیها و منیتهاى ماست و یا شیطانهاى خارجى، یعنى دستهاى دشمن و استکبار و قدرتهاى ظالم و ستمگر
«محیط اسلامى - چه افراد و چه ملتها - همواره در معرض این دو گونه تهدید قرار داشته و امروز بیش از همیشه قرار دارد. ترویج متعمدانهى فساد در کشورهاى اسلامى و تحمیل فرهنگ غربى که از سوى برخى رژیمهاى وابسته نیز به آن کمک مىشود و از رفتار فردى تا شکل شهرسازى و محیط عمومى زندگى و مطبوعات و غیره را در بر مىگیرد، از یکسو و فشارهاى نظامى و سیاسى و اقتصادى بر بعض ملتهاى مسلمان و کشتارهاى لبنان و فلسطین و بوسنى و کشمیر و چچنستان و افغانستان و غیره از سوى دیگر، شاهد بارز وجود این دو گونه تهدید در محیطهاى اسلامى است.» «وقتى جامعهاى روحیهاش قوى شد، دشمن نمىتواند به آن زور بگوید. وقتى زورگویان دنیا بخواهند سوار فرد، جماعت و یا ملتى شوند، اولین اقدامشان این است که روحیهى آن فرد یا ملت را بشکنند و احساس توانایى و ایستادگىاش را از بین ببرند. تا زمانى که احساس قدرت و توانایى و روحیه در یک ملت و جماعتى وجود دارد، هیچکس نمىتواند بر آن فائق آید؛ نه دشمنان بیرونى و نه دشمنان درونى؛ تنبلى و بىعارى و بىکارگى.»
راههای مقابله با دشمن درونی و بیرونی
در مواجهه با این دشمنان درونی و بیرونی چگونه باید برخورد کرد؟ آیا در برابر آنها باید انفعال پیش گرفت یا موانع را از سر راه برداشت؟ چگونه میتوان این موانع را برداشت؟ آیا در برخورد با هرگونه از این دشمنان، باید یک روش پیش گرفت؟ رهبر معظم انقلاب در این باره میفرمایند:
«به همهى ملت ایران توصیه مىکنم که موانع راه را شما باید بردارید. راه براى ما روشن است؛ موانع راه هم براى ملت ایران روشن است. باید این موانع را بردارید؛ هم موانع درونى و هم موانع بیرونى را. موانع درونى را باید با تضرع به درگاه پروردگار، با دعا، با توجه، با تربیت و تهذیب نفس، با تقویت اخلاق، با عبادت و با توسل، از پیش پا بردارید. اگر دل ما سالم نباشد، نمىتوانیم دنیاى سالمى درست کنیم. اگر در درون خودمان معیوب باشیم، نمىتوانیم عیب جامعه و جهان را برطرف کنیم. ملت ایران بار سنگینى بردوش دارد و باید آن را به منزل برساند. باید دنیایى بسازد که هم براى خودش شیرین باشد و هم براى جوامع دیگر. شما مىتوانید چنین کارى بکنید؛ اما شرطش این است که هر یک از ما، درصدد تهذیب نفس خودمان باشیم. نماز با توجه، انس با قرآن، دعا و توسل، تضرع، روزهى ماه رمضان و عبادات نیمهشب، مخصوصاً براى جوانان، که تأثیرپذیریشان زیاد است، مىتواند مهذب نفس باشد و اما، موانع بیرونى.
امروز سنگر اصلى در سطح عالم، جمهورى اسلامى است. این سنگر را باید محکم نگه دارید. با چه چیز؟ با اتحاد و اتفاق؛ با همدلى میان آحاد مردم و میان مردم و مسئولین کشور؛ با همدلى میان مردم و دولت، میان مردم و مجلس، میان دولت و مجلس، میان کارگزاران کشور و میان آحاد مردم. گروههاى مختلف، جناحهاى مختلف، سیاستها و جهتگیریهاى مختلف، در مقابله با دشمن، باید با هم باشند و کارى نکنند که دشمن سوء استفاده کند. اختلاف سیاسى مانعى ندارد؛ اختلاف نظر مانعى ندارد؛ مبارزات انتخاباتى به شکل سالم، مانعى ندارد؛ اما خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهرهى کشور، خراب کردن ذهن مردم و چهرهى مسئولین دلسوز، اشکال دارد. ایجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشکال دارد. با وحدت و یکپارچگى، «کأنهم بنیان مرصوص»، مثل یک دژ پولادین، در مقابل دشمن بایستید؛ مثل چند برادر در یک خانه. ممکن است دو برادر از یکدیگر کدورت و گله هم داشته باشند، اما در مقابل کسى که به خانهى آنها حمله مىکند، دوش به دوش، باید در کنار هم بایستند. آحاد ملت باید این گونه باشند. این، یکى از ویژگیهایى است که در این سنگر مىتوانید حفظ کنید
و در پایان نصیحتی پدرانه...
«مراقب دشمن باشید؛ نه فقط دشمنى که از مرز حمله مىکند، بلکه دشمنى که به مرزهاى درون وجود ما حمله مىکند؛ ارادهى ما را تضعیف مىکند، ایمان ما را تضعیف مىکند، عزم قاطع ما را بر کار کردن تضعیف مىکند، عمل ما را از خلوص و صفا خالى مىکند. دشمن حقیقى این است. اگر ما توانستیم با این دشمن دست و پنجه نرم کنیم و بینى او را به خاک بمالیم، آنوقت در مقابل آن دشمن بیرونى دست ما پُر است. آن کسىکه در میدان جنگ دچار هزیمت مىشود، قبلاً در درون خود دچار هزیمت شده است. اگر در درون خود دچار هزیمت نشویم، در بیرون هیچ دشمنى نمىتواند ما را منهزم کند.
حضرت آيت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(چهارشنبه) در ديدار هزاران نفر از دانش آموزان و دانشجويان ، در سخنان مهمی با تبيين مراحل مختلف مبارزه كلان و شصت ساله ملت ايران با دولت مستكبر آمريكا و شكست های سلسله وار و تنزل جايگاه سياسی، اقتصادی، نظامی و اصول فكری آمريكا در مقابل پيشرفتهای شگرف مادی و معنوی نظام اسلامی، درس های بزرگ اين مبارزه ادامه دار را حفظ ايستادگی و بصيرت، توكل بر خدا، كار و تلاش بی وقفه، و وحدت ميان مسئولان دانستند و تأكيد كردند: مسئولان بويژه سران سه قوه بايد با وظيفه شناسی و درك شرايط حساس كنونی، از هرگونه كشاندن اختلافها به ميان مردم خودداری كنند و بدانند از امروز تا روز انتخابات، هر كسی كه بخواهد از احساسات مردم در جهت اختلافات استفاده كند، قطعاً به كشور خيانت كرده است.
رهبر انقلاب اسلامی در اين ديدار كه در آستانه سيزده آبان، "روز دانش آموز و روز ملی مبارزه با استكبار جهانی" برگزار شد، ضمن تبريك سالروز ميلاد حضرت امام هادی(ع) و همچنين عيد سعيد غدير خم، سه حادثه تاريخی روز سيزدهم آبان را مظهر ايستادگی و چهره مصمم ملت ايران برای رسيدن به هدفهای والا خواندند و افزودند: در هر يك از حوادث تاريخی اين روز يعنی تبعيد امام خمينی(ره) در سال 1343، كشتار دانش آموزان بوسيله مزدوران رژيم پهلوی در سال 1357، و تسخير لانه جاسوسی در سال 1358، يك طرف قضايا، ملت ايران و امام بزرگوار هستند و در طرف ديگر دولت مستكبر آمريكا قرار داد و اين، نشان دهنده وجود مبارزه ميان ملت ايران و دولت آمريكا است.
حضرت آيت الله خامنه ای، فهم صحيح از زمان آغاز مبارزه و مراحل مختلف آن و همچنين نتيجه مبارزه را مهم ارزيابی و خاطر نشان كردند: اين مبارزه از سال 1332 و از زمان كودتای آمريكايی 28 مرداد آغاز شد.
ايشان با اشاره به نقش مستقيم آمريكا در راه اندازی كودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت دكتر مصدق، افزودند: آمريكاييها در اين ماجرا، برای منافع استكباری خود دولت مصدق را كه با آنها خصومتی نداشت و حتی به آنها اعتماد كرده بود، در طرحی مشترك با انگليسی ها سرنگون و رژيم محمدرضا پهلوی را بر كشور مسلط كردند.
رهبر انقلاب اسلامی حادثه قيام 15 خرداد سال 1342 را نتيجه ده سال فشار و اختناق حكومت مورد حمايت آمريكا دانستند و افزودند: در نهايت، آمريكايی ها وارد ماجرا شدند و حكومت با هدايت آنها، امام خمينی(ره) را در سال 1343 تبعيد كرد و به ظاهر توانست ملت ايران را مغلوب كند اما اين غلبه واقعی نبود.
حضرت آيت الله خامنه ای با اشاره به اختناق كم سابقه حاكم بر كشور از سال 1343 به بعد و يكه تازی آمريكا در غارت و چپاول ثروت ملت ايران، تأكيد كردند: سرانجام حركت عظيم ملت ايران به رهبری امام خمينی(ره) آغاز شد و ملت ايران توانست با ايستادگی و فداكاری و گذشت از جان، انقلاب اسلامی را در سال 1357 به پيروزی برساند و حكومت متكی به آمريكا را سرنگون كند.
ايشان تشكيل نظام اسلامی بعد از 25 سال مبارزه را، پيروزی ملت ايران در مرحله اول مبارزه با آمريكا خواندند و افزودند: آمريكاييها از همان ابتدای پيروزی انقلاب اسلامی، شروع به معارضه و اخلال در كارها كردند كه مركز همه اين توطئه ها، سفارت سابق آمريكا در تهران يا همان لانه جاسوسی بود.
رهبر انقلاب اسلامی اقدام دانشجويان بعنوان زبده ترين قشر مبارز ملت ايران، در تسخير لانه جاسوسی در سيزدهم آبان سال 1358 را شكستی ديگر برای آمريكا ارزيابی و خاطر نشان كردند: سلسله شكست های آمريكا از آن زمان تا به امروز همچنان ادامه پيدا كرده است.
حضرت آيت الله خامنه ای با اشاره به تلاشها و توطئه های گوناگون آمريكا در 34 سال گذشته، برای جبران شكست بزرگ خود در سال 1357، تأكيد كردند: علت اين توطئه های ادامه دار، اين است كه شكست آمريكا در سال 1357، فقط شكست از ملت ايران نبود بلكه شكست آمريكا در منطقه بود و آنچه كه امروز در شمال آفريقا و منطقه بزرگ عربی در حال جريان است و همچنين نفرت روزافزون ملتها از آمريكا، نتيجه همان شكست است.
ايشان بعد از تبيين مراحل مختلف مبارزه ملت ايران با دولت استكباری آمريكا، به موضوع نتيجه اين مبارزه اشاره كردند و افزودند: اينكه در اين مبارزه شصت ساله چه كسی پيروز ميدان بود بسيار مهم است زيرا اگر يك ملت با ايمان و مصمم و متوكل بر خداوند پيروز اين مبارزه باشد قطعاً برای همه ملتها اصل و الگو خواهد بود و فلسفه جديدی برای تاريخ مبتنی بر اصول اسلامی بوجود خواهد آورد.
رهبر انقلاب اسلامی، ملت ايران را پيروز ميدان مبارزه با دولت آمريكا خواندند و به بيان دلايل اين پيروزی پرداختند.
حضرت آيت الله خامنه ای در بيان دلايل پيروزی ملت ايران در مبارزه با دولت مستكبر آمريكا، به موقعيت و جايگاه نظام اسلامی اشاره كردند و افزودند: اولين دليل اين است كه انقلاب اسلامی ايران در اين 34 سال، نه تنها از بين نرفت بلكه قوی تر، مستحكم تر، با عظمت تر و پُر فروغ تر شده است.
ايشان تأكيد كردند: از جمله نشانه های استحكام و قوت نظام اسلامی و زنده بودن انقلاب، نسل جوانی است كه حوادث انقلاب، دوران دفاع مقدس و امام بزرگوار را نديده است اما با همان انگيزه و عزم و ايمان نسل جوانی كه انقلاب را بوجود آورد، در صحنه های مختلف كار و تلاش و علم و فناوری حضور دارد.
رهبر انقلاب اسلامی عظمت روزافزون ملت ايران و شخصيت امام خمينی(ره) در ميان ملتها و شناخته شدن ملت ايران در دنيا بعنوان ملتی پولادين، مقاوم و بصير را از ديگر نشانه های استحكام نظام اسلامی خواندند و خاطر نشان كردند: از ديگر نشانه ها، پيشرفتهای علمی و سازندگی، بصيرت همگانی و رشد آگاهی و تأثير گذاری و ديدگاههای نو ملت ايران در مسائل منطقه و دنيا است.
حضرت آيت الله خامنه ای پيشرفتهای معنوی در كنار پيشرفتهای مادی را از ديگر نشانه های زنده بودن انقلاب اسلامی برشمردند و با اشاره به حضور گسترده مردم بويژه جوانان در عرصه های معنوی، همچون دعای عرفه، مراسم اعتكاف، شبهای قدر و عزاداريهای ماه محرم افزودند: شكل گيری يكی از بهترين مردم سالاری ها در ايران و مشاركتهای عمومی در انتخابات ها از ديگر نشانه های پيشرفت همه جانبه ملت ايران در 34 سال گذشته است.
ايشان تاكيد كردند: اين، همان انقلابی است كه آمريكاييها وعده شكست و نابودی چند ماهه آن را می دادند اما اكنون دارای چنين جايگاه ممتازی در منطقه و جهان است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بيان دلايل اثبات كننده پيروزی ملت ايران، با نگاه به جايگاه آمريكا پرداختند و تأكيد كردند: هيچ كسی شك ندارد كه آمريكا در سی سال گذشته بيش از سی رتبه از نظر اقتدار و وجاهت جهانی سقوط كرده است و حتی خود آمريكاييها نيز به اين واقعيت، اقرار می كنند.
حضرت آيت الله خامنه ای با تأكيد بر اين كه امروز هيچ دولتی به اندازه آمريكا، در جهان منفور نيست افزودند: اگر دولتهای منطقه و دولتهای كشورهای ديگر جرأت كنند و يك روز بعنوان روز نفرت از آمريكا تعيين شود، بزرگترين راهپيمايی تاريخ در دنيا برگزار خواهد شد.
ايشان با تأكيد بر اين كه علاوه بر از بين رفتن وجهه آمريكا، اصول و ارزشهای آمريكا نيز سقوط كرده است، گفتند: يكی از ارزشهای مورد ادعای دولت آمريكا، مبارزه با تروريسم است اما اين اصل اكنون بجايی رسيده است كه دولت آمريكا با تروريست ها هم پيمان می شود و حتی گروه تروريستی منافقين را مورد حمايت خود قرار می دهد و از ليست به اصطلاح سياه خارج می كند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ادعای حمايت از دموكراسی، افزودند: با وجود اين ادعا حمايت همه جانبه دولت آمريكا از مستبدترين و ديكتاتور ترين حكام منطقه و دنيا بر كسی پوشيده نيست.
حضرت آيت الله خامنه ای خاطر نشان كردند: يكی ديگر از اصول مورد ادعای آنها، حمايت از حقوق بشر است در حاليكه بدترين اقدامات ضد حقوق بشری با حمايت آمريكا انجام ميشود و صهيونيستهايی كه شصت سال به طور علنی، حقوق ملت مظلوم فلسطين را پايمال كرده اند، مورد حمايت كامل دولت آمريكا هستند.
ايشان، مقابله دولت آمريكا با حركتهای آزادی خواهانه، اصلاح طلبانه و انقلابی ملتها را مغاير با ادعای حمايت از ملتها خواندند و خاطر نشان كردند: آمريكا ادعا ميكند كه ثروتمندترين ملت و دولت دنيا است اما زمامداران آمريكا، وضعيت ملت اين كشورِ دارای منابع گسترده طبيعی و انسانی را به جايی رسانده اند كه امروز مقروض ترين ملت دنيا، ملت آمريكا است.
رهبر انقلاب اسلامی تعداد بالای زندانيان آمريكا در مقايسه با جمعيت اين كشور و رتبه اول در دنيا را بر خلاف ادعای طرفداری از آزادی دانستند و افزودند: يكی ديگر از ادعاهای دولت آمريكا، سرافرازی ملت اين كشور است در حاليكه ملتِ خود را به ذلت كشانده اند و با گمراه كردن آنان اجازه نمی دهند از حقايق مطلع شوند.
حضرت آيت الله خامنه ای تأكيد كردند: جنبش 99 درصدی در آمريكا در شرايطی شكل گرفته است كه مردم آمريكا از بسياری از حقايق مطلع نيستند و اگر دولت آمريكا اجازه اطلاع از حقايق را بدهد، اين جنبش قطعاً بسيار فراگيرتر خواهد شد.
