بخش خصوصى را بايد كمك كرد. اينكه ما «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كرديم، خب، خود اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، اركانى دارد؛ يكى از بخشهايش همين تكيهى به مردم است؛ همين سياستهاى اصل 44 با تأكيد و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بيشتر بايد دنبال شود؛ اين جزو كارهاى اساسى شماست. در بعضى از موارد، من از خود مسئولين كشور ميشنوم كه بخش خصوصى به خاطر كمتوانىاش جلو نمىآيد. خب، بايد فكرى بكنيد براى اينكه به بخش خصوصى توانبخشى بشود؛ حالا از طريق بانكهاست، از طريق قوانين لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طريقى كه لازم است، كارى كنيد كه بخش خصوصى، بخش مردمى، فعال شود. بالاخره اقتصاد مقاومتى معنايش اين است كه ما يك اقتصادى داشته باشيم كه هم روند رو به رشد اقتصادى در كشور محفوظ بماند، هم آسيبپذيرىاش كاهش پيدا كند. يعنى وضع اقتصادى كشور و نظام اقتصادى جورى باشد كه در مقابل ترفندهاى دشمنان كه هميشگى و به شكلهاى مختلف خواهد بود، كمتر آسيب ببيند و اختلال پيدا كند. يكى از شرائطش، استفاده از همهى ظرفيتهاى دولتى و مردمى است؛ هم از فكرها و انديشهها و راهكارهائى كه صاحبنظران ميدهند، استفاده كنيد، هم از سرمايهها استفاده شود.
به مردم هم بايد واقعاً ميدان داده شود. البته در بيانات دوستان به برخى از اين حوادثى كه ناشى از پيگيرى مفسدين اقتصادى و مفاسد اقتصادى است، اشاره شد. واقعاً نميشود ما كار اقتصادىِ درست و قوى بكنيم، اما با مفاسد اقتصادى مبارزه نكنيم؛ اين واقعاً نشدنى است. همان چند سال پيش هم كه من راجع به اين قضيه بحث كردم و مطالبى را به مسئولين كشور گفتم، به همين نكته توجه داشتم، كه تصور نشود ما ميتوانيم سرمايهگذارى مردمى و كار سالم مردمى داشته باشيم، بدون مبارزهى با مفاسد اقتصادى؛ و تصور نشود كه مبارزهى با مفاسد اقتصادى موجب ميشود كه ما مشاركت مردم و سرمايهگذارى مردم را كم داشته باشيم؛ نه، چون اكثر كسانى كه ميخواهند وارد ميدان اقتصادى بشوند، اهل كار سالمند، مردمان سالمى هستند؛ حالا يكى دو نفر هم آدمهاى ناسالم پيدا ميشوند. بايد با چشمهاى تيزبين، ريزبين و دوربين مراقبت كنيد كه كسانى نيايند به عنوان ايجاد اشتغال و ايجاد كار و كارآفرينى تسهيلات بانكى بگيرند، اما كارآفرينىِ واقعى انجام نگيرد. اين را بايد مراقبت كنيد؛ هم شما مراقبت كنيد، هم قوهى قضائيه مراقبت كند. به نظر من همكارى قوهى مجريه و قوهى قضائيه در اينجا يك كار بسيار لازمى است.
يك ركن ديگر اقتصاد مقاومتى، حمايت از توليد ملى است؛ صنعت و كشاورزى. خب، آمارهائى كه آقايان ميدهند، آمارهاى خوبى است؛ ليكن از آن طرف هم از داخل دولت، خود مسئولين به ما ميگويند كه بعضى كارخانهها دچار مشكلند، اختلال دارند، در بعضى جاها تعطيلى صنايع وجود دارد - گزارشهاى گوناگونى به ما ميرسد، خود شما هم گزارش ميدهيد؛ يعنى من گزارشهاى ديگر هم دارم، اما اتكاء من به گزارشهاى ديگران نيست؛ گزارشهاى خود شما هم هست كه به دست ما ميرسد - خب، بايد اين را علاج كرد. اينها طبعاً ايجاد اشكال ميكند. اگر چنانچه همين بخش دوم قضيه - يعنى آن نيمهى خالى ليوان - نميبود، شما امروز از لحاظ رونق اقتصادى، وضع بهترى را در كشور ارائه ميكرديد و كمكهاى بيشترى به مردم ميشد. بالاخره حمايت از توليد ملى، آن بخشِ درونزاى اقتصاد ماست و به اين بايستى تكيه كرد.