ايشان يكی ديگر از پَسرفت های دولت آمريكا از ارزشها و اصول مورد ادعای خود را، تسليم محض بودن در برابر صهيونيست ها دانستند و افزودند: چه ننگی از اين بالاتر كه نامزدهای انتخابات رياست جمهوری آمريكا، در مناظره های خود برای اثبات ارادت به صهيونيست ها، با يكديگر مسابقه می گذارند و دولتهای آمريكا عملاً ملت خود را اسير صهيونيست ها كرده اند.
رهبر انقلاب اسلامی نتيجه اين سقوط ها را كاهش روزافزون نفوذ و قدرت آمريكا و شكست های پی در پی در جنگ ها و حوادث مهم منطقه خواندند و تأكيد كردند: تمام اين واقعيات نشانگر اين است كه دولت مستكبر، متكبر و خود بزرگ بين آمريكا در اين مبارزه طولانی، در برابر ملتِ مصمم، سرافراز و مقتدر ايران شكست خورده است.
حضرت آيت الله خامنه ای، درك دلايل اين پيروزی در 34 سال گذشته و حفظ لوازم آن در ادامه مبارزه را بسيار با اهميت ارزيابی و تأكيد كردند: هنگامی كه يك ملت مصمم و با عزم و اراده، در مقابل حريفی كه نسبت به او توانايی های ظاهری علمی، رسانه ای و مالی كمتری دارد، مقاومت و به خدا توكل می كند و از جان و مال و آبرو نيز دريغ نمی كند قطعاً در سخت ترين و بزرگ ترين مبارزه ها پيروز خواهد شد.
ايشان چالش ملت ايران با آمريكا را ادامه دار و در عين حال موجب آبديده تر شدن ملت دانستند و افزودند: در اين چالش، همواره بايد مراقب طرف مقابل بود و لحظه ای از او غفلت نكرد زيرا اگر دچار راحت طلبی و غفلت شويم شكست ميخوريم.
رهبر انقلاب اسلامی يكی از ضروريات اين مبارزه بزرگ را ايستادگی و توكل بر خدا برشمردند و خاطر نشان كردند از جمله لوازم اين مبارزه، تلاش و حركت همه جانبه برای پيشرفت كشور در عرصه های علمی، سازندگی، اداری و تجاری است كه زمينه ساز شكوفايی و پيروزی می شود.
حضرت آيت الله خامنه ای اتحاد و وحدت را نيز بسيار مهم خواندند و تأكيد كردند: يكی از موارد مضرّ، اختلاف ميان مسئولان و بدتر از آن كشاندن اختلاف به ميان مردم است.
ايشان افزودند: من به مسئولان و رؤسای قوا هشدار ميدهم كه مراقب باشند و اختلافات را به ميان مردم نكشانند.
حضرت آيت الله خامنه ای با تأكيد بر اينكه رهبری از رؤسای قوا حمايت كرده و حمايت خواهد كرد، خاطر نشان كردند: نامه نگاريهای اخير و مطالب آن به هيچ وجه موضوع مهمی نيست اما اين اختلاف نظرها نبايد به ميان مردم كشانده و دست مايه ای برای جنجال و هياهوی رسانه های بيگانه و دشمنان شود.
ايشان تأكيد كردند: همه بايد متوجه مسئوليت خود و شرايط حساس كنونی باشند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به عصبانيت دشمن از حوادث منطقه و پيشرفتهای علمی و تأثيرگذاری ملت ايران افزودند: يكی از روشهای موذيانه و موريانه وار دشمن در اين شرايط، ايجاد اختلاف از راههای نفوذ است كه همه بايد مراقب باشند و اختلاف ها را به حداقل برسانند.
حضرت آيت الله خامنه ای خاطرنشان كردند: اختلاف نظر طبيعی است اما اين اختلاف نظر نبايد به اختلاف در عمل و گريبانگيری و مچ گيری در مقابل مردم، تبديل شود.
ايشان تأكيد كردند: از امروز تا روز انتخابات، هركسی كه بخواهد اختلاف ها را به ميان مردم بكشاند و از احساسات آنها در جهت اختلافات استفاده كند، قطعاً به كشور خيانت كرده است.
رهبر انقلاب اسلامی، مسئولان كشور را زحمت كش و دلسوز خواندند و خاطر نشان كردند: مسئولان بدنبال كار و تلاش هستند كه برخی اوقات غفلت هايی هم انجام می گيرد اما اميدوارم خداوند بر اساس نيت هايی كه بدنبال خدمت به مردم هستند، ملت ايران را در همه ميدانها موافق كند كه قطعاً هم اينگونه خواهد بود.
حضرت آيت الله خامنه ای در بخش ديگری از سخنان خود غدير خم را حادثه ای اصولی خواندند كه نشان دهنده توجه اسلام به امامت و ولايت بعنوان مهمترين ركن تشكيل نظام اسلامی است.
ايشان تأكيد كردند: اگر مضمون واقعی حادثه غدير، بدرستی تبيين شود، اين موضوع می تواند وحدت آفرين باشد.
بخش خصوصى را بايد كمك كرد. اينكه ما «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كرديم، خب، خود اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، اركانى دارد؛ يكى از بخشهايش همين تكيهى به مردم است؛ همين سياستهاى اصل 44 با تأكيد و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بيشتر بايد دنبال شود؛ اين جزو كارهاى اساسى شماست. در بعضى از موارد، من از خود مسئولين كشور ميشنوم كه بخش خصوصى به خاطر كمتوانىاش جلو نمىآيد. خب، بايد فكرى بكنيد براى اينكه به بخش خصوصى توانبخشى بشود؛ حالا از طريق بانكهاست، از طريق قوانين لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طريقى كه لازم است، كارى كنيد كه بخش خصوصى، بخش مردمى، فعال شود. بالاخره اقتصاد مقاومتى معنايش اين است كه ما يك اقتصادى داشته باشيم كه هم روند رو به رشد اقتصادى در كشور محفوظ بماند، هم آسيبپذيرىاش كاهش پيدا كند. يعنى وضع اقتصادى كشور و نظام اقتصادى جورى باشد كه در مقابل ترفندهاى دشمنان كه هميشگى و به شكلهاى مختلف خواهد بود، كمتر آسيب ببيند و اختلال پيدا كند. يكى از شرائطش، استفاده از همهى ظرفيتهاى دولتى و مردمى است؛ هم از فكرها و انديشهها و راهكارهائى كه صاحبنظران ميدهند، استفاده كنيد، هم از سرمايهها استفاده شود.
به مردم هم بايد واقعاً ميدان داده شود. البته در بيانات دوستان به برخى از اين حوادثى كه ناشى از پيگيرى مفسدين اقتصادى و مفاسد اقتصادى است، اشاره شد. واقعاً نميشود ما كار اقتصادىِ درست و قوى بكنيم، اما با مفاسد اقتصادى مبارزه نكنيم؛ اين واقعاً نشدنى است. همان چند سال پيش هم كه من راجع به اين قضيه بحث كردم و مطالبى را به مسئولين كشور گفتم، به همين نكته توجه داشتم، كه تصور نشود ما ميتوانيم سرمايهگذارى مردمى و كار سالم مردمى داشته باشيم، بدون مبارزهى با مفاسد اقتصادى؛ و تصور نشود كه مبارزهى با مفاسد اقتصادى موجب ميشود كه ما مشاركت مردم و سرمايهگذارى مردم را كم داشته باشيم؛ نه، چون اكثر كسانى كه ميخواهند وارد ميدان اقتصادى بشوند، اهل كار سالمند، مردمان سالمى هستند؛ حالا يكى دو نفر هم آدمهاى ناسالم پيدا ميشوند. بايد با چشمهاى تيزبين، ريزبين و دوربين مراقبت كنيد كه كسانى نيايند به عنوان ايجاد اشتغال و ايجاد كار و كارآفرينى تسهيلات بانكى بگيرند، اما كارآفرينىِ واقعى انجام نگيرد. اين را بايد مراقبت كنيد؛ هم شما مراقبت كنيد، هم قوهى قضائيه مراقبت كند. به نظر من همكارى قوهى مجريه و قوهى قضائيه در اينجا يك كار بسيار لازمى است.
يك ركن ديگر اقتصاد مقاومتى، حمايت از توليد ملى است؛ صنعت و كشاورزى. خب، آمارهائى كه آقايان ميدهند، آمارهاى خوبى است؛ ليكن از آن طرف هم از داخل دولت، خود مسئولين به ما ميگويند كه بعضى كارخانهها دچار مشكلند، اختلال دارند، در بعضى جاها تعطيلى صنايع وجود دارد - گزارشهاى گوناگونى به ما ميرسد، خود شما هم گزارش ميدهيد؛ يعنى من گزارشهاى ديگر هم دارم، اما اتكاء من به گزارشهاى ديگران نيست؛ گزارشهاى خود شما هم هست كه به دست ما ميرسد - خب، بايد اين را علاج كرد. اينها طبعاً ايجاد اشكال ميكند. اگر چنانچه همين بخش دوم قضيه - يعنى آن نيمهى خالى ليوان - نميبود، شما امروز از لحاظ رونق اقتصادى، وضع بهترى را در كشور ارائه ميكرديد و كمكهاى بيشترى به مردم ميشد. بالاخره حمايت از توليد ملى، آن بخشِ درونزاى اقتصاد ماست و به اين بايستى تكيه كرد.
واحدهاى كوچك و متوسط را فعال كنيد. البته خوشبختانه واحدهاى بزرگ ما فعالند، خوبند و سوددهىشان هم خوب است، كارشان هم خوب است، اشتغالشان هم خوب است؛ عمدهى واحدهاى بزرگ ما وضعشان اينجور است - لذا همان طور كه گفتيد، محصول سيمانمان، محصول فولادمان، محصولات عمدهى اينجورىمان خوب است - ليكن بايد به فكر واحدهاى متوسط و كوچك باشيد؛ اينها خيلى مهم است، اينها در زندگى مردم تأثيرات مستقيم دارد.
مسئلهى منابع ارزى هم مسئلهى مهمى است؛ كه خب، حالا آقايان توجه داريد. روى اين مسئله دقت كنيد، خيلى بايد كار كنيد. واقعاً بايد منابع ارزى را درست مديريت كرد. حالا اشاره شد به ارز پايه؛ در اين زمينه هم حرفهاى گوناگونى از دولت صادر شد. يعنى در روزنامهها از قول يك مسئول، يك جور گفته شد؛ فردا يا دو روز بعد، يك جور ديگر گفته شد. نگذاريد اين اتفاق بيفتد. واقعاً يك تصميم قاطع گرفته شود، روى آن تصميم پافشارى شود و مسئله را دنبال كنيد. به هر حال منابع ارزى بايد مديريت دقيق بشود.
يك مسئله هم در اقتصاد مقاومتى، مديريت مصرف است. مصرف هم بايد مديريت شود. اين قضيهى اسراف و زيادهروى، قضيهى مهمى در كشور است. خب، حالا چگونه بايد جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگسازىاش بيشتر به عهدهى رسانههاست. واقعاً در اين زمينه، هم صدا و سيما در درجهى اول و بيش از همه مسئوليت دارد، هم دستگاههاى ديگر مسئوليت دارند. بايد فرهنگسازى كنيد. ما يك ملت مسلمانِ علاقهمند به مفاهيم اسلامى هستيم، اينقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگىمان اهل اسرافيم! بخش عملياتىاش هم به نظر من از خود دولت بايد آغاز شود. در گزارشهاى شماها من خواندم، حالا هم بعضى از دوستان اظهار كردند كه دولت درصدد صرفهجوئى است و ميخواهد صرفهجوئى كند؛ بسيار خوب، اين لازم است؛ اين را جدى بگيريد. دولت خودش يك مصرفكنندهى بسيار بزرگى است. شما از بنزين بگيريد تا وسائل گوناگون، يك مصرفكنندهى بزرگ، دولت است. حقيقتاً در كار مصرف، صرفهجوئى كنيد. صرفهجوئى، چيز بسيار لازم و مهمى است.
به مصرف توليدات داخلى هم اهميت بدهيد. در دستگاه شما، در وزارتخانهى شما، اگر كار جديدى انجام ميگيرد، اگر چيز جديدى خريده ميشود، اگر همين اقلام روزمرهاى كه مورد نياز وزارتخانه است، تهيه ميشود، سعى كنيد همهاش از داخل باشد؛ اصرار بر اين داشته باشيد؛ خود اين، يك قلم خيلى بزرگى ميشود. اصلاً ممنوع كنيد و بگوئيد هيچ كس حق ندارد در اين وزارتخانه جنس خارجى مصرف كند. به نظر من اينها ميتواند كمك كند.
يك مسئلهى ديگر در سرفصل اقتصاد مقاومتى، اقتصاد دانشبنيان است. بعضى از كسانى كه در باب شركتهاى دانشبنيان فعال بودند، ماه رمضان اينجا آمدند و صحبتهائى كردند. خب، خوشبختانه انسان مىبيند كارهاى خوبى انجام دادهاند. اين بخش شركتهاى دانشبنيان و فعاليتهاى اقتصادى دانشبنيان خيلى جادهى باز و اميدبخشى است. البته آنها گلايههائى هم داشتند. به نظر من دوستان مسئول در دولت كه كارشان به اين بخش ارتباط پيدا ميكند - چه وزارت صنعت و معدن و تجارت، چه وزات علوم - به اين مسئلهى شركتهاى دانشبنيان بپردازند و گلايههاشان را بشنوند و آنها را برطرف كنند. زمينهى بسيار خوبى است. ما استعدادهاى برجستهاى داريم كه ميتوانند در اين مورد كمك كنند.
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
من صلا حتان را می بینم که دست بردارید از این حرفها و از این غلط کاریها برگردید به دامن همین ملت,همان طوری که توصیه به دموکراتها کردم به شما هم میکنم و شما وانها را مثل هم میدانم,منتها شما ضررتان بیشتر از انهاست.(امام خمینی ره)
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب(چهارشنبه) در دیدار علماء، فضلا، روحانیون و طلاب استان خراسان شمالی، با اشاره به تفکیک ناپذیری روحانیت از نظام اسلامی و فرصت عظیمی که پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار روحانیت، برای گسترش معارف دینی قرار داده است، تأکید کردند: روحانیت و حوزه های علمیه باید با تلاش علمی مضاعف و مجهز شدن به معارف عمیق دینی و آشنایی با اندیشه های نو و ارتباط مستمر با نسل جوان بویژه دانشجویان، در جهت خدمت به نظام اسلامی و تقویت آن حرکت کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مخاطبان گسترده و میلیونی ِروحانیون بواسطه تشکیل نظام اسلامی، افزودند: روحانیت و حوزه های علمیه سربازان این نظام هستند و هیچ گاه نمیتوانند خود را جدا از نظام اسلامی تصور کنند.
ایشان هرگونه تفکری را که روحانیت را جدای از نظام اسلامی بداند، سکولاریسم خواندند و تأکید کردند: حوزه های علمیه نمی توانند سکولار و نسبت به نظام اسلامی بی تفاوت باشند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به فتوای مراجع محترم تقلید مبنی بر حرام قطعی بودن تضعیف نظام، خاطر نشان کردند: در حالیکه سیاست سرویس های امنیتی دشمنان نظام اسلامی اعم از امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، القاء وجود فاصله میان روحانیت و نظام است، هیچ روحانی نمیتواند خود را جدای از نظام اسلامی بداند.
حضرت آیت الله خامنه ای نظام اسلامی را نیز مرتبط با روحانیت دانستند و افزودند: بدون حضور روحانیت، انقلاب اسلامی، هیچ گاه به پیروزی نمی رسید زیرا روشنفکران و گروهها و احزاب غیر اسلامی، توانایی و نفوذ و مقبولیت روحانیت را در سطح کشور نداشتند.
ایشان با اشاره به وظایف سنگین روحانیت در شرایط کنونی، پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) را اسوه روحانیت دانستند و خاطر نشان کردند: امروز نیز همانند شرایط جنگ احزاب در دوران پیامبر(ص)، همه دشمنان ملت ایران در سطح بین المللی و منطقه ای، دست به دست یکدیگر داده اند، تا ایستادگی و عزم راسخ این ملت را بشکنند اما همانگونه که در آن جنگ، مومنان به خود ترس و تردید راه ندادند، ملت ایران هم با تلاش برای افزایش قدرت و توانایی های خود، در مقابل فشارها ایستاده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در جنگ احزاب عده ای منافق و سست ایمان، مومنان را مورد عتاب و خطاب قرار میدادند که چرا کوتاه نمی آیید و سیاست خود را عوض نمی کنید اما یاران واقعی پیامبر(ص) در پاسخ به آنها می گفتند: ما از این فشارها تعجب نمی کنیم و نمی هراسیم و به راه خود ادامه خواهیم داد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: فشارها تا زمانیکه در مقابل خواسته دشمنان سر تعظیم فرود آورده نشود، ادامه خواهد داشت و تنها راه تأثیر نپذیرفتن از این فشارها ، قدرتمند شدن در ابعاد مختلف است.
ایشان مصداق قدرتمند شدن روحانیت را، درس خواندن عالمانه و تعمق در معارف دینی با نیت رسیدن به مدارج برجسته علمی دانستند و خاطر نشان کردند: روحانیت در کنار کسب علم باید همواره مقید به تدیّن، تهذیب اخلاقی، فرائض و نوافل، و تلاوت قرآن باشد.
رهبر انقلاب اسلامی ارتباط صمیمی و با روی خوش، با جوانان و پاسخگویی به سوالات و نیازهای فکری آنان را یکی از وظایف مهم روحانیون برشمردند و افزودند: لازم است روحانیون و ائمه جماعات، کانون های فرهنگی مساجد را با همکاری بسیج رونق بخشند و ضمن حضور تأثیرگذار در مساجد و نمازهای جماعت، معارف دینی و مناقب اهل بیت علیهم السّلام را برای مردم بیان کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به استعداد خیز بودن استان خراسان شمالی و یادآوری جایگاه برخی علمای برجسته این منطقه، خاطرنشان کردند: خراسان شمالی با چنین جایگاهی زمینه تأسیس یک حوزه ی علمیه ی کامل و دارای سطوح عالی را دارد.
ایشان علما و فضلای سراسر کشور بویژه خراسان شمالی را به هجرت از حوزه های علمیه قم و خراسان و شهرهای بزرگ، به مناطق خود توصیه کردند و افزودند: تنها راه ارتقاء کمّی و کیفی حوزه های علمیه کشور طرح هجرت است که باید بصورت عملی اجرا شود.
در ابتدای این دیدار آیت الله مهمان نواز نماینده استان خراسان شمالی در مجلس خبرگان به رهبر انقلاب اسلامی خیر مقدم گفت.
حجت الاسلام و المسلمین فرجام مدیر اجرایی حوزه علمیه خراسان نیز گزارشی از وضعیت علمی و آموزشی حوزه های علمیه خراسان از جمله خراسان شمالی ارائه کرد.
در این دیدار همچنین حجت الاسلام و المسلمین یعقوبی امام جمعه بجنورد ضمن بیان مطالبی در خصوص حوزه های علمیه خراسان شمالی، پیشنهاد تأسیس حوزه علمیه جامع در بجنورد را ارائه کرد.
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و حبيبنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين و صحبه المنتجبين و السّلام على عباد اللّه الصّالحين.
اللّهمّ صلّ على علىّبنموسىالرّضا المرتضى الامام التّقىّ النّقىّ و حجّتك على من فوق الأرض و من تحت الثّرى الصّدّيق الشّهيد صلاة كثيرة تامّة نامية زاكية متواصلة مترادفة كأفضل ما صلّيت على احد من عبادك و اوليائك.
خداوند را سپاس - از صميم قلب عرض ميكنم - كه ديدار با شما مردم عزيز استان خراسان شمالى، كه شهر شما و استان شما معروف است به بابالرضا، در روز زيارتىِ مخصوص امام رضا اتفاق افتاد. اگرچه ما امروز توفيق نداريم كه از نزديك در حرم مطهر امام هشتم باشيم، اما از اين منطقه كه متعلق به آن حضرت است، عرض سلام كرديم و ميكنيم.
اين منطقه كه امروز به نام «خراسان شمالى» شناخته ميشود، يكى از مناطق مهم خراسان است؛ هم از جهت موقعيت جغرافيائى و طبيعى، و هم از جهت خصوصيات مردمى و انسانى و فرهنگها و خلقيات و رفتار. اين خصوصيات را از ديرباز در مردم اين منطقهى مهم و حساس شناختهايم؛ استانى با طبيعت زيبا، با منابع طبيعى غنى و متنوع، با عمق و غناى فرهنگىِ كاملاً برجسته و ممتاز، با استعداد فراوان كشاورزى و دامى و ساير فعاليتهاى مربوط به منطقه، با جاذبههاى گردشگرىِ متأسفانه ناشناخته - كه بسيارى از مردم كشور هنوز جاذبههاى گردشگرى اين منطقه را درست نميشناسند - و يكى از برترين خصوصيات، عبور ساليانهى ميليونها مردم مسافرِ مشتاق بارگاه علىبنموسىالرضا (عليه ءالاف التّحيّة و الثّناء). با اين خصوصيات جغرافيائى و منطقهاى، منطقهى خراسان شمالى داراى موقعيت حساسى است. ليكن از اينها مهمتر، خصوصيات مردمى است. مردمِ اينجا را از ديرباز با شور و نشاط و سرزندگى در همهى ميدانها شناختهايم. در همهى عرصههائى كه حضور مردم در آن عرصهها آشكار است، مردم استان خراسان شمالى را، مردم بجنورد را، و ديگر مناطق اين استان را با سرزندگى، با نشاط و آمادهبهكارى شناختيم؛ همه جا هم اين را نشان دادند.
همين جا من از حضور امروز مردم در خيابانها، هم تشكر ميكنم - كه همين نشاط و سرزندگى و حضور و آمادگى، در حركت مردم در اين يك ساعت و نيم دو ساعتى كه ما در خيابان بوديم، محسوس بود؛ اين را از ديرباز در اين مردم شناختهايم - هم عذرخواهى ميكنم. جوانهاى عزيز در خيابان آنچنان تراكمى را ايجاد كرده بودند كه حقيقتاً من كه داخل خودرو نشسته بودم، نگران ميشدم از فشارى كه بر اين مردم عزيز وارد مىآمد. بالاخره، هم متشكريم، هم عذرخواه.
اين نشاط و سرزندگى در همهى عرصههاى زندگى اين مردم ديده ميشود. در بيست و هشتم صفر كه از سرتاسر استان مردم راه مىافتند به طرف مرقد علىبنموسىالرضا (عليهالسّلام)، از همهى شهرستانها بيشتر، مسافران و خودروهاى بجنوردند. اين را مشهدىها ميدانند؛ خود بنده هم كه مشهدى هستم، اين را ميدانم. در زيارت، اين نشاط و حضور و آمادگى محسوس است.
در عرصهى دفاع مقدس هم كه پيش آمد، عين همين را انسان مشاهده كرد. 50 سردار برجستهى لشكرهاى مربوط به خراسان و تيپ جوادالائمه (عليهالسّلام) مال خطهى خراسان شمالىاند. 2772 شهيد از اين منطقه در راه خدا جان خودشان را دادهاند. اين استان بيش از 6000 جانباز دارد؛ همچنين آزادگان و رزمندگان و ايثارگران فراوان. اين همان روحيهى حضور، آمادگى، سرزندگى و نشاط است.
مردم اين استان، در همه چيز همين جورند. وقتى نوبت كشتى با چوخه هم ميرسد، باز دهها هزار تماشاچى مىايستند آنجا، مىنشينند آنجا، كشتى را تماشا ميكنند. اين خصوصيات، خصوصيات مهمى است. غيرت مرزبانى اين منطقه هم مرتبط با همين خصوصيات است. البته فقط اينها نيست؛ برجستگىهاى اين استان بيش از اينهاست.
اين استان استعدادهاى درخشانى دارد. آنطورى كه به من اطلاع دادند، اين استان جزو ده استان برتر كشورى از لحاظ استعداد و توانائى علمى است. در المپيادهاى دانشآموزى، جزو برترينهاى كشور محسوب ميشود. اينها استعداد است. البته بنده خودم هم در دوران طلبگى در مشهد نمونههائى از همين استعدادهاى درخشان و برجسته را آنجا ديدم، كه حالا طرحش اينجا لزومى ندارد؛ انشاءاللّه در جمع علما و طلاب عرض خواهم كرد. مردم اين منطقه، غيورند؛ ديندارند؛ مرزبانند؛ سرزنده و بانشاط و شجاعند. اين خصوصيات، خصوصيات برجستهاى است.
چرا اينها را عرض ميكنيم؟ براى اينكه خوب است مردم مناطق گوناگون كشور ما برجستگىهاى خودشان را بدانند و به اين برجستگىها افتخار كنند. جوان بجنوردى افتخار كند كه مربوط به اين شهر است. جوان مربوط به اين استان، از هر قومى از اقوام كه هست، افتخار كند كه متعلق به اين استان است؛ متعلق به اين منطقه است؛ متعلق به اين مردم است. يكى از برجستگىهاى ديگر اين استان هم همين همراهى و همزيستى مهربانانه و برادرانهى قوميتهاى مختلف است - از كُرد و فارس و ترك و تات و تركمن - كه با سلامت و مهربانى و برادرى در كنار هم زندگى كردهاند؛ كه اين در منطقه كاملاً محسوس است، مشهود است؛ و اين را خيلى بايد قدر دانست.
خب، از همين جا من وارد مطلب اصلىِ مورد نظر خودم بشوم. عزيزان من! برادران! خواهران! اين امتيازات را شنيديد. اين نشاط و سرزندگى و آمادهبهكارى از بعد از انقلاب تا امروز در سرتاسر كشور وجود دارد؛ و اين يك موهبت بزرگ است براى ملتى كه درصدد حركت به جلو است، درصدد ترقى و تعالى است، دنبال حيات طيبه است. اين حالت آمادهبهكارى، نشاط، سرزندگى و پاى كار بودن، نعمت بزرگى است؛ ولى اين كافى نيست. براى رفتن به قلهها، شرطهاى ديگرى هم وجود دارد. اولاً بايد يك نقشهى راه وجود داشته باشد؛ يعنى هدف حركت معلوم باشد، چشمانداز حركت معلوم باشد، خط سير اين حركت ترسيم شده باشد، بعد هم فهم دائمى و درست و رصد كردن دائم از اين حركت. اين براى يك ملت لازم است. امروز اينها جزو مسائل اصلى ماست.
من اصرار دارم كه بالخصوص جوانهاى عزيز ما و نخبگان كشور به مسائل اصلىِ امروز توجه داشته باشند؛ ما امروز اينها را لازم داريم. هدفهاى اين حركت، از اول انقلاب ترسيم شد؛ هم در شعارهاى مردم، هم در بيانات امام (رضوان اللّه تعالى عليه) نقشهى راه به طور اجمالى معلوم شد؛ بعد هم در طول زمان، در اين سى سال، نقشهى راه تدوين شد، پخته شد، تكميل شد؛ امروز ملت ايران ميداند كه چه ميخواهد و دنبال چيست.
اگر بخواهيم هدفهاى ملت ايران را در يك مفهوم خلاصه كنيم كه بتواند تا حدود زيادى خواستههاى عمومى كشور و ملت را بيان كند و آن را در بر بگيرد، آن مفهوم كليدى عبارت است از پيشرفت؛ منتها با تعريفى كه اسلام براى پيشرفت ميكند. پيشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پيشرفت در منطق تمدن مادى غرب. آنها يك بُعدى مىبينند، آنها با يك جهت - جهت مادى - به پيشرفت نگاه ميكنند. پيشرفت در نظر آنها، در درجهى اول و به عنوان مهمترين، عبارت است از پيشرفت در ثروت و پيشرفت در علم و پيشرفت نظامى و پيشرفت فناورى. پيشرفت در منطق غربى اينهاست؛ اما در منطق اسلامى، پيشرفت ابعاد بيشترى دارد: پيشرفت در علم، پيشرفت در اخلاق، پيشرفت در عدالت، پيشرفت در رفاه عمومى، پيشرفت در اقتصاد، پيشرفت در عزت و اعتبار بينالمللى، پيشرفت در استقلال سياسى - اينها همه در مفهوم پيشرفت، در اسلام گنجانده شده است - پيشرفت در عبوديت و تقرب به خداى متعال؛ يعنى جنبهى معنوى، جنبهى الهى؛ اين هم جزو پيشرفتى است كه در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهائى ماست: تقرب به خدا. هم «دنيا» در اين پيشرفتى كه مورد نظر است، ملحوظ شده است، هم «آخرت». اسلام به ما آموخته است كه «ليس منّا من ترك دنياه لأخرته و لا ءاخرته لدنياه»؛(1) دنيا را براى آخرت نبايد ترك كرد، همچنان كه آخرت را نبايد فداى دنيا كرد. در يك روايتى ميفرمايد: «اعمل لدنياك كأنّك تعيش ابدا»؛ يعنى برنامهريزى دنيا را فقط براى چند روزهى زندگىِ خودت نكن؛ براى پنجاه سال برنامهريزى كن. اين را مسئولان كشور، مسئولان برنامههاى عمومىِ مردمى بايد مورد توجهشان قرار بدهند. نگوئيم ما كه معلوم نيست پنجاه سال ديگر زنده باشيم، چرا برنامهريزى كنيم. نخير، جورى برنامهريزى كن كه گوئى بناست تا آخر دنيا زنده باشى؛ همچنان كه اگر براى خودت و به نفع خود بخواهى برنامهريزى كنى، با چه جديت و دقتى ميكنى، براى نسلهاى آينده هم كه تو در آن وقت نيستى، همان جور برنامهريزى كن؛ «اعمل لدنياك كأنّك تعيش ابدا». نقطهى مقابل هم: «و اعمل لأخرتك كأنّك تموت غدا»؛(2) براى آخرتت هم جورى عمل كن، مثل اينكه فردا بناست از اين دنيا بروى. يعنى هم براى دنيا سنگ تمام بگذار، هم براى آخرت سنگ تمام بگذار. پيشرفت اسلامى، پيشرفت در منطق انقلاب، يعنى اين؛ يعنى همهجانبه.
هدف، پيشرفت است؛ منتها رصد كردن مرحله به مرحله هم لازم است، كه اين كارِ نخبگان است. امروز شرائط ما چگونه است، موانع ما چيست، نقاط قوّت ما كدام است، نقاط ضعف ما كدام است، فرصتهامان كدام است، تهديدها چيست، چه كار بايد بكنيم، براى بهرهمندى از فرصتها و جلوگيرى از خطر تهديدها چگونه برنامهريزى كنيم؛ اينها كارهائى است كه بايد نخبگان در هر مرحلهاى انجام دهند؛ هم در برنامهريزىها آن را به كار ببرند، و هم مردم را آگاه كنند؛ چون مردم ميخواهند با چشم باز و با بصيرت حركت كنند، بدانند چه ميكنند، بدانند كجا ميروند. وقتى اينجور شد، مردم با همهى وجود وارد ميدانهاى دشوار خواهند شد.
خب، حالا من اگر بخواهم يك قضاوتى بكنم نسبت به اين هدفى كه گفته شد، قضاوت من قضاوت مثبت است. در طول دوران سى سالهى انقلاب، ما به طور مرتب پيشرفت كردهايم. البته فراز و فرود بوده است، تندى و كندى بوده است، ضعف و قوّت بوده است، اما هرگز پيشرفت كشور و ملت به سوى آن قلهى مورد نظر متوقف نشده است. ضعفهائى وجود داشته است؛ بايد ملت، مسئولان و نخبگان - نخبگان سياسى، نخبگان علمى، نخبگان روحانى - تصميم بگيرند اين ضعفها را برطرف كنند.
پيشرفت كشور را تسريع كنيم. امروز چه چيزهائى ميتواند ما را موفق كند و چه چيزهائى ميتواند براى ما مشكلات به وجود بياورد؟ من يك مثالى بزنم: يك گروه كوهنورد را در نظر بگيريد كه ميخواهند خودشان را برسانند به قلهى برجستهى اين كوه كه داراى منافع است، داراى افتخار است. همّ آنها در درجهى اول، پيش رفتن و كار كردن و تلاش كردن است. البته در راه ممكن است مشكلاتى پيش بيايد، خطرهائى وجود دارد. آنچه براى آنها در درجهى اول ضرورى است، عبارت است از اينكه تلاش كنند، كار كنند، تحرك داشته باشند، عزم راسخ داشته باشند، اميد خود را از دست ندهند، نسبت به رسيدن به اهداف نااميد نشوند، صبر داشته باشند، برنامهريزى داشته باشند، هشيارى و آمادگى براى مواجههى با مشكلات داشته باشند. ممكن است در هر راهى مشكلات و خطرهائى پيش بيايد، كه من اشاره خواهم كرد به آنچه كه در سى سالهى انقلاب در مقابل مردم عزيز ما پيش آمده و مردم از اين مشكلات عبور كردهاند. پس سازوبرگ اصلى اين حركت عظيم و بزرگ عبارت است از همين عزم راسخ، همين اميد، همين كار و تلاش پيگير، همين برنامهريزى، همين آمادگى و هشيارى. اگر اين سازوبرگ اصلى وجود داشت، اگر اين اركان اصلى را دارا بود، اين مجموعهاى كه دارد حركت ميكند - در مثال ما، كوهنوردان؛ و در واقعيت، ملت ايران - بر تمام مشكلات فائق مىآيد و ميتواند همهى دشمنان خود را به زانو در بياورد. اساس، اين است. اگر اين سازوبرگ وجود داشته باشد، هيچ مشكلى به معناى واقعىِ كامل، مشكل نيست؛ هيچ خطرى خطر نيست. خطر واقعى چيست؟ خطر واقعى اين است كه ملت اين سازوبرگ اصلى را از دست بدهد؛ يعنى روحيهى كار و تلاش را از دست بدهد، دچار تنبلى شود؛ روحيهى اميد را از دست بدهد، دچار يأس شود؛ صبر و مقاومت را از دست بدهد، دچار شتابزدگى شود؛ برنامهريزى را فراموش كند، دچار بىبرنامگى و سردرگمى شود؛ اينها خطر است. اگر يك ملتى توانست اين روحيهى برجستهى خود را كه آميختهاى از اميد و عزم و ايمان و تلاش و حركت است، حفظ كند، هيچ مشكلى در مقابل او مشكل نيست.
حالا برگرديم صحنهى ايران عزيز و ملت بزرگ ايران را مشاهده كنيم. من مايلم آنچه را كه ميگويم، آنچه را كه دربارهى آن فكر ميكنم، منطبق با منطق باشد؛ نميخواهيم حرف شعارى بزنيم. با لاف و گزاف گفتن در مسائل گوناگون، بخصوص در مسائل انقلاب، بنده موافق نيستم. ببينيم منطقى چيست، واقعيتها چيست.
ملت ايران يك عرصهى روياروئى با يك مجموعهى دشمن دارد، دشمنى را هم آنها شروع كردند، در رأس دشمنها هم شبكهى خطرناك خبيث صهيونيستى است، كه متأسفانه بعضاً دولتهاى غربى و بخصوص دولت آمريكا تحت تأثير اين شبكهاند. اينها از اول انقلاب با انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى مخالفت كردند؛ كينهى اين مردمى را كه انقلاب كردهاند، به دل گرفتهاند؛ الان هم همين جور است. حالا در اين صحنهى روياروئى، يك طرف ملت ايران است، يك طرف هم برخى از قدرتهائى كه كينهورزانه با ملت ايران دشمنى ميكنند. وقتى عرصه را نگاه ميكنيم، اگر يك نگاه به ملت عزيزمان بكنيم، مىبينيم ملت ما داراى عزم است، داراى اميد است، داراى استعداد برتر است، داراى نسل جوانِ پرانگيزه و پرتلاش است. اين حضور نسل جوان، در همهى ميدانها خودش را دارد نشان ميدهد: در ميدان علم، كه امروز در دنيا به آن اعتراف ميكنند؛ در ميدان فناورى، در ميدانهاى گوناگون اجتماعى؛ آن وقتى كه پيش آمد، در دفاع مقدس؛ امروز هم در آمادگىهاى گوناگون. اينها را امروز ملت ايران دارد؛ چشمانداز بيست ساله را هم دارد، ابزارهاى لازم براى حركت به سمت جلو را هم دارد، منابع طبيعى هم دارد، معادن ارزشمند هم دارد.
آنچه را كه در كشورمان از منابع اساسى در اختيار داريم، از متوسط جهان بيشتر است. من بارها گفتهام: ما تقريباً يكصدم جمعيت دنيائيم، كشور ما هم تقريباً يكصدم وسعت دنياست؛ اما منابع اصلىاى كه ما داريم، از يكصدم بسيار بيشتر است. در بعضى از منابع، در ميان همهى كشورهاى دنيا درجهى اوّليم؛ مثل منابع انرژى - نفت و گاز - كه امروز در ميان همهى كشورهاى دنيا، در رأس فهرست، ما هستيم. اين خصوصيات ماست.
اقليم ما اقليم متنوعى است. كشور ما كشور وسيعى است. همه چيز، متناسب با نيازهاى ما وجود دارد. طبيعتِ خوب داريم، معدنِ خوب داريم، مردمِ خوب داريم، استعدادِ خوب داريم، مسئولان دلسوز مردمى هم در سه قوه داريم، نيروهاى مسلحِ پاى كار و آماده و شجاع هم داريم، روحانيت فاضل و دلسوز و علاقهمند هم داريم، دانشگاهها و مدارس پر جمعيت هم داريم - چهار ميليون جمعيت دانشجو، و ميليونها جمعيت دانشآموز - اينها امكانات ماست، استعداد ماست؛ عزم و اراده و اميد هم در ملت ما وجود دارد.
حركتمان از اول انقلاب تا امروز سير صعودى داشته است. نتيجهى اين حركتِ سير صعودى هم پيشرفتى است كه تا امروز حاصل شده است. آن مقدارى كه به تناسب سالها ما به دست آوردهايم، با توجه به دشمنىهائى كه با ما شده است، برجسته است و پيشرفتها جلوى چشم همه است. در امور زيربنائى، كشور پيشرفت كرده است؛ در خدمات مردمى، كشور پيشرفت كرده است؛ در معنويات، كشور پيشرفت كرده است؛ در دانش و فناورى هم همين جور. زيربناهائى كه ما در آنها برجسته و ممتاز هستيم، در درجهى اول عبارت است از ثبات سياسى كشور. دولتهاى گوناگونى سر كار آمدند، با وجود اختلاف نظرها و سلائق سياسى، ليكن ثبات كشور از اول انقلاب تا امروز استمرار داشته است و كشور به سمت هدفها حركت كرده است. منازعات و درگيرىهاى خطى و جناحى و سياسى نتوانسته است ثبات سياسى كشور را از بين ببرد؛ اين مهمترين زيربناست.
البته زيربناهاى اقتصادى بسيار مهمى، هم از لحاظ قانونى، هم از لحاظ واقعى و عملى وجود دارد. همين سياستهاى اصل 44 جزو زيربناهاى قانونى است. زيربناهاى مواصلاتى، ارتباطى، حمل و نقل، جادهها، بزرگراهها، خطوط ريلى و هوائى، فيبر نورى، نيروگاهها، سدها؛ اينها كارهائى است كه از اول انقلاب تا امروز انجام گرفته؛ آن هم اغلبِ نزديك به همه، به دست جوانان و زبدگان و برجستگان علمى كشور خودمان. اينها چيزهاى كمى نيست، اينها را ما به دست آوردهايم.
يكى از مهمترين موجودىهاى باارزش ما، همين نسل جوانِ تحصيلكرده است. نسل جوان تحصيلكرده، هم شجاعت دارد، هم اميد دارد، هم نشاط و تحرك دارد. من همين جا در داخل پرانتز عرض بكنم؛ يكى از خطاهائى كه خود ما كرديم - بنده خودم هم در اين خطا سهيمم - اين مسئلهى تحديد نسل از اواسط دههى 70 به اين طرف بايد متوقف ميشد. البته اوّلى كه سياست تحديد نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، ليكن از اواسط دههى 70 بايد متوقف ميشد. اين را متوقف نكرديم؛ اين اشتباه بود. عرض كردم؛ مسئولين كشور در اين اشتباه سهيمند، خود بندهى حقير هم در اين اشتباه سهيمم. اين را خداى متعال و تاريخ بايد بر ما ببخشد. نسل جوان را بايد حفظ كرد. با اين روند كنونى اگر ما پيش برويم - من چندى پيش هم در ماه رمضان در سخنرانى گفتم - كشور پير خواهد شد. خانوادهها، جوانها بايد توليد مثل را زياد كنند؛ نسل را افزايش دهند. اين محدود كردن فرزندان در خانهها، به اين شكلى كه امروز هست، خطاست. اين نسل جوانى كه امروز ما داريم، اگر در ده سال آينده، بيست سال آينده و در دورهها و مرحلههاى آيندهى اين كشور بتوانيم آن را حفظ كنيم، همهى مشكلات كشور را اينها حل ميكنند؛ با آن آمادگى، با آن نشاط، با آن شوقى كه در نسل جوان هست، و با استعدادى كه در ايرانى وجود دارد. پس ما مشكل اساسى براى پيشرفت نداريم.
البته مشكلاتى وجود دارد - كه من به آنها اشاره خواهم كرد - مشكلاتى است در سطح كشور، منطقهى شما هم از همين مشكلات دارد؛ كه در درجهى اول، مسئلهى بالا رفتن قيمتهاست، مسئلهى اشتغال است؛ اينها جزو گرفتارىهاى مردم است؛ مخصوص اينجا هم نيست، در سرتاسر كشور است. دوستان ما، قبل از سفر من نظرخواهى كردند، از مردم پرسيدند؛ ديديم اينجا هم عين همان چيزى است كه در جاهاى ديگر وجود دارد. مسئلهى بالا رفتن قيمتها و مسئلهى اشتغال و بيكارى، جزو دغدغههاى اصلى است. اين مشكلات وجود دارد؛ ليكن مشكلات اساسى و عوارضى كه كشور، ملت و مسئولين نتوانند آنها را حل كنند، وجود ندارد.
در طول سى و سه سال انقلاب، خطرهائى از اين بزرگتر پيش آمده است. كشور اين خطرها را برطرف كرده، از اينها عبور كرده است. آتشهائى خواستند روشن كنند، ولى به مقصود خود نرسيدند. در درجهى اول، در همان اولين ماههاى پيروزى انقلاب، مسئلهى تحريك قوميتها در سرتاسر كشور بود. خب، كشور ما كشور قوميتهاى متنوع است. سعى كردند اين قوميتها را به جان هم بيندازند. در همين منطقهى شما، يك عده كمونيستِ بىاعتقاد به دين و به وطن سعى كردند اقوام مؤمن و نجيب تركمن را با مجموعهى انقلاب مخالف كنند. چه كسى در مقابل اينها ايستاد؟ در درجهى اول، خود عناصر مؤمنِ تركمن در مقابل اينها ايستادند. علماى بانفوذ تركمن - كه بعضى از دنيا رفتهاند، بعضى هم بحمداللّه زنده هستند - خودشان در مقابل اينها ايستادند. جوانهاى ساير مناطق كشور هم، هم در اينجا، هم در مناطق گوناگون ديگر، رفتند ايستادگى كردند. تحريك ميكردند، آتش را روشن ميكردند، روى آتش نفت ميريختند، از طرق مختلف سعى ميكردند آتش را گسترده كنند؛ اما به دست ملت ايران و عمدتاً به دست خود آحاد آن كسانى كه ميخواستند آنها را در مقابل انقلاب اسلامى قرار بدهند، آتش خاموش شد. در منطقهى كردستان هم خود كُردها، پيشمرگان مسلمان كُرد و علماى مؤمن كُرد، پيشگام و پيشقدم بودند. مناطق ديگر هم همين جور. اين مشكل اوّلى بود كه پيش آوردند. بعد جنگ تحميلى را راه انداختند. هشت سال جنگ، شوخى است؟ خواستند انقلاب را از پا در بياورند، به زانو در بياورند؛ نتوانستند. ملت از اين مرحله عبور كرد.
بعد مسئلهى تحريم را مطرح كردند. امروز دشمنان ما، راديوها، بعضىها هم با اينها همزبان ميشوند، هى مسئلهى تحريم را بزرگ ميكنند، بزرگ ميكنند. تحريم مال امروز و ديروز نيست؛ از اوائل، تحريم وجود داشته است. البته تشديد كردند، اثر نكرده؛ باز تدبير ديگرى انديشيدند، اثر نكرده است. تحريم از اول بوده است. امروز دشمنان ما - چه دولت آمريكا، چه بعضى از دولتهاى اروپائى - تحريم را مرتبط كردهاند به مسئلهى انرژى هستهاى. دروغ ميگويند. آن روزى كه اينها تحريمها را برقرار كردند، انرژى هستهاى در كشور نبود؛ صحبتش هم نبود. آنچه كه اينها را از ملت ايران عصبانى ميكند و به اينجور تصميمها وادار ميكند، سرافرازى ملت ايران است، گردنكشى ملت ايران است. اين روحيهى استقلال، اين روحيهى قدر خود شناختن، اين روحيهى عدم تسليم كه به بركت اسلام و قرآن در ملت ايران به وجود آمده، اين است كه آنها را عصبانى ميكند؛ براى همين هم است كه با اسلام بدند، براى همين هم است كه به پيغمبر اسلام اهانت ميكنند؛ ميدانند كه اسلام وقتى در يك كشورى رسوخ كرد، روحيهى استقلال در آن كشور آنچنان خواهد بود كه ديگر زير بار آنها نميرود. آنها افراد ضعيف و زبون را در رأس كشورها يا به دست مىآورند يا منصوب ميكنند، براى اينكه از آنها اطاعت كنند. وقتى جائى مثل كشور ما، مسئولين را مردم معين ميكنند، حضور مردم در همهى صحنهها حضور برجستهاى است، آنها چه كار ميتوانند بكنند؟ مردم مؤمن، مردم معتقد به مبانى اسلامى، مردم روحيهگرفتهى به بركت اسلام، در مقابل اينها كوتاه نمىآيند؛ لذا اينها هم عصبانىاند؛ حالا امروز اسمش را ميگذارند انرژى هستهاى! وانمود ميكنند كه اگر ملت ايران از انرژى هستهاى صرفنظر كند، تحريمها برداشته ميشود. دروغ ميگويند. از روى بغض و كينهاى كه دارند، تحريمهاى غير منطقى ميكنند؛ تحريمهائى كه همهى عقلا و انسانهاى باانصاف عالم وقتى نگاه ميكنند، مىبينند اينها كارهاى غير منطقى و در واقع وحشيانه است؛ اين يك جنگِ با يك ملت است. البته در اين جنگ هم به توفيق الهى مغلوب ملت ايران خواهند شد.
البته مشكلاتى به وجود مىآورند، بعضى از بىتدبيرىها هم اين مشكلات راافزايش ميدهد - اينها هست - ولى اينها چيزى نيست كه جمهورى اسلامى نتوانداينها را حل كند. به توفيق الهى، ملت ايران از همهى اين مشكلات عبور خواهدكرد. ملت ايران و مسئولين كشور از اين بزرگترها و دشوارترهايش را حلكردهاند؛ اينها كه چيزى نيست. اندك مشكلى پيش مىآيد، ابراز خوشحالىميكنند. در همين چند روزى كه نوسان قيمت ارز و ريال، خبر اصلىِ اولِ خبرگزارىهاى آنها را تشكيل ميداد، صريحاً ابراز خوشحالى كردند. متانت و وقار ديپلماسى را هم رعايت نميكنند؛ بچگانه و كودكانه ابراز خوشحالى ميكنند كه براى ملت ايران مشكل درست كرديم، براى جمهورى اسلامى مشكل درست كرديم؛ اين را صريح ميگويند! دو سه ساعت يك عده در دو تا خيابان تهران مىآيند چند تا سطل زباله را آتش ميزنند، آنها آن طرف دنيا اظهار خوشحالى ميكنند كه آره، شلوغ شد، شلوغ شد! وضع ما بدتر است يا وضع شما؟ الان نزديك يك سال است كه خيابانهاى كشورهاى عمدهى اروپائى شب و روز تظاهرات است؛ در فرانسه تظاهرات است، در ايتاليا تظاهرات است، در اسپانيا تظاهرات است، در انگليس تظاهرات است، در يونان تظاهرات است. مشكل شما بمراتب پيچيدهتر از مشكل ماست. شما اقتصادتان قفل است؛ خوشحالى ميكنيد كه اقتصاد ايران ضعيف شده؟ شما بدبختيد، شما رو به ركود و انهدام و اضمحلاليد. جمهورى اسلامى با اين مشكلات از پا در نمىآيد.
مشكلات اصلى، امروز گريبان خود غربىها را گرفته. الان يكى از مسائلى كه در انتخابات رياست جمهورى آمريكا در درجهى اول مطرح است، مشكلات اقتصادى است؛ مردم بيچارهاند، گرفتارند، طبقات ضعيف در آنجا دارند پامال ميشوند. اين جنبش 99 درصدى كه گفته شد، يك واقعيت است؛ البته سركوب ميكنند. گرفتار اقتصادى، كشورهاى آنهايند؛ آن وقت اينجا به كمتر از آن، به كوچكتر از آن، آنها ابراز خوشحالى ميكنند!
بدانند جمهورى اسلامى به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، بر اين مشكلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شكست دادن ملت ايران خواهد گذاشت. به حول و قوهى الهى و با هشيارى مردم و تدبير مسئولان، مشكلات برطرف خواهد شد. هم مردم وظيفه دارند، هم ما مسئولان وظيفه داريم؛ همه بايد به وظائفمان عمل كنيم. وقتى به وظيفه عمل كرديم، كارها پيش خواهد رفت. هشيارى مردم نقش دارد. ببينيد در تهران يك عدهاى به نام بازارى آمدند در خيابانها اغتشاش كنند، فوراً بازارىهاى محترم با موقعشناسى اعلاميه دادند، اعلان كردند كه اينها دروغ ميگويند، اينها از ما نيستند. اين كارِ درستى است. اگر هشيارى قشرهاى مختلف مردم و موقعشناسى آنها بوقت به سراغشان بيايد، اين باارزش است. اين كار، كار باارزشى بود كه انجام دادند. حرف من در فتنهى 88 هم همين بود. در فتنهى 88، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، يك عدهاى آمدند اظهار مخالفت كردند، يك عده هم از اين فرصت استفاده كردند؛ سلاح گرفتند، كار را به آشوب و تشنج كشاندند، پايگاه بسيج را گلولهباران كردند. حرف ما اين بود: آن كسانى كه به نام آنها اين كارها انجام ميگرفت، بايد همان وقت اعلاميه ميدادند، اعلام بيزارى ميكردند، ميگفتند اينها از ما نيستند؛ اما نكردند. اگر اين كار را ميكردند، فتنه زودتر ريشهكن ميشد؛ مسائل بعدى هم پيش نمىآمد. اين هشيارى، موقعسنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همهى موارد متوجه باشند؛ آنجائى كه دشمنى و توطئهى دشمن حس ميشود، به صورت لحظهاى بايد همه حساسيت نشان بدهند. اين از ناحيهى مردم.
از ناحيهى مسئولين كشور هم، آنها اتحاد لازم را با هم داشته باشند؛ همدلى داشته باشند، برنامهريزى داشته باشند، مسئوليتشناسى و مسئوليتپذيرى داشته باشند، تقصيرها را گردن هم نيندازند، حدود قانون اساسى را نسبت به خودشان حفظ كنند. قانون اساسى ما نقص ندارد، كمبود ندارد. نقش مجلس معلوم است، نقش دولت معلوم است، نقش رئيس جمهور معلوم است، نقش قوهى قضائيه معلوم است؛ هركدام وظائفى دارند، بايد به وظائفشان عمل كنند؛ با هم همدلى كنند، با هم همراهى كنند، با هم همزبانى كنند. «پس زبان همدلى خود ديگر است / همدلى از همزبانى بهتر است».
ما بحمداللّه در اين زمينه هم مشكلى نداريم. مسئولين كشور دلسوزند. ما همهمان بشريم، همهمان انسانيم، خطاهائى ميكنيم، اشتباهاتى از ما سر ميزند؛ ليكن اشتباهات همهاش قابل جبران است. خوشبختانه مسئولين، مسئولين دلسوزى هستند؛ در رؤساى قوا، در بدنههاى قوا، دلسوزى كم نيست، علاقهمندى به سرنوشت نظام كم نيست؛ همهشان دلسوزند، همهشان علاقهمندند؛ كار را انشاءاللّه پيش ميبرند، الان هم مشغول تلاشند.
توصيهى من هم اين است: فراموش نكنيم كه كار، تلاش، اميد، صبر و برنامهريزى، لازمهى حركت از اين مسيرهاى مهم است. مسيرى كه ما داريم حركت ميكنيم، مسير مهمى است؛ يك مسيرى است كه ميتواند تاريخ جهان را متحول كند؛ كمااينكه دارد تاريخ منطقه را متحول ميكند؛ مىبينيد. كى خيال ميكرد كه در منطقهى مهمِ حساسِ شمال آفريقا و غرب آسيا - همين منطقهاى كه اروپائىها دوست دارند به آن «خاورميانه» بگويند - اين حوادث مهم اتفاق بيفتد؟ اتفاق افتاده است، تمام هم نشده است. حوادثى هم كه اتفاق مىافتد، به زيان غرب و بخصوص به زيان آمريكا و تهديد رژيم صهيونيستى است. حالا ياوهگوئىهاى مسئولان رژيم صهيونيستى كه اينقدر اهميت ندارد كه انسان بخواهد به اينها پاسخ دهد. يك مقدار آنها ميگويند، يك مقدار بعضى از غربىها ميگويند. عمده، آمريكائىها و دنبالهروهاى آنهايند؛ اروپائىها خيلى انگيزهاى ندارند. همراهى اروپائىها با آمريكا در اين قضيه، يك همراهى عاقلانه و خردمندانهاى نيست؛ دارند خودشان را مثل پيشمرگ آمريكا، قربان آمريكا ميكنند؛ حماقت ميكنند. مردم ما از خيلى از كشورهاى اروپائى خاطرهى بدى ندارند. ما از فرانسه، از ايتاليا، از اسپانيا خاطرهى بدى نداريم. بله، از انگليس خيلى خاطرهى بد داريم؛ انگليس را ميگوئيم «انگليس خبيث»؛ ليكن كشورهاى ديگر اروپائى نه. با اين كارى كه اينها دارند ميكنند - همراهى با آمريكا - كه به نظر ما كاملاً غيرخردمندانه است، دشمنى ملت ايران را به خود جلب ميكنند؛ خودشان را در چشم ملت ايران منفور ميكنند.
ما از اين گردنهها عبور خواهيم كرد. ملت ما چابكتر و شجاعتر و تواناتر از اين است كه در بين اين راهها بماند. سى و سه سال است كه ما داريم در اين مشكلات طى طريق ميكنيم؛ روزبهروز هم عضلات ما قوىتر، آمادگى ما بيشتر، تجربهى ما گرانبهاتر شده. ما كه گير نميكنيم، شما گير ميكنيد. شما با جلب نفرت ملت ايران، براى خودتان مشكل درست ميكنيد. اينها اشتباه ميكنند. ملت ايران از اينها عبور خواهد كرد. البته شرطش همين است: ملت، آحاد گوناگون مردم، ايستادگىشان، پاى كار بودنشان، ثباتشان، هشيارىشان، موقعشناسىشان، به جاى خود، مثل همهى دورانهاى بعد از انقلاب تا امروز باشد؛ مسئولين هم به وظائفشان عمل كنند؛ مطمئناً آنچنان كه آرزوى مردم است، قضايا پيش خواهد رفت؛ اين مشكلات اقتصادى هم برطرف خواهد شد.
البته اساس قضيه، امروز عبارت است از توليد ملى. علاج اصلى و بنيانى، عبارت است از توليد ملى؛ همانى كه ما در شعار سال عرض كرديم: توليد ملى، كار و سرمايهى ايرانى. گرانى را اين از بين ميبرد، توليد را اين افزايش ميدهد، اشتغال را اين به وجود مىآورد، بيكارى را اين از بين ميبرد، سرمايههاى ملى را به كار مىاندازد، روحيهى استغناء ملت ايران را تقويت ميكند. مسئولين كشور در سطوح مختلف بايد هرچه ميتوانند، به مسئلهى توليد ملى توجه كنند. البته خطاب ما در درجهى اول به مسئولين درجهى يك است در سطوح بالاى كشورى؛ چه در مجلس، چه در دولت؛ ليكن سطوح بعدى، سطوح پائينى، سطوح استانى، همه بايد توجه كنند.
در اين استان، مثل استانهاى ديگر، توجه مسئولين - چه نمايندگان مجلس، چه نمايندگان دولت - بايد به رفع مشكلات مردم باشد؛ كه در درجهى اول، همين مسئلهى توليد و بهكارگيرى امكانات بومى است. مطمئناً در اين استان، با وجود آب، با وجود زمين حاصلخيز، با وجود طبيعت مستعد كشاورزى، با وجود دامدارى غنى كه توانسته نيازهاى بسيارى را در خارج از اين استان هم برآورده كند، با وجود صنايعى كه ميتواند پائيندستىهاى زيادى داشته باشد - صنايع بزرگى در اين استان هست كه پائيندستىهاى اين صنايع ميتواند مورد توجه قرار بگيرد - اشتغال و توليد و شور و نشاط مردمى افزايش پيدا خواهد كرد. اينها چيزهائى است كه بايد مورد اهتمام مسئولين اين استان باشد.
صحبتها طول كشيد. مايل نبودم در آفتاب، شما برادران و خواهران عزيز را اينقدر معطل كنم. البته حرفها زياد است، حرفهاى من هم تمام نشد؛ ليكن خب، در چند روز آينده، در جاهاى مختلف مهمان شما مردم عزيز اين استان هستيم؛ عرايضى داريم، عرض خواهيم كرد. با جوانها، با روحانيون، با مسئولين گوناگون فرهنگى و علمى، با بسيج، با ديگر قشرهاى گوناگون، با بعضى از شهرها، مطالب فراوانى را كه فكر ميكنم مفيد است به شما عرض كنم، عرض خواهم كرد. اميدواريم خداى متعال بركات خودش را بر شما نازل كند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، بركات خود، رحمت خود، فضل خود، عافيت خود را بر مردم اين استان نازل كن. پروردگارا! جوانها را حفظ كن. پروردگارا! دست دشمنان را قطع كن. پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را در راهى كه مورد رضاى تو و مورد رضاى اولياى توست، ثابتقدم بدار. شهداى عزيز ما و روح مطهر امام شهدا را با اوليائت محشور كن.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
تعداد مشاهده خبر: 3
پکن - رسانه های گروهی چین روز پنجشنبه با انعکاس سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی ، اعلام کردند ایران بر تحریم های غرب فائق خواهد آمدخبرگزاری رسمی چین در گزارشی آورده است که ˈ آیت الله علی خامنه ایˈ رهبر معظم ایران تاکید کردند که تحریم های غرب نمی تواند جمهوری اسلامی ایران را به زانو درآورد.
تلویزیون مرکزی چین نیز به نقل از پرس تی وی گزارش داد: حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند، آمریکا و متحدانش تنها ادعا می کنند که اگر ایران برنامه هسته ای را رها کند تحریم ها را لغو می کنند ولی هرگز چنین کاری نخواهند کرد.
مطبوعات چین هم اظهارات رهبر معظم انقلاب اسلامی را بازتاب داده و آورده اند: غربی ها دروغ می گویند، آنها تصمیمی برای لغو تحریم های وحشیانه ندارند.
بنا به این گزارش ها رهبر عالی ایران موکدا خاطر نشان کردند که ملت ایران همچون گذشته بر تحریم ها فائق آمده و پیروز خواهد شد.
شین هوا در گزارشی با اشاره به زیر پا گذاشتن مقررات سازمان ملل متحد توسط آمریکا، نوشت: آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم های یک جانبه ای را درچند سال اخیر علیه ایران به اجرا گذاشته اند.
این خبرگزاری افزود: یکی از این اقدامات یک جانبه تحریم صادرات نفت ایران از اول جولای سال جاری میلادی بود.
دولت چین بارها اعلام کرده که با تحریم های یک جانبه غرب علیه جمهوری اسلامی ایران مخالف است.
بسماللهالرّحمنالرّحيم
اولاً به همهى شما عزيزان كه واقعاً فرزندان عزيز اين ملت هستيد و نور چشمان ما هستيد، بايد مباركباد بگوئيم، به خاطر حضور در مجموعهى نخبگانى كشور. البته اين «مباركباد» مثل مباركبادهاى جشن تولد است، كه در جشن تولد به آن شخص مباركباد ميگويند، در حالى كه او در تعيين زمان تولد و تاريخ تولد و اصل تولد هيچ نقشى نداشته. پس اين به معناى اين است كه خداى متعال يك فرصتى را به شما داده، خوشبختانه توفيق هم پيدا كردهايد كه از اين فرصت تا اينجا استفاده كنيد و جزو مجموعهى نخبگانى واقع شويد؛ اين مبارك است بر شما؛ ليكن اين استعداد، اين توانائى، اين فعليتى كه تا امروز پيدا كردهايد، ورود در يك راه است، آغاز يك راه است، پايان يك راه نيست؛ اين را بايد همهى نخبگان عزيز جوان ما در نظر داشته باشند.
ما قانع نيستيم، شما هم قانع نباشيد به اين كه جوانِ بااستعدادِ برجستهى ما توانست در يك بخشى، در يك آزمون بزرگى، نخبگى خودش را نشان بدهد؛ به اين مقدار، نه من قانعم، نه شما قانع باشيد. توقع من و توقع شما بايد اين باشد كه اين بذرِ بهثمرنشسته تبديل شود به يك نهال برومند، و تبديل شود به يك شجرهى طيبهاى كه «تؤتى اكلها كلّ حين باذن ربّها»؛(1) درخت ثمربخشى شويد كه در همهى زمانها، در همهى موقعيتها، بتوانيد ميوهى شيرين خودتان را به كام اين كشور، اين ملت، اين تاريخ و در نهايت به كام بشريت بچشانيد؛ اين بايد هدف باشد.
اما در مورد جلسهى امروز. من با دقت به مطالبى كه اين عزيزان آمدند اينجا بيان كردند، گوش كردم. تصديق ميكنم كه نظرات، نظرات سنجيده و خوبى بود؛ نه به معناى اينكه از نگاه كارشناسى، انسان بتواند همهى اين پيشنهادها را تصديق كند - اين نياز به بررسى دارد - اما از اين نظر كه انسان احساس ميكند و مىبيند كه اين نظرات و اين پيشنهادها، با فكر و با سنجيدگى مورد مطالعه قرار گرفته و بيان شده؛ اين خيلى براى من ارزشمند است.
خب، مسئولين محترم در مجلس حضور دارند - چند نفر از وزراى محترم و رئيس محترم بنياد نخبگان - من انتظارم اين است كه نظراتى كه اين جوانهاى عزيز بيان كردند، مورد توجه قرار بگيرد، روى اينها كار شود، بررسى شود. اى بسا جرقههائى كه ميتواند منتهى شود به يك نور بزرگ و شعلهاى فراگير كه فضا را روشن كند. و توجه شود به اين كه اين نظرات از دلهاى صادق صادر شده؛ اين هم خيلى مهم است. در همهى اين مطالبى كه دوستان گفتند و من رئوس مطالب را يادداشت كردم، انسان همين نكته را مشاهده ميكند: برخاستهى از صدق و صفا و احساس شيرينِ موجود در ذهن جوان و دل جوان، كه احساس مسئوليت ميكند و با اميد و با نشاط حرف ميزند. اين از آن چيزهائى است كه اصلاً فضا را شيرين ميكند. وقتى جوانها با آن اميد و با آن نشاط و با آن روحيه حرف ميزنند، فضا، فضاى پرنشاطى ميشود؛ اين پيشنهادها غالباً اينجور است. البته اين مطالب، سنجيده هم هست؛ يعنى آنچه دوستان بيان كردند، پيشنهادهاى خامى به نظرم نرسيد.
خب، اصلىترين محور پيشرفت كشور، همين است. امام بزرگوار ما در يك حادثهى مهم جنگى - كه خيلى از شماها آن وقت شايد متولد هم نشده بوديد - در قضيهى يكى از عمليات كه پيروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، يك پيامى دادند. در آن پيام اين نكته وجود داشت كه فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربيت اين جوانهاست. همه توقع داشتند كه امام بگويد اين پيروزىاى كه شما به دست آورديد، فتحالفتوح است؛ از آن پيروزى ستايش كند؛ امام نه، از رزمندگان تشكر كردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربيت اين جوانهاست؛ كه در آن شرائط دشوارى كه همهى دنيا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شليك ايستاده بودند، اينها توانستند يك چنين پيروزى بزرگى را به دست آورند؛ عمليات طريقالقدس بود. من همين را تكرار ميكنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اينهاست. پيشرفت واقعى اين است كه جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آينده احساس مسئوليت كنند؛ براى خودشان ديدگاه تعريف كنند؛ براى كشور آيندهاى را تصوير كنند و مجسم كنند و احساس كنند و اين احساس را اظهار كنند؛ كه آمادهاند براى رسيدن به اين آينده، تلاش كنند. اين چيزى است كه امروز وجود دارد؛ اين را بايد تقويت كرد، اين را بايد پيش برد. اين احساس و روحيهى نشاط را بايد روزبهروز در جامعهى ما تشديد كرد. اگر اين شد، آن وقت اين دارائىِ شخصى شما - اين استعداد و اين نخبگى كه يك دارائى شخصى است - تبديل خواهد شد به دارائى ملى؛ ببينيد چقدر خوب است. يك نفر سرمايهى خودش را به طلا و ارز تبديل ميكند و ميرود توى صندوقخانهى منزلِ خودش پنهان ميكند؛ اين كجا، آن كه مىآيد سرمايه را تبديل ميكند به يك صنعت، به يك كارخانه، به يك كار توليدىِ باارزش، و كشور را پيش ميبرد، اين كجا؟ شما با حركت در راه اين هدفها، اين كار دوم را داريد ميكنيد؛ يعنى سرمايهى شخصى خودتان را تبديل ميكنيد به يك سرمايهى ملى، به سرمايهى ملت ايران؛ اين خيلى باارزش است.
خوشبختانه فضاى گفتمانى در كشور در جهت پيشرفت علم است؛ اين ديگر بحمدالله تثبيت شده و جاافتاده است. حركت علمى در كشور، يك حركت پرشتابى است - همين طور كه آمارهاى جهانى هم اين را نشان ميدهد - ولى نگرانى من از اين است كه احساس رضايتى كه از اين موقعيت و از اين وضعيت به ما دست ميدهد، ما را بىخيال كند، همت ما را كم كند. برميگردم به آن حرف اول، كه عزيزان من! هم شما در آغاز يك راهيد، هم كشور در آغاز يك راه است. ببينيد، ما به خاطر خباثت و سستى و استبداد و وابستگى حكومتهاى گوناگونى كه در طول دورانهاى اخير داشتيم، از قافلهى علمى جهان عقبيم. تقريباً شايد بشود گفت سه قرن، ما عقبيم. ما غفلت كرديم. رهبران سياسى كشور، زمامداران كشور غرق در عيش و نوش و رسيدگى به نيازهاى شخصى و تكبر و استكبار نسبت به مردم شدند؛ از اوضاع و احوال دنيا غافل شدند؛ هم از لحاظ سياسى ضرر كرديم، هم خسارتبارتر، از لحاظ پيشرفت علمى ضرر كرديم. در اين ميدان مسابقه كه در قرنهاى گذشته ما جلوتر از ديگران بوديم، بعد از آنكه همهى دنيا تقريباً يك جور حركت ميكردند، ملتهائى توانستند به يك وسيلهى نقليهى سريعالسيرى دست پيدا كنند، از ما جلو افتادند؛ لذا فاصلهى ما هى زياد شد. آنها چون جلوتر از ما بودند، جلوتر از ما به وسيلهى نقليهى سريعالسيرترى دست پيدا كردند؛ لذا فاصله بيشتر شد - اين يك تمثيل است - ما كه متوقف بوديم، يا حداكثر به پسماندههاى كارهاى ديگران و ساختههاى ديگران اكتفاء ميكرديم، فاصلهى ما با دنيائى كه روزبهروز ميدانهاى جديدى را كشف ميكرد، بيشتر شد. انقلاب اسلامى آمد، همهى ماها را بيدار كرد، همتها را در ما برانگيخت، استعدادها به ميدان آمدند. شتابى كه ما امروز داريم، ده برابر، يازده برابر، سيزده برابر شتاب متعارف و متوسط علمى در دنياست. اين خيلى خوب است، اما فاصله زياد است. اگر چنانچه مثلاً بيست سال - حالا من كه ميگويم بيست سال، روى محاسبهى دقيق نميگويم؛ همين طور حدسى ميگويم - ما همين شتابِ ده برابر را، دوازده برابر نسبت به پيشرفت علمى جهان را ادامه دهيم، خواهيم رسيد به آن نقطهاى كه متناسب ملت ايران است؛ متناسب تاريخ ماست، گذشتهى ماست، مواريث علمى ماست، و متناسب اهميت ماست. بنابراين نبايد بگذاريم اين حركت از دوْر بيفتد. اگر حركت از دوْر افتاد، بازيابى و بازسازى آن دشوارتر خواهد بود. و اين كارِ شما جوانهاست. جوانها بايد همتهاى خود را زياد كنند. احساس كنيد كه هم شما در آغاز يك راه طولانى و مهميد، هم كشور در آغاز يك راه طولانى و مهم است.
البته من به هيچ وجه توصيه نميكنم كه شما مرعوب پيشرفتهاى غرب شويد - ابدا - آن پيشرفتها به خاطر زودتر وارد يك مرحله شدن و متكى به ظلم و استكبار و استعمار است. اگر انگليسىها هند را، برمه را، آن منطقهى ثروتمند آسيا را استعمار نميكردند، غصب نميكردند، ثروتهايش را بالا نميكشيدند - كه خود هندىها در يك دورهى تاريخى، خيلى خوب اين وضع را ترسيم كردند - مسلّماً نميتوانستند به اينجا برسند. اينها مثل زالو از ديگران مكيدند و خودشان را فربه كردند؛ ما نميخواهيم اين كار را بكنيم. ما به هيچ وجه به دنبال مكيدن ديگران نيستيم. ما درونزائى و درونجوشى را تقويت ميكنيم، و معتقديم ميشود، و انشاءالله پيش خواهيم رفت. بنابراين، اين نكتهى اول، كه نگذاريد حركت از دوْر بيفتد.
نكتهى دوم اينكه، هم مسئولين و مديران دستگاههاى ذىربط با حركت علمى مسئوليتهائى دارند، هم خود نخبگان مسئوليتهائى دارند. من خرسند شدم از اينكه ديدم چند نفر از جوانهاى عزيز ما اينجا تصريح كردند كه نخبه خودش را طلبگار از نظام نميداند، طلبگار از مردم نميداند - به اين مضمون بيان كردند - خودش را كسى ميداند كه ميتواند به اين مردم خدمت كند و موظف است كه اين خدمت را انجام دهد. اين خيلى روحيهى خوبى است. در عين حال مسئوليتهائى وجود دارد.
البته مسئولان، خوب كار كردند. من بررسى كردم و گزارشهاى نزديك را گرفتم. ميدانيد من معمولاً به گزارشهائى كه دوستان و مديران مىآيند ابراز ميكنند، اكتفاء نميكنم. خب، گزارشهائى كه به طور رسمى گفته ميشود، غالباً گزارشهاى مطلوب و رنگآميزى شدهى قشنگى است؛ انسان از راههاى ديگر ميتواند كشف كند. علاوه بر اينكه گزارشهائى كه مديران دادند، گزارشهاى خوبى بود و امروز هم خانم رئيس بنياد مطرح كردند، من از طرق ديگر هم تحقيق كردم، ديدم انصافاً در بنياد نخبگان دارد خوب كار ميشود و تلاش، تلاش بسيار خوبى است.
خب، يك نكته اين است كه در حوزهى علوم فنى و حوزهى علوم انسانى، معيارها دوگانه است. البته حالا يك جوان عزيزى باز در مورد علوم فنى هم تفكيك قائل ميشوند بين علوم محض و علوم صنعتى و فنى؛ كه اين هم نكتهى قابل توجهى است. اما به هر حال مايزى وجود دارد بين معيارهاى نخبگى و زبدگى در علوم فنى و علوم انسانى. مترها يك اندازه نيست، معيارها يك جور نيست؛ به اين نكته توجه شود. ما لازم داريم كه در زمينهى علوم انسانى - كه امروز يك نياز بسيار اساسى كشور ماست - به تازهها، برجستگىها و نوآورىها دست پيدا كنيم؛ اين كليد اساسى پيشرفت نهائى و بنيادى و ريشهدار كشور است. بنابراين لازم است معيارها درست انتخاب شود.
يك نكتهى ديگر اين است كه حمايت از نخبه، در درجهى اول بايد به معناى ايجاد فرصت پژوهش و تحصيل و پيشرفت باشد. البته من به هيچ وجه مخالف حمايتهاى مالى و مادى و اينها نيستم، بلكه لازم است آن كارها انجام بگيرد؛ ليكن مهمتر از آن اين است كه نخبه احساس كند فضاى تنفس علمى دارد. آن چيزى كه مكرر به ما منتقل ميشود، اين است كه نخبگان و برجستگان مايلند يك ميدان وسيعى باشد كه بتوانند به اقتضاى نخبگى و استعداد برتر، در آن بتازند؛ اين را بايد فراهم كرد. البته اين، راههاى گوناگونى دارد. تشخيص راهها، ارائهى راهها و پيشنهادها كار ما نيست؛ كارِ كارشناسهاى ذىربط است. البته امروز جوانها نظراتى هم دادند. اين را بايد تأمين كرد تا نخبه بتواند احساس كند كه ميدان كار و پيشرفت براى او وجود دارد.
نكتهى ديگر اين است كه ما مسئلهى رعايت نخبگان و نگاه به نخبگان را به يك حالت شبكهاى در بياوريم. ما نخبه را شناسائى ميكنيم، انتخاب ميكنيم، كمك ميكنيم و ثبات در حركت نخبگى به او ميدهيم؛ اين كافى نيست. بايد يك حركت شبكهاىِ سازنده و يك چرخه به وجود بيايد، كه از پرورش و ساخت نخبه آغاز ميشود؛ يعنى مربيگرى. ريشه و پايه هم در آموزش و پرورش است؛ همچنان كه يكى از جوانها گفت. ما بايد استعدادهاى نخبه را شناسائى كنيم و تربيت كنيم، بعد در ميان اينها گزينش و انتخاب لازم است؛ بعضى نخبهترند، بعضى استعدادهاى برترند؛ انتخاب بهترينها. بعد از آن، نگهدارى و ارتقاء است؛ نه فقط نگهدارى، بلكه نگهدارى همراه با ارتقاء و پيشرفت. كمك كنيد اين نخبه اگر امروز در رتبهى دهم است، در آيندهى نه چندان دورى به رتبهى اول برسد؛ ارتقاء پيدا كند. بعد اين نخبه، خود وارد چرخهى نخبهسازى شود - يعنى حالت شبكهاى پيدا كند - خود اين نخبه، نخبهساز و نخبهپرور شود. در اين صورت، حالت درونزائى به وجود خواهد آمد و حركت مضاعف خواهد شد. اگر ما يك چنين شيوهاى را در پيش بگيريم، به نظر ميرسد كه كار پيشرفت خواهد كرد.
يك نكتهى ديگر كه مربوط به مسئولين محترم است، مربوط ميشود به سند راهبردى نخبگان؛ كه اين پيشنهاد شد. خوشبختانه چيز خوبى تهيه شده. من خودم نديدم، اما دوستانى كه بررسى كردند، قضاوتشان اين است كه اين سند راهبردى، بسيار خوب و جامع تهيه شده. خب، در مرحلهاى از شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم تصويب شده، اما بايد سريعاً به تصويب نهائى برسد و سريعاً ابلاغ شود. وقتى ابلاغ شد، همهى دستگاهها در اجراى آن همكارى و همافزائى كنند. اگر چنانچه سند راهبردى نخبگان - آنطورى كه براى من نقل كردند تهيه شده - تصويب شود و ابلاغ شود، بسيارى از اين سؤالات و نقاط ابهام به خودى خود برطرف خواهد شد.
اما در مورد مسئوليت شما نخبگان عزيز. عرض كرديم خود را در آغاز راه بدانيد. سعى كنيد در طراز نخبگى باقى بمانيد. امروز شما نخبهايد، اما مسابقه است؛ ممكن است سطح علمى كشور به حدى برسد كه اين مقدار، نصاب نخبگى نباشد؛ لازم باشد انسان به نصاب بالاترى دست پيدا كند. ما در سند چشمانداز بيست ساله آورديم كه در سال 1404 از لحاظ علمى، در رتبهى اول منطقه باشيم. بعضى از مسئولين ميگويند آقا شما گفتيد سال 1404، اما حالا كه 1391 است، از لحاظ علمى در رتبهى اول منطقه هستيم. خب، اين حرف درست است؛ اما اين، آن حرف نيست. حالا آخر راه نيست، وسط راهيم، اول كاريم. بايد بتوانيد اين رتبهى اوّلى را از 1391 - كه امسال است - تا 1404 نگه داريد؛ ببينيد اقتضاى اين نگهدارى چيست؟ خيلى كار لازم دارد. يك ياعلى گفتيد و يك جهشى كرديد؛ خيلى خوب، رسيديد به رتبهى اول؛ اما ديگران كه بيكار ننشستهاند. در منطقه، ديگران هم ميخواهند رتبهى اول باشند، رتبهى بالاتر باشند؛ آنها هم دارند تلاش ميكنند. بنابراين بايد بتوانيد اين نخبگى را حفظ كنيد. در مورد اشخاصِ شما هم عيناً اين صدق ميكند؛ بايد اثرگذارى داشته باشيد. همان طور كه عرض كرديم، در اين شبكهى نخبگانى، بايد بتوانيد فضاى پيرامون خودتان را به سمت نخبه شدن سوق دهيد؛ اين يك كار مهمى است، جزو وظائف مهم نخبگان است.
يك مسئوليت ديگرى كه من يادداشت كردم، اين است كه تلاش خودتان را معطوف به نيازهاى كشور كنيد. البته در بيانات دوستان هم هست؛ در ديدارهاى دانشجوئى و دانشگاهى هم كه من ماه رمضان و غير ماه رمضان گاهى داشتم، اين را تكرار ميكنند؛ اما بايد اين تحقق پيدا كند، بايد عملى شود. الان به ما گزارش ميدهند كه هفتاد درصد مقالههاى علمى ما ناظر به نيازهاى كشور نيست. نميدانم چقدر اين آمار دقيق است، اما به من اينجور گزارش ميشود. اين همه شما زحمت بكشيد، مقالهى علمى تهيه كنيد، از اين مقالات علمى سى درصد ناظر به نيازهاى كشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس خسارت ميكند. بايد صددرصد كار علمى، تلاش علمى، تهيهى مقالهى علمى ناظر باشد به نيازهاى شما. شما با I.S.I هم بر اين اساس همكارى كنيد. آنجائى كه مقالهى مورد قبول I.S.Iچيزى است كه شما ميتوانيد در كشور از آن استفاده كنيد، آن را دنبال كنيد. ما معيار اساسى در دست داريم؛ معيار ما اين است كه كشور ما صدها خلل و مشكل و خلا دارد، ميخواهيم اينها را پر كنيم. اين هم يك نكتهى بسيار اساسى است. البته اين بيش از همه احتياج دارد به همان روش سيستمى كه يكى از دوستان اشاره كردند، و تلاشى كه بنياد نخبگان بايد در اين زمينه انجام دهد.
توصيهى ديگر من اين است كه عزيزان! از خودتان مراقبت كنيد. مراد من مراقبت فيزيكى نيست. مراقبت كنيد در معنويت، در تهذيب نفس؛ اين به شما كمك خواهد كرد. بايد بتوانيم چهرهى مقبولى در پيشگاه الهى براى خودمان درست كنيم. شما جوانيد؛ دلهاتان پاك است، روحهاتان شفاف است. دست يافتن به رتبهها و مقامات معنوى و روحى در سنينى كه شما هستيد، شايد بشود گفت ده برابر آسانتر است براى كسى در سنين من. ميتوانيد توجه پيدا كنيد، ميتوانيد توسل پيدا كنيد، ميتوانيد با خدا انس پيدا كنيد، ميتوانيد خودتان را از گناهان دور نگه داريد؛ يكى از خصوصيات جوان همين است. شما مثلاً جسم يك ژيمناست جوان را در تحركات گوناگونش نگاه كنيد، ببينيد چقدر عضلات و بندهاى بدن او قابل انعطافند؛ كه يك آدم مسنّى مثل بنده، بههيچوجه يكصدم آن را هم نميتواند براى خودش به وجود بياورد. اين قدرت انعطاف، يك توانائى است. عين همين، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما ميتوانيد خودتان را متوجه به معانى مترقى و متعالى معنوى كنيد؛ اين را براى خودتان در نظر بگيريد. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خيلى تأثير دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمركز خواندن، خيلى خيلى اثر دارد. انس با قرآن، خيلى خوب است. هر روزى يك مقدار قرآن بخوانيد، ولو نيم صفحه؛ مواظب باشيد ترك نشود. قرآن را باز كنيد؛ نيم صفحه، دو آيه، با توجه بخوانيد. اينها مستمرند. اين، آن مراقبت از معنويت و تهذيب نفس است. بگذاريد يك نخبهى علمى - كه انشاءالله يك روزى در اوج قلههاى علم خواهد بود - آنچنان در معنويت غرق باشد كه بتواند اين دانش را به طور خالص و صددرصد به نفع بشريت به كار ببرد. وقتى دل شما با خدا بود، دانش شما ديگر در خدمت بمب اتم يا سلاح سمّى يا شيوههاى اقتصادىِ نابود كنندهى ثروت ملتها به كار نميرود. امروز دانشمند اقتصادى دنيا، دانشمند اتمى دنيا، دانشمندهاى گوناگون علوم زيستى در دنيا، بسيارى از فرآوردههاى علمىشان در اهلاك بشريت، نابودى جسم بشر يا روح بشر دارد به كار ميرود. علم است كه ميتواند مادهى مخدرِ كشندهاى مثل اين موادى كه امروز وجود دارد، به وجود بياورد؛ اينها هم از راه علم به وجود آمده؛ اينها خيانتهاى بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دلهاى غافل، چشمهاى حريص به پول و زندگى دنيا و ماديت، كه بكلى معنويات را فراموش ميكنند. شما وقتى مهذب بوديد، دانش شما به طور صددرصد به نفع انسانها تمام ميشود. اين مراقبت اول.
مراقبت بعدى، مراقبت در تفكر است. فرمودهاند بزرگترين عبادت، تفكر است؛ تفكر در آفرينش، تفكر در وظائف انسان، تفكر در زندگى دنيا، تفكر دربارهى آخرت، تفكر در اوضاع سياسى عالم، تفكر در مسائل اصولى و اساسى زندگى بشر. ما تحول در علم و پيشرفت در علم داريم، پيشرفت در فكر هم بايد پيدا كنيم. انديشه و تفكر است كه خط و جهت و سمت تلاشهاى علمى و اقتصادى و اجتماعى و سياسى جوامع را ترسيم ميكند. اين هم مراقبت دوم.
بعد هم مراقبت نسبت به وضعيت كشورتان؛ نگاه درست و دقيق به مسائل كشور، تحليل مسائل كشور. امروز نخبگان ما ميتوانند در اين زمينهها خيلى كارهاى خوبى انجام دهند. ما امروز در يك ميدان وسيعى در مقابلهى با جبههى دشمن قرار گرفتهايم؛ آن جبهه، جبههى ضعيفى نيست؛ جبههى تهيدستى نيست؛ پول دارد، تبليغات دارد، رسانه دارد، علم دارد، سياست و توانائىهاى سياسى دارد؛ اما ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى در مقابل همهى فشارهاى او ايستاده. همه جور هم فشار وارد ميكنند؛ از فشار امنيتى و نظامى و ترور و ايجاد اغتشاش و غيره بگيريد، تا فشار سياسى، تا فشار اقتصادى، تا تحريم، و از اين قبيل كارها. ملت در مقابل همهى اينها ايستاده و پيش رفته. سى و سه سال است كه اين فشارها وجود دارد و ملت ايران و انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، با رشادت و با توانائى ايستاده؛ هم فشارها را خنثى كرده، هم خودش را قوى كرده.
در نقشهى كنونى دنيا، در اين كالكى كه امروز وضعيت جايگاه و موقعيت نيروهاى سياسى دنيا و جغرافياى سياسى دنيا را ترسيم كرده و وجود دارد، جايگاه خودمان را، جايگاه ملت ايران را، جايگاه نظام جمهورى اسلامى را گم نكنيم؛ ما كجائيم؟ در چه وضعيتى هستيم؟ زورآزمائىها را ببينيد، فشارها را ببينيد، ناكامىهاى دشمن را مشاهده كنيد. البته فشارها خيلى زياد است - از جوانب مختلف - اما اينكه ما تصور كنيم با فلان تصميم، با فلان تدبير و اقدام، موجب شديم كه دشمنى به طرف ما جلب شود، اين غلط است؛ اين درست نيست. ملت ايران به خاطر جايگاه مستقل خودش، به خاطر تسليم نشدن در مقابل نظام سلطهى بينالمللى، مورد اين تهاجمهاست. چون ملت در مقابل اين نظام سلطه تسليم نشده، فشار مىآورند كه تسليمش كنند. نه تنها نتوانستند او را وادار به تسليم كنند، بلكه او در جايگاه خودش پافشارىاش هم بيشتر شده، قدرت و توانائىاش هم بيشتر شده. اين، دشمنان را دچار عصبانيت و هيجانهائى ميكند كه اشتباهاتى هم بر اثر اين هيجانها از آنها سر ميزند؛ كه انسان از اشتباهات آنها هم ميتواند منتفع شود. بنابراين نخبگان عزيز ما جايگاه نظام جمهورى اسلامى را بدانند.
و من به شما عرض بكنم؛ با ثروت نيروى انسانى كه امروز خوشبختانه كشور ما از آن برخوردار است، خواهيم توانست از تمام اين گردنههاى دشوار عبور كنيم. رسيدن به قله، بدون عبور از گردنهها، يك خيال باطل است. گاهى شما در خانه نشستهايد - من بارها مثال ميزنم - از پنجرهى خانه نگاه ميكنيد، كوههاى البرز را مىبينيد كه افراد دارند روز جمعه يا غير جمعه از يك جا بالا ميروند. انسان از درون همان اتاقى كه نشسته، خودش را كنار اينها و در قله مشاهده ميكند؛ در حالى كه در قله نيست. اگر بخواهيد به قله برسيد، بايد برويد از همين پائين كوه شروع كنيد، حركت كنيد، سختىها را تحمل كنيد، عرق بريزيد، خسته بشويد، مشكلات فراوانى را در راه تحمل كنيد، بالاخره هم به قله برسيد. رسيدن به قله در مثال كوهپيمائى، صرفاً يك ورزش است؛ رسيدن به هواى آزاد و احساس رضايت و دلشادى است؛ اما در حركت يك ملت، رسيدن به قله، يعنى رسيدن به سعادت دنيا و آخرت، رسيدن به آرامش، به آسايش، به همهى خوشبختىهائى كه يك ملت ميتواند براى خودش ترسيم كند. با اين ثروتى كه كشور ما دارد - هم ثروت انسانى، هم ثروت طبيعى - به توفيق الهى ملت ايران از همهى اين گذرگاههاى خطرناك و پيچهاى دشوار و سربالائىهاى سخت عبور خواهد كرد و انشاءالله به قله خواهد رسيد.
اميدوارم خداوند متعال همهى شماها را محفوظ بدارد؛ مسئولين را هم بر وظائف مهمى كه برعهدهشان هست، موفق بدارد و انشاءالله روزبهروز ما شما را در پيشرفت و در ترقى ببينيم و انشاءالله خداى متعال كشور ما را و ملت ما را از همهى اين ميدانها سربلند بيرون بياورد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از مردم قم، حضور عظیم و تعیین کننده ملت مؤمن، بابصیرت و با غیرت ایران را در راهپیمایی سراسری نهم دی ماه امسال، تجلی دست قدرت خدا و حرکتی ماندگار در تاریخ انقلاب خواندند و تأکید کردند: سلطه گران و جریانهای ضد دین که امروز در شرایط غبارآلود فتنه در مقابل نظام و انقلاب شعار می دهند همان کسانی هستند که سالها زیر پرچم مبارزه با امام و انقلاب صف آرایی کرده بودند و مردم نیز با درک همین شاخص و حقیقت، حضور تعیین کننده خود را در حفظ نظام و انقلاب، بار دیگر ثابت کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابعاد مختلف حادثه عظیم 19 دی سال 56 در قم تأکید کردند: قیام 19 دی مردم قم در 32 سال پیش با ویژگیهایی همچون بصیرت، موقع شناسی، دشمن شناسی، و مجاهدت، مبدأ تحول و ایجاد جریانی عظیم در ملت ایران شد که همچنان درس آموز و تأثیرگذار است.
ایشان، اراده و مجاهدت انسانها را زمینه ساز شاخص شدن برخی روزهای تاریخ، از جمله 19 دی 56 دانستند و خاطرنشان کردند: روز 9 دی امسال نیز از جمله روزهایی است که به واسطه حرکت عظیم و فوق العاده مردم، در تاریخ ماندگار شد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به شرایط غبارآلود کنونی تأکید کردند: د ر چنین شرایطی، این حرکت مردم، اهمیت مضاعفی داشت و روح ولایت، و روح حسین بن علی (ع) در آن دیده می شود و همانگونه که امام راحل همواره می گفت تجلی دست قدرت خدا بود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در شرایط فتنه، کار، دشوارتر و تشخیص سخت تر است، به تبیین فتنه انگیزی جبهه مقابل امیرمومنان در جنگ صفین پرداختند و افزودند: در آن شرایط سخت و غبارآلود، جناب عمار یاسر که از یاران خاص و خالص و همیشگی امام علی (ع) بود، به روشنگری پرداخت تا به افراد متزلزل یادآوری کند که هیچ تفاوتی بین جبهه مقابله کنندگان با رسول خدا (ص) و دشمنان امیرمؤمنان وجود ندارد جز این� �ه جبهه مقابل حضرت علی (ع) در ظاهر ادعای اسلام و طرفداری از قرآن و پیامبر را می کند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، و در تمام طول حیات امام خمینی (ره) همواره امریکا، انگلیس، دیگر قدرتهای استکباری، مرتجعین وابسته به نظام سلطه و منحرفان داخلی در زیر پرچم مبارزه با امام و انقلاب قرار داشتند، و اکنون هم شرایط به همین صورت است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: از قبل از انتخابات ریاست جمهوری تاکنون، امریکا، انگلیس، و رسانه های صهیونیستی در کجا ایستاده اند؟ جناحهای ضددین همچون توده ای ها، سلطنت طلب ها، و دیگر مخالفا ن انقلاب و امام در کجا قرار دارند؟ آیا جز در زیر همان پرچم مقابله با نظام اسلامی قرار گرفته اند؟ بنابراین صف بندیها هیچ تغییری نکرده، و این یک علامت و شاخص مهم است.
حضرت آیت الله خامنه ای حماسه بزرگ 9 دی را نتیجه هوشیاری مردم و درک این شاخص بسیار مهم دانستند و افزودند: اگر صدها بار برای نعمت هوشیاری این ملت، سجده شکر بجا آورده شود، باز هم کم است.
ایشان بیداری و حضور مردم را عامل اصلی حفظ انقلاب اسلامی و کشور، و علت وحشت سران استکبار از حمله به ملت ایران دانستند و افزودند: برخلاف برخی تبلیغات رسانه ای، مشکل اصلی دشمنان این سرزمین، بصیرت ملت و غیرت دینی جوانان کشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: با وجود این غیرت دینی جوشان، جوانان در مقابل برخی مسائل صبر پیشه می کنند که باید هم چنین باشد ولی هرگاه که زمان حضور در صحنه باشد، در میدان حاضر هستند.
ایشان، توجه به ناکامی استکبار در محاسبات جهانی و منطقه ای را در تحلیل صحیح حوادث ماههای اخیر کشور، ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: بیداری ملت ایران، محاسبات استکبار را بر هم زده و سلطه گران با هیاهو و جنجال و توطئه تلاش می کنند فریاد بصیرت و آمادگی این ملت به گوش امت اسلامی نرسد و موجب بیداری بیشتر ملتها نشود.
حضرت آیت الله خامنه ای آزردگی وخشم جوانان عزیز و فرزندان بسیجی ایران را از بی حرمتی عده ای به عاشورای حسینی و اباعبدالله الحسین (ع)، امری طبیعی دانستند و افزودند: دلهای همه مردم از این بی حرمتی به درد آمده است اما همه باید مراقب باشیم که با کارهای بی رویه، به فتنه انگیزی دشمن کمک نکنیم.
ایشان تلاش همه جانبه دشمنان را برای طراحی فتنه ای پیچیده و یک بازی خطرناک خاطرنشان کردند و افزودند: در این شرایط غبارآلود باید خیلی با احتیاط و تدبیر و البته در وقت خود با قاطعیت عمل کرد تا دشمن در فتنه انگیزی ناکام بماند.
حضرت آیت الله خامنه ای دستگاههای مسئول را به اِعمال کامل و قاطع مُرّ قانون در برخورد با حوادث اخیر موظف کردند و در عین حال افزودند: افرادی که مسئولیت و وظیفه قانونی ندارند نباید در این قضایا دخالت کنند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به دعوت قرآن کریم به رعایت عدالت و اعتدال افزودند: عده ای دشمنی و خباثت می کنند و عده ای نیز از خباثت کنندگان حمایت می کنند اما اگر در این قضایا بدون دقت و درک کافی عمل شود ممکن است بیگناهانی که از این خباثت ها بیزارند لطمه جدی ببینند بنابراین همه باید از حرکت خودسرانه پرهیز کنند و همه چیز بر روال قانون انجام شود.
حضرت آیت الله خامنه ای حرکت عظیم ملت در نهم دی ماه را، اتمام حجتی برای هم ه دانستند و افزودند: مسئولان قوای سه گانه دیدند که ملت چه می خواهد بنابراین باید وظایف خود را در مقابل مفسدان و اغتشاشگران به خوبی انجام دهند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با یادآوری وظایف مسئولان و دستگاهها در مدیریت صحیح و استمرار حرکت رو به جلوی کشور تأکید کردند دشمن درصدد است با حوادث ماههای اخیر، چرخ پیشرفت اقتصادی و علمی ایران و روند حضور قدرتمندانه جمهوری اسلامی در عرصه های بین المللی را تخریب کند و مسئولان باید با انجام مدبرانه و قدرتمندانه وظایف خود در عرصه های اقتصادی – اجتماعی – علمی – فرهنگی و سیاسی، این هدف را ناکام بگذارند.
ایشا� � حضور مردم در صحنه را بزرگترین ثروت و پشتوانه نظام خواندند و با اشاره به تبلیغات غلط و مغرضانه رسانه های بیگانه درباره حکومتی بودن راهپیمایی عظیم نهم دی افزودند: آنها با این گونه تبلیغات، ناخواسته به قدرت مردمی جمهوری اسلامی اعتراف می کنند چرا که هیچ حکومتی در جهان قادر نیست ظرف 2 روز چنین بسیج عظیم ملی را انجام دهد و دهها میلیون نفر را به خیابانها بکشاند.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان با تجلیل دوباره از بصیرت و آمادگی ملت عزیز ایران افزودند: در پرتو نَفَس گرم امام راحل عظیم الشأن و فداکاری شهیدان گرانقدر، مردم و حکومت، در این کشور بزرگ یک حقیقت واحد به شمار می روند و همه مسئولان از جمله اینجانب، فقط قطره های کوچکی هستیم در اقیانوس عظیم ملت.
يا علي ذاتت ثبوت "قل هولله احد" نام تو نقشِ نگين امر "الله صمد"
"لَم يَلِد" از مادر گيتي"ولَم يولد" زتو "لَم يَکن" بعد از نبي مثلت "لَهو کُفوآً احد"
***
حسود کور در خواب و خياله
منو دل کندن از حيدر محاله
توطئه اختلاف افکنی دشمن برای نجات خود از خشم امت اسلامی/ تبلور وحدت حول پیامبر اسلام و ابراز تنفر از دشمنان ایشان در حج استمرار یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز(دوشنبه) در دیدار کارگزاران حج، با اشاره به اهانت انجام گرفته به پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و تجلی عظمت شخصیت آن حضرت در چشم دوستداران و حتی دشمنان ، حج امسال را دارای موقعیتی خاص و متفاوت از سالهای گذشته ارزیابی و تأکید کردند: تبلور زیبا و عظیم اتحاد امت اسلامی بواسطه وجود مقدس خاتم الانبیاء (ص) و اظهار تنفر و خشم عمیق همه مسلمانان از جبهه استکبار ، باید در حج که مرکز تجمع مسلمانان از سراسر دنیا است، خود را نشان دهد و این، معنای واقعی برائت از مشرکین است.
حضرت آیت الله خامنه ای، اقدام مستکبران و عوامل آنها در اهانت به درگاه قدسی پیامبر رحمت، عزت و کرامت را نشان دهنده عمق دشمنی و بغض و کینه جبهه استکبار با پیامبر اسلام (ص) دانستند و افزودند: موضعی که سیاستمداران غربی در قبال این اهانت بزرگ، اتخاذ کردند، هیچ تفاوتی با موضع دشمنی نداشت.
ایشان ، خاطرنشان کردند: قضیه اهانت به پیامبر اسلام (ص) و موضع گیری سردمداران جبهه استکبار، چهره واقعی آنان و محور اصلی تقابل جبهه حق و باطل را آشکار کرد و مشخص شد اساس دشمنی مستکبران با اصل اسلام و وجود مقدس خاتم الانبیاء (ص) است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به خروش یکپارچه و عظیم مسلمانان در کشورهای اسلامی و حتی در اروپا و امریکا، در مقابل این اهانت، افزودند: حرکت جوشان دنیای اسلام در اظهار ارادت به پیامبر اسلام (ص) و ابراز تنفر عمیق از دشمنان، صحنه عجیب و بسیار مهمی است که نشانگر ظرفیت بزرگ تحرک امت اسلامی است.
حضرت آیت الله خامنه ای، وجود مقدس خاتم الانبیاء (ص) را محل تلاقی همه مسلمانان اعم از مذاهب و فرقه های مختلف دانستند و خاطرنشان کردند: در این عرصه، شیعه و سنی و معتدل و تندرو، دیگر موضوعیتی ندارد و همه با دل و جان به صحنه آمده اند زیرا پیامبر اسلام (ص) محور و قطب عقاید الهی و اسلامی هستند.
ایشان استمرار تبلور ارزشمند وحدت حول شخصیت عظیم نبی مکرم اسلام (ص) و ابراز تنفر از دشمنان ایشان را در حج، ضروری و مهم خواندند و تأکید کردند: برائت از مشرکین یعنی همه مسلمانان احساس کنند که در مقابل یک دشمن قرار دارند و از عمق وجود نسبت به او برائت بورزند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مقام شامخ و بسیار والای حضرت خاتم الانبیاء (ص) و درودهای خاص خداوند و ملائک الهی به ایشان، افزودند: مسلمانان باید پای سخن پیامبر (ص) یعنی توحید، اسلام و قرآن بایستند و حج را مظهر اظهار عشق و ارادت به آن حضرت کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، امت اسلامی را به هوشیاری در قبال توطئه خطرناک ایجاد اختلاف در صحنه عظیم و یکپارچه خروش مسلمانان، فراخواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان دین و مستکبران بدانند که امت اسلامی با وجود مذاهب مختلف و برخی تفاوتهای نظری و عقیدتی، در مقابل آنها یکپارچه و متحد هستند.
ایشان تأکید کردند: نباید گذاشت که جبهه استکبار با حربه ایجاد اختلاف، خود را از خشم امت اسلامی نجات دهد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، حج را فریضه ای سرشار از یاد و ذکر خدا دانستند و افزودند: حج یکی از بهترین و شاید بی نظیرترین فرصت ها برای تعمیق یاد خدا و خشوع و تضرع در مقابل پروردگار است .
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین زائران بیت الله الحرام را به تعمیق ارتباط قلبی با مسلمانان کشورهای مختلف از طریق تکیه بر مشترکات و اظهار محبت و رعایت آداب و اخلاق اسلامی توصیه کردند.
در ابتدای این دیدار حجت الاسلام والمسلمین قاضی عسگر نماینده ولی فقیه و سرپرست زائران ایرانی بیت الله الحرام در سخنانی با اشاره به انتخاب شعار «حج، عزت، همبستگی و مسئولیت اسلامی» برای حج امسال و همچنین اقدامات انجام گرفته در طول عمره ۹۱-۹۰، گفت: برگزاری ۹۷ همایش در مکه و مدینه با حضور جوانان و قشرهای تحصیل کرده جهان اسلام، برگزاری ۲۱ همایش برای زائران و علمای اهل تسنن، جلسات هم اندیشی با نخبگان و شخصیت های علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی، برگزاری محافل قرآنی، برگزاری جلسات آموزشی برای عمره گذاران و حجاج و تولید دهها عنوان کتاب جدید از جمله اقدامات فرهنگی است.
آقای حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز سخنانی درخصوص حج و جایگاه آن و همچنین ویژگیهای حج امسال بیان کرد.
حجت الاسلام موسوی رئیس سازمان حج و زیارت نیز گزارشی از اقدامات و خدمات اجرایی برای حدود ۷۵ هزار زائر ایرانی که در قالب ۴۴۹ کاروان عازم حج هستند،ارائه کرد.
تحولی نوین در پایگاه های بسیبج محلات کشور
یکى از اهداف مهم انقلاب اسلامی، برپایى جامعه دینى است . بسیج به عنوان یک نهاد انقلابى تلاش می کند تا در این حرکت اجتماعى نقش مؤثری ایفا کند. طرح شجره طیبه صالحین یکی از برنامه های آموزشی تربیتی است که برای اعتلای جامعه ی دینی وارد عرصه انقلاب شده است . طرح صالحین با رویکرد تربیتی ، معرفتی ، بصیرتی دارای کارکردهای فردی، جمعی و سازمانی است و در نوع خود، کم نظیر می باشد.
به منظورقرار گرفتن همه اعضای سازمان در یک روند تعالی بخش تربیتی وکادرسازی برای انقلاب اسلامی، تعمیق معرفت دینی و بصیرت سیاسی و مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، کلیه بسیجیان با عضویت های عادی ، فعال و کادر، در قالب گروه های صالحین (هسته ،حلقه خاص و عام )سازماندهی می شوند .
در این طرح که در محل مسجد یا حسینیه یا پایگاه بسیج برپا می گردد، کلیه ی نیروهای عادی و فعّال و کادر ویژه در قالب حلقه های تربیتی سازماندهی می شوند. هر حلقه 15 تا 20 نفره عادی و فعّال با کمک سرگروه. از منابع غنی مطالعاتی نظیر آثار استاد شهید مرتضی مطهری به صورت مباحثه و گفت و گو بهره برداری می نمایند و بادعوت از مربیان مجرّب، پاسخ سؤالات و شبهاتی را که برایشان پیش آمده است، دریافت می کنند. مهم ترین رکن این طرح همان ارتباط دوطرفه بین اعضا و سرگروه یا مربی است. در هر هفته اعضای گروه حداقل 2 بار با یکدیگرارتباط دارند ومطالب مربوط به مسائل تربیتی و آموزشی و سایر موضوعات روز را به بحث و تبادل نظر می گذارند.حلقه صالحین مانند یک هیأت مذهبی است که دارای دو نوع مخاطب است : مخاطب عام و مخاطب خاص. حلقه خاص، افراد پای ثابت هیأت هستند و هر هفته منظم در جلسات آن شرکت می کنند و حلقه عام، افراد دیگری هستند که نمی توانند درجلسات هفتگی به صورت منظم حضور یابند ولی حد اقل ماهی یک بار در جلسات هیئت (گروه ) شرکت می کنند.
هرحلقه صالحین خاص حداقل شامل 10 و حداکثر 22 نفرعضو است .درهر حلقه صالحین خاص از3 الی7 هسته فعال تشکیل میگرددکه زیر نظر یک سرگروه فعالیت میکنند. هر حلقه خاص هر هفته حداقل یک جلسه تشکیل می دهد.و تلاش می کند علاوه بر جلسه اختصاصی خود، حداقل یک نوبت فعالیت دسته جمعی مانند ورزش ، پیاده روی ، حضور در نماز جمعه، زیارت و... داشته باشد و ارتباط خود را با اعضای خارج از جلسات نیز فعال نگه دارد . مجموع اعضای عادی و فعال یک گروه صالحین بین 28 الی 126 نفر است .
هر گروه صالحین زیر نظر یک سرگروه فعالیت می نماید که یک عنصر بسیجی در سطح بسیجی کادر است و با روشهای تربیتی و مهارت های ارتباطی آشنا ست و توانایی اداره گروه را دارد.و می تواند در بین اعضای حلقه صمیمیت و انس و الفت ایجادکند. و در جذب و تقویت انگیزه متربّیان بکوشد و به آن ها مشاوره بدهد و سوالات و شبهات اعضا را از طریق جلسات حلقه ی سرگروه ها به مربیان انتقال دهد و یا ارتباط مستقل با مربی برقرار کند و پاسخ مناسب را اخذ و به اعضا برساند .
در یک حلقه کامل هفت تخصص وجود دارد( هسته فرهنگی، هسته علمی پژوهشی ،هسته اطلاعات و امر به معروف،هسته سازندگی،هسته تربیت بدنی ، هسته عملیات ، هسته امداد و نجات).
هر حلقه خاص علاوه بر هویت تربیتی ، معرفتی و بصیرتی، همزمان یک دسته از گردان عاشورا محسوب می شود.
یکی از برجستگی های این طرح ، رعایت تناسب سنی در گروه ها ست .در این طرح اعضای هر گروه متناسب با سنین کودک، نوجوان، جوان و میانسال و پیشکسوت طراحی شده است.
شکل ساختار پایگاه ها با توجه به فراوانی سنی افراد بسیجی متفاوت است به عبارت دیگر ترکیب سنی ساختار پایگاه تابع فراوانی سنی پایگاه می باشد .
شرایط ترکیب سنی :
الف )نونهالان : دارای حداقل 2 و حداکثر 6 سال سن می باشند (مختص بسیج خواهران به صورت مهد کودک )
ب )کودکان : دارای حداقل 7 و حداکثر 11سال سن باشد .
ج) نوجوانان : دارای حداقل 12 و حداکثر 17 سال سن باشد .
د) جوانان : دارای حداقل 18 و حداکثر 29 سال سن باشد.
ه ) میان سالان : دارای حداقل 30 و حداکثر 49 سال سن باشد.
و ) بزرگ سالان( پیشکسوتان) : دارای 50 سال سن و بالاتر باشد .
پایگاه مقاومت براساس تعداد اعضای بسیج فعال و عادی، در پنج سطح رتبه بندی می شود و هر کدام از رتبه ها شکل سازمانی خاص خود را دارند:
مثلاً پایگاه نوع الف حداقل دارای784 نفر بسیجی با عضویت 217نفر فعال و 567نفر عادی می باشد که در چهار گروه سنی و در قالب حداقل 9حلقه صالحین سازماندهی می شوند .و پایگاه مقاومت نوع ویژه :حداقل دارای1039 نفر بسیجی با عضویت 283نفر فعال و 756عادی می باشد که در چهار گروه سنی و در قالب حداقل 12 حلقه صالحین سازماندهی می شوند .
مهم ترین رکن طرح ، ارتباط مربی و استاد با اعضای گروه به صورت یک حلقه متصل در فضای خارج از جلسه می باشد و در این صورت است که حلقه تربیتی مفهوم پیدا می کند.
بهترین حلقه تربیتی آن است که مربی در هر شرایطی بتواند با گروه به سهولت در ارتباط باشد و با آن ها ارتباط معنوی و عاطفی برقرار کند و برنامه های تربیتی خود را دنبال کند.
نظارت و کنترل فردی نیروها، ایجاد میدان رقابت، کشف استعدادها، همفکری و همدلی،دریافت پاسخ شبهات در اسرع وقت از فواید این طرح است.
در صورتی که مربی در طرح موضوعی اطلاعات کافی نداشته باشد از سرمربی کمک می گیرد. مربیان خود دارای حلقه ی صالحین هستند و با سرمربی تشکیل جلسه می دهند.در این جلسات مسایل و مشکلات آموزشی - تربیتی پایگاه ها مطرح می گردد و پاسخ مناسب را دریافت می دارند. سرمربیان نیز به نوبه ی خود دارای حلقه ی جداگانه ای هستند و مسایل مربیان را به بحث و تبادل می گذارند و همچنین با نیاز سنجی ، موضوعات جدیدی را به مربیان پیشنهاد می کنند. سرمربیان در صورتی که با مشکلی برخورد کنند ، خدمت استاد می رسند . آیت الله خوشوقت استاد سرمربیان بسیجی هستند که با حضرت امام خامنه ای(مدظله) در ارتباط می باشند و به طور منظم مسایل حلقه صالحین را خدمت ایشان گزارش می کنند. البته رهبری نظام اسلامی از طریق فرماندهان بسیج و سپاه نیز در جریان عملکرد حلقه های صالحین قرار می گیرند.
طرح صالحین با هدف تربیت افراد نخبه، از سال1387 در 5 هزار پایگاه نیروی مقاومت آغاز شد و تا کنون به چند برابر افزایش یافته است.
اگر طرح صالحین به درستى و با موفقیت اجرا شود بسیج مى تواند نقش خود را در تشکیل جامعه دینى ایفا کند و به آن سرعت ببخشد.
فواید و ثمرات طرح صالحین :
1 - ایجاد میدان رقابت با گروه همسالان و هم سطح. 2 - کشف استعدادها و قابلیت های افراد.
3-رفتار سازی محسوس. 4 - پاسخ به شبهات در اسرع وقت. 5 - شناخت عمیق نسبت به آحاد مخاطبین.6 - همدردی و همدلی در مشکلات فردی و خانوادگی. 7 - نظارت و کنترل فردی نیروها.8 - اصلاح ارتباطات و رقابتهای برونی9 - بستر سالم دوست یابی10 - تقسیم کار و تقویت حس مسئولیت پذیری. 11 - پاسخگویی مسئول گروه در مقابل مشکلات افراد.
مبانی طرح صالحین و رهیافت های آن از منظر امام خامنه ای (مدّ ظله العالی):
1 - ایمان، کمتر در کلاس به دست می آید ، بیشتر در جلسات موعظه ،و در برخورد خوب و بیشتر از همه در رفتار ما و در سوق دادن آن ها به نماز ، عبادت ، ذکر ، تضرّع و توسّل به دست می آید.2 - جوان ها ، از معارف بلندی که جزء بهترین آن ها ( آثار شهید مطهری ) است ، حتماً استفاده کنید.3- مجموعه فکری درست بکنید ، از آدم های مطمئن ( یک مجموعه اندیشه ورز).4 - بهره گیری از نیروهای عاطفی در کنار فعالیت عقلی.5 - جوان اول باید احساس مسئولیت کند ، مثل پر کاهی در امواج حوادث نباشد.6 - ای بسا با تشکیل کلاس ، معلومات فرد را از دین بالا می بریم ، در حالی که ایمان او بیشتر نشده است.باید معلومات دینی هم بالا برود.7- باید آن چنان خود را بسازید که مثل شمعی پروانه ها را به دور خود جمع کنید.8- بسیجی می تواند محور باشد ، انسان هایی را به خود جلب کند ، بیست نفر را به دور خود جلب کند.9 - انسان برجسته در میدان رزم دارای بنیّه قویّ فرهنگی ، خودجوش در عرصه سیاست ، توانا در تبلیغ دین ، باید این گونه افراد درست کنید.
امید که همگان توفیق عضویت در این حلقه ها را پیدا کنند و از این فرصت طلایی برای رشد و کمال خویش تلاش نمایند. گفتنی است که این طرح دشمنان اسلام و انقلاب را وحشت زده کرده است ، زیرا با موفقیّت این طرح، ارتباط میان مؤمنان برقرار می گردد و آمادگی همگانی را در دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی به طور پیوسته فراهم می سازد و از سوی دیگر زمینه را برای احیای تمدن اسلامی در همه ی سرزمین های اسلامی فراهم می آورد.ان شاء الله!
در پی اهانت نفرتانگیز دشمنان اسلام به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، حضرت آیتاللهخامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام، پشت صحنهی این حرکت شرارتبار را سیاستهای خصمانهی صهیونیسم، آمریکا و دیگر سران استکبار جهانی خواندند. ایشان با تشریح دلایل کینهورزی صهیونیستها نسبت به اسلام و قرآن، تأکید کردند: سیاستمداران آمریکا اگر در ادعای دخالتنداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملتهای مسلمان را به درد آوردهاند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
قال الله العزیز الحکیم: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَ اللهِ بِأفواهِهِم و اللهُ مُتِمُّ نورِه وَ لو کَرِهَ الکافِرون(1)
ملت عزیز ایران؛ امت بزرگ اسلام
دست پلید دشمنان اسلام بار دیگر با اهانت به پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم کینهی عمیق خود را آشکار ساخت و با اقدامی جنونآمیز و نفرتانگیز، خشم مجموعههای خبیث صهیونیستی را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان کنونی نشان داد. در روسیاهی عاملان این جنایت و گناه بزرگ، همین بس که مقدسترین و نورانیترین چهره میان مقدسات عالم را آماج یاوههای مشمئزکنندهی خویش ساختهاند.
پشت صحنهی این حرکت شرارتبار، سیاستهای خصمانهی صهیونیسم و امریکا و دیگر سران استکبار جهانی است که به خیال باطل خود میخواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسلهای جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافکنده و احساسات دینی آنان را خاموش کنند. اگر از حلقههای قبلی این زنجیرهی پلید، یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیشهای امریکایی آتشزنندهی قرآن حمایت نمیکردند و دهها فیلم ضد اسلام را در بنگاههای وابسته به سرمایهداران صهیونیست سفارش نمیدادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمیرسید.
متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریکا است. سیاستمداران امریکا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملتهای مسلمان را به درد آوردهاند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نیز بدانند که این حرکات مذبوحانهی دشمنان در برابر بیداری اسلامی، نشانهی عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است. و الله غالبٌ علی أمرِهِ(2).
23/شهریور/1391
1) سورهی مبارکهی صف، آیهی 8؛ میخواهند که نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، و حال آنکه خدا تمامکنندهی نور خویش است، هر چند که کافران خوش نداشته باشند.
2) سورهی مبارکهی یوسف، بخشی از آیهی 21، و خداوند بر کار خویش چیره است.
دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان شرایط کشور را در مجموع، درحضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(پنجشنبه) در حال پیشرفت مطلوب دانستند و با اشاره به برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران به عنوان نمایش اقتدار، شکوه و عظمت نظام اسلامی، تأکید کردند: دشمنان ملت ایران، با حماقت خود، این اجلاس را به یک جنگ دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران تبدیل کردند که نتیجه آن، شکست مفتضحانه آنها بود.
بهمناسبت سالروز شهادت آیتالله بهشتی و یاران و روز قوه قضائیه؛
مشهد مقدس، حرم مطهر رضوی، تالار اماکن متبرکه.
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
هفتهى قوهى قضائیه و این دیدار سالیانه، فرصت مغتنمى است براى اینکه هم تجلیلى بکنیم از شهید بزرگوار و عزیزمان، شهید بهشتى و شهداى هفتم تیر ـ که بحمداللّه قوهى قضائیهى ما مفتخر است به اینکه سالروز خود را در یک چنین مناسبت پرمغز و پرمعنائى قرار داده است ـ و هم تشکر کنیم، تقدیر کنیم، اظهار اخلاص کنیم به تلاشهاى وسیع و مستمر عزیزانِ فعال در قوهى قضائیه؛ قضات محترم، کارکنان گوناگون، مدیران برجسته، و شخص محترم رئیس قوهى قضائیه، جناب آقاى آملى، که بحمداللّه از لحاظ فکر و علم و نشاط کار و ابتکار و بسیارى از خصوصیات مهمِ در مدیران کلان، برجسته هستند. یاد آن عزیزان را گرامى میداریم و بخصوص شهید بهشتىِ بزرگوار را تجلیل میکنیم، احترام میکنیم. ایشان حقا و انصافا شخصیت بزرگى بودند، برجسته بودند و در همان دورانِ محدودِ مدیریت بر قوهى قضائیه، بناهاى مستحکمى را بنیانگذارى کردند، پایهگذارى کردند؛ و این به نام این بزرگوار خواهد ماند؛ و عبرتى است براى ما، که سعى کنیم با تلاش و با ابتکار، از زمانهاى محدود استفاده کنیم براى کارهاى بزرگ و ماندگار. همچنین همصدا و همسخن با رئیس محترم قوهى قضائیه، از شما کارکنان محترم قوه، مدیران ارشد، مدیران میانى، قضات محترم و پاکدامن و شریف تشکر میکنیم و امیدوار هستیم که این تلاشها و همتهاى شما بتواند مسئلهى اساسى کشور را که اجراى عدالت قضائى در سرتاسر کشور است، تحقق ببخشد.
خوشامد عرض میکنم به برادران و خواهران عزیز؛ نمایندگان محترم و منتخبان ملت رشید و مؤمن ایران. تشکر میکنم از جناب آقاى لاریجانى، به خاطر مطالب خوب و مفیدى که بیان کردند؛ هم در نگاه به تاریخچهى دستگاه قانونگذارى و مجلس ملى در کشور و در تاریخ کوتاه ما، و هم در بیان آن چیزى که از مجلس شوراى اسلامى توقع میرود. همین نکاتى که ایشان بیان کردند، نکات درستى است. و اگر انشاءالله نمایندگان محترم مجلس - آنچنان که امید و رجاء واثق هم به این وجود دارد - در همین جایگاه، با استقلال، با آزادفکرى، با رعایت مصالح کشور، با احساس شجاعت در مقابل دشمن، و با امید به آینده، حرکتهاى خودشان را برنامهریزى کنند، تنظیم کنند، دنبال کنند، قطعاً کشور منتفع خواهد شد و در همین راه پیش خواهیم رفت.