واحدهاى كوچك و متوسط را فعال كنيد. البته خوشبختانه واحدهاى بزرگ ما فعالند، خوبند و سوددهىشان هم خوب است، كارشان هم خوب است، اشتغالشان هم خوب است؛ عمدهى واحدهاى بزرگ ما وضعشان اينجور است - لذا همان طور كه گفتيد، محصول سيمانمان، محصول فولادمان، محصولات عمدهى اينجورىمان خوب است - ليكن بايد به فكر واحدهاى متوسط و كوچك باشيد؛ اينها خيلى مهم است، اينها در زندگى مردم تأثيرات مستقيم دارد.
مسئلهى منابع ارزى هم مسئلهى مهمى است؛ كه خب، حالا آقايان توجه داريد. روى اين مسئله دقت كنيد، خيلى بايد كار كنيد. واقعاً بايد منابع ارزى را درست مديريت كرد. حالا اشاره شد به ارز پايه؛ در اين زمينه هم حرفهاى گوناگونى از دولت صادر شد. يعنى در روزنامهها از قول يك مسئول، يك جور گفته شد؛ فردا يا دو روز بعد، يك جور ديگر گفته شد. نگذاريد اين اتفاق بيفتد. واقعاً يك تصميم قاطع گرفته شود، روى آن تصميم پافشارى شود و مسئله را دنبال كنيد. به هر حال منابع ارزى بايد مديريت دقيق بشود.
يك مسئله هم در اقتصاد مقاومتى، مديريت مصرف است. مصرف هم بايد مديريت شود. اين قضيهى اسراف و زيادهروى، قضيهى مهمى در كشور است. خب، حالا چگونه بايد جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگسازىاش بيشتر به عهدهى رسانههاست. واقعاً در اين زمينه، هم صدا و سيما در درجهى اول و بيش از همه مسئوليت دارد، هم دستگاههاى ديگر مسئوليت دارند. بايد فرهنگسازى كنيد. ما يك ملت مسلمانِ علاقهمند به مفاهيم اسلامى هستيم، اينقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگىمان اهل اسرافيم! بخش عملياتىاش هم به نظر من از خود دولت بايد آغاز شود. در گزارشهاى شماها من خواندم، حالا هم بعضى از دوستان اظهار كردند كه دولت درصدد صرفهجوئى است و ميخواهد صرفهجوئى كند؛ بسيار خوب، اين لازم است؛ اين را جدى بگيريد. دولت خودش يك مصرفكنندهى بسيار بزرگى است. شما از بنزين بگيريد تا وسائل گوناگون، يك مصرفكنندهى بزرگ، دولت است. حقيقتاً در كار مصرف، صرفهجوئى كنيد. صرفهجوئى، چيز بسيار لازم و مهمى است.
به مصرف توليدات داخلى هم اهميت بدهيد. در دستگاه شما، در وزارتخانهى شما، اگر كار جديدى انجام ميگيرد، اگر چيز جديدى خريده ميشود، اگر همين اقلام روزمرهاى كه مورد نياز وزارتخانه است، تهيه ميشود، سعى كنيد همهاش از داخل باشد؛ اصرار بر اين داشته باشيد؛ خود اين، يك قلم خيلى بزرگى ميشود. اصلاً ممنوع كنيد و بگوئيد هيچ كس حق ندارد در اين وزارتخانه جنس خارجى مصرف كند. به نظر من اينها ميتواند كمك كند.
يك مسئلهى ديگر در سرفصل اقتصاد مقاومتى، اقتصاد دانشبنيان است. بعضى از كسانى كه در باب شركتهاى دانشبنيان فعال بودند، ماه رمضان اينجا آمدند و صحبتهائى كردند. خب، خوشبختانه انسان مىبيند كارهاى خوبى انجام دادهاند. اين بخش شركتهاى دانشبنيان و فعاليتهاى اقتصادى دانشبنيان خيلى جادهى باز و اميدبخشى است. البته آنها گلايههائى هم داشتند. به نظر من دوستان مسئول در دولت كه كارشان به اين بخش ارتباط پيدا ميكند - چه وزارت صنعت و معدن و تجارت، چه وزات علوم - به اين مسئلهى شركتهاى دانشبنيان بپردازند و گلايههاشان را بشنوند و آنها را برطرف كنند. زمينهى بسيار خوبى است. ما استعدادهاى برجستهاى داريم كه ميتوانند در اين مورد كمك كنند.
نظرات شما عزیزان: