بسماللهالرّحمنالرّحیم
امروز روز بسیار خوب و مطلوبى بود براى من بهخاطر مشاهدهى کار برجستهاى که در زمینهى فنّاورى نانو بحمدالله در کشور شکل گرفته و پیش میرود. البتّه یکایک این کارهایى که انجام گرفته و اشخاص محترمى که این زحمات را کشیدند و این کارها را کردند، درخور این هستند که جداگانه ابراز تشکّر و سپاسگزارى و دعا براى پیشرفت براى آنها انجام بگیرد.
خوشبختانه مسئلهى فنّاورى نانو یک تجربهى موفّقى است براى کشور ما؛ و نشاندهندهى این است که وقتى یک مجموعهى علاقهمند و دلسوز و بامعرفت به کار متمرکز میشوند بر روى یک نقطهى خاصّى و کار را با برنامه پیش میبرند، پیشرفتهاى محسوس و جهشوارى در آن کار بهوجود مىآید. پیشرفت کار فنّاورى نانو در واقع براى ما علاوه بر اینکه خودش ارزش دارد، از این جهت هم که یک نمونهاى است که ما بتوانیم در همهى کارهاى کشور از این نمونه تبعیّت کنیم و آن را معیار قرار بدهیم، براى ما ارزش دارد. ما تقریباً دهسال پیش با مجموعهى ستاد نانو یک ملاقاتى داشتیم؛ گزارشى به من دادند و موضوع نانو را براى ما تشریح کردند؛ مشغول شدند و پیشرفت کردند. امروز خوشبختانه مىبینیم ما در این مقولهى علمى و تحقیقى جهش بهوجود آمده؛ یعنى کار بهصورت جهشى پیش رفت.
خداى متعال را شکر میگزاریم که یکچنین اتّفاقى افتاده؛ مهم این است که شما ببینید عوامل این پیشرفت جهشى چه بوده است، این عوامل را بایستى نگه دارید؛ وجود برنامهى خوب، ثبات در مدیریّت، اهتمام به فرهنگسازى و گفتمانسازى. اینچیزى که اخیراً من دیدم که این جوانهاى دانشآموز دنبال این کار هستند و دارند این مسئله را در حدّى که از توانایىهاى معمول دانشآموزهاى ما بالاتر است دنبال میکنند یا براى بخشهاى مختلف کارهایى انجام گرفته، این گفتمانسازى است؛ این گفتمانسازى خیلى مهمّ است. یعنى در کشور این فکر، این گفتمان، این اندیشه بهوجود بیاید که باید مسئلهى نانو را دنبال کرد. خب، نانو خیلى مهم است؛ نمیخواهیم بگوییم از همهى مسائل کشور، از همهى مسائل فنّى مهمتر و بالاتر است؛ نه، [ امّا] یکى از مسائل مهم پیشرفت علمى و فنّى کشور است؛ ما این را الگو قرار بدهیم براى کارهاى گوناگونمان و همین عوامل پیشرفت را که به بعضى از آنها اشاره کردم، حفظ کنیم؛ یعنى برنامه را روزبهروز تکمیل کنیم. موفّقیّتها ما را غرّه نکند؛ این خیلى مهم است. خوشبختانه در این ده سال پیشرفتتان خیلى خوب بوده؛ یعنى شما از رتبهى پایینى در دنیا رسیدهاید به رتبههاى بالا؛ به رتبهى هفتم دنیا مثلاً رسیدهاید؛ خب، این خیلى چیز مهمّى است ولیکن این ما را وادار نکند به اینکه قانع بشویم به وضعى که هست و همین وضعیّت موجود را بخواهیم حفظ کنیم؛ نه، پیش بروید و فکر پیشرفت روزافزون در این رشته را رها نکنید. استعدادهاى گوناگونى هم جذب خواهند شد؛ الان همین پسرها و دخترهاى جوانى که اینجا من میبینم، خیلى استعدادهاى خوبى هستند؛ اگر این موضوع براى اینها مطرح نمیشد، این باب براى تحقیقات اینها باز نمیشد و این استعداد بُروز نمیکرد. ما خیلى از استعدادها را که در کشورمان وجود دارد نمىشناسیم؛ میدان را باز کنیم براى اینکه این استعدادها شناخته بشوند و بیایند. ما امروز خیلى احتیاج داریم به کار؛ ما یک عقبماندگى تاریخى و یک فقر تاریخى در زمینههاى علمى و تحقیقى داریم. درست است که امروز شتابْ علمى ما در دنیا در درجهى اوّل است و در واقع شتاب علمى از متوسّط خیلى خیلى بالاتر است لکن هنر این شتاب حدّاکثر این است که ما را از این عقبماندگى تاریخى و از این فقر تاریخى یک مقدارى جلو بیاورد. ما باید اینقدر این کار را ادامه بدهیم که برسیم به صفوف مقدّم؛ چرا میگوییم صفوف مقدّم؟ چون هم امکانش را داریم، هم نیازش را داریم. اینهمه استعداد خوب در کشور ما هست؛ یعنى متوسّط استعداد در کشور ما از متوسّط استعداد در دنیا بالاتر است؛ این ثابت شده و جزو مسلّمات است. استعدادهاى فراوانى داریم که این استعداد بایستى بُروز کند و نتیجه بخش[ شود]. ثانیاً ما نیاز داریم به اینکه پیشرفت کنیم؛ ما احتیاج داریم. مىبینیم که منش مستقلّ سیاسى و اجتماعى و فکرى ملّت ایران و جمهورى اسلامى موجب میشود که قدرتمندان دنیا، صاحبان قدرتهاى زورگو با ما دشمنى کنند؛ این دشمنى در خیلى از جاها دارد خودش را بُروز میدهد. خب، وقتى که اینهمه دشمنى با ما میشود، باید خودمان را تقویت کنیم و خودمان را به اقتدار لازم برسانیم.
خوشبختانه کارها تا حالا در همهى زمینهها خوب پیش رفته و من خواهش میکنم نگذارید که این چیزهایى که عوامل پیشرفت در اینجا بوده به هم بخورد؛ این مسئلهى ثبات مدیریّت، تکمیل برنامه، دورى از فضاهاى سیاسى. یعنى از مهمترین کارها این است که این انگیزههاى سیاسىاى که مشاهده میکنید بیرون هست، نگذارید در این مجموعه نفوذ کند؛ حیف است، خراب میکند. و همینطور که تاکنون بحمدالله خوب بوده، همینطور خوب نگه دارید و نگذارید[ خراب شود]. و آقاى دکتر ستّارى هم اینجا حضور دارند و میتوانند کمک کنند براى پیشرفت اینجا. همینطور که حالا در این نمودار نشان داده شد که بودجه نسبت به مشابهات آن در دنیا خیلى کم بوده، یک مقدارى بیشتر پرداخته بشود به این قضیّه. و انشاءالله خداى متعال هم کمک کند؛ ما هم دعا میکنیم به شما؛ هم دعا میکنیم که انشاءالله خداوند کمک کند. اگر زنده بودیم، باز بعد از یک فاصلهاى شماها را خواهیم دید انشاءالله با پیشرفتهاى بیشترى؛ و اگر ما هم نبودیم، انشاءالله کشور پیشرفتهاى شما را خواهد دید. و این مسئلهى هدایت کار به سمت بازار و ثروت که در این گزارشها من یک جا ملاحظه کردم، خیلى مهم است؛ یعنى کارى بشود که این شرکتهاى دانشبنیان بهمعناى واقعى کلمه بتوانند از این محصول استفاده کنند، از این فکر استفاده کنند؛ این موجب میشود که کار علمى شما و تحقیقاتى شما در محیط زندگى مردم تأثیر خود را نشان بدهد؛ این تضمین پیشرفت کار شما است انشاءالله. زنده باشید.
و الحمدللَّه ربّ العالمين و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطّاهرين
درود و سلامى از سرِ شوق و تكريم بر شما سعادتمندان كه به دعوت قرآنى لبّيك گفته و به ميهمانىِ خانهى خدا شتافتهايد. نخستين سخن آن است كه اين نعمت بزرگ را قدر بدانيد و با تأمّل در ابعاد فردى و اجتماعى و روحى و بينالمللى اين فريضهى بىهمتا، براى نزديك شدن به هدفهاى آن تلاش كنيد و از ميزبان رحيم و قدير، براى آن كمك بخواهيد. اينجانب همدل و همزبان با شما از پروردگار غفور و منّان درخواست ميكنم كه نعمت خود را بر شما تمام كند و چون توفيق سفر حج عطا كرده است، توفيقِ گزاردن حجّ كامل نيز عطا فرمايد و آنگاه با قبول كريمانهى خود، شما را با دست پُر و عافيت كامل روانهى ديار خود سازد؛ انشاءاللَّه.
در فرصت مغتنمِ اين مناسك پُرمغز و بىنظير، بهجز تطهير و تعمير(1) معنوى و روحى كه برترين و ريشهاىترين دستاورد حج است، توجّه به مسائل جهان اسلام و نگاهى بلند و فراگير به مهمترين و اولويّتدارترين موضوعات مرتبط با امّت اسلامى، در صدر وظايف و آداب حجگزاران است.
امروز از جملهى اين موضوعات مهم و داراى اولويّت، مسئلهى اتّحاد مسلمانان و گشودن گرههاى فاصلهافكن ميان بخشهاى امّت اسلامى است. حج، مظهر وحدت و يكپارچگى و كانون برادرى و هميارى است. در حج بايد همگان درس تمركز بر مشتركات و رفع اختلافات را فرا بگيرند. دستهاى پليد سياستهاى استعمارى از ديرباز تفرقهافكنى را براى تأمين مقاصد شوم خود در دستور كار داشتهاند، ولى امروز كه به بركت بيدارى اسلامى، ملّتهاى مسلمان دشمنىِ جبههى استكبار و صهيونيسم را بدرستى شناخته و در برابر آن موضع گرفتهاند، سياست تفرقهافكنى ميان مسلمانان شدّت بيشترى يافته است. دشمن مكّار بر آن است كه با افروختن آتش جنگهاى خانگى ميان مسلمانان، انگيزههاى مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف كشانده، رژيم صهيونيستى و كارگزاران استكبار را كه دشمنان حقيقىاند، در حاشيهى امن قرار دهد. راهاندازى گروههاى تروريستى تكفيرى و امثال آن در كشورهاى منطقهى غربِ آسيا ناشى از اين سياستِ غدّارانه است. اين هشدارى به همهى ما است كه مسئلهى اتّحاد مسلمين را امروز در صدر وظايف ملّى و بينالمللى خود بشماريم.
موضوع مهمّ ديگر مسئلهى فلسطين است. با گذشت 65 سال از آغاز تشكيل رژيم غاصب صهيونيست و فرازوفرودهاى گوناگون در اين مسئلهى مهم و حسّاس و بخصوص با حوادث خونين سالهاى اخير، دو حقيقت براى همه آشكار شده است: اوّل آنكه رژيم صهيونيست و پشتيبانان جنايتكار آن، در قساوت و سبعيّت و پايمال كردن همهى موازين انسانى و اخلاقى هيچ حدّ و مرزى نمىشناسند. جنايت، نسلكشى، ويرانگرى، كشتار كودكان و زنان و بىپناهان، و هر تعدّى و ظلمى را كه از دستشان برآيد براى خود مباح ميشمرند و به آن افتخار هم ميكنند. صحنههاى گريهآور جنگ پنجاه روزهى اخير غزّه، آخرين نمونهى اين بزهكارىهاى تاريخى است كه البتّه در نيم قرن اخير بارها تكرار شده است.
دوّمين حقيقت آن است كه اين سفّاكى و فاجعهآفرينىها نتوانسته است هدفِ سردمداران و پشتيبانان رژيم غاصب را برآورده سازد. برخلاف آرزوى احمقانهى اقتدار و استحكامى كه سياستبازان خبيث براى رژيم صهيونيستى در سر ميپروراندند، اين رژيم روزبهروز به اضمحلال و نابودى نزديكتر شده است. ايستادگى پنجاه روزهى غزّهى محصور و بىپناه در برابر همهى توانِ بهصحنهآوردهى رژيم صهيونيست، و سرانجام، ناكامى و عقبنشينى آن رژيم و تسليم شدنش در برابر شروط مقاومت، نمايشگاه آشكار اين ضعف و ناتوانى و بىبُنيگى است. اين بدان معنى است كه ملّت فلسطين بايد از هميشه اميدوارتر باشد، مبارزان جهاد و حماس بايد بر تلاش و عزم و همّت خود بيفزايند، كرانهى غربى راه پرافتخار هميشگى را با قدرت و استحكام بيشتر پىگيرد، ملّتهاى مسلمان پشتيبانى واقعى و جدّى از فلسطين را از دولتهاى خود مطالبه كنند، و دولتهاى مسلمان صادقانه در اين راه گام نهند.
سوّمين موضوع مهم و داراى اولويّت، نگاه هوشمندانهاى است كه فعّالان دلسوز جهان اسلام بايد به تفاوتِ ميان اسلام ناب محمّدى و اسلام آمريكايى داشته باشند و از خلط و اشتباه ميان اين دو، خود و ديگران را برحذر بدارند. نخستين بار امام راحل بزرگ ما به تمايز اين دو مقوله همّت گماشته و آن را وارد قاموس سياسى دنياى اسلام كرد. اسلامِ ناب، اسلامِ صفا و معنويّت، اسلامِ پرهيزكارى و مردمسالارى، اسلامِ «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّار رُحَماءُ بَينَهُم»(2) است. اسلامِ آمريكايى، پوشاندن لباس اسلام بر نوكرى اجانب و دشمنى با امّت اسلامى است. اسلامى كه آتش تفرقه ميان مسلمين را دامن بزند، به جاى اعتماد به وعدهى الهى، به دشمنان خدا اعتماد كند، به جاى مبارزه با صهيونيسم و استكبار با برادر مسلمان بجنگد، با آمريكاى مستكبر عليه ملّت خود يا ملّتهاى ديگر متّحد شود، اسلام نيست؛ نفاق خطرناك و مهلكى است كه هر مسلمان صادقى بايد با آن مبارزه كند.
نگاه همراه با بصيرت و ژرفانديشى، اين حقايق و مسائل مهم را در واقعيّتِ جهان اسلام براى هر جويندهى حقّى روشن ميسازد و وظيفه و تكليفِ روز را بىهيچ ابهامى معيّن ميكند. حج و مناسك و شعائر آن فرصتِ مغتنمى براى كسب اين بصيرت است، و اميد آنكه شما سعادتمندان حجگزار از اين موهبت الهى به طور كامل بهرهمند گرديد. همهى شما را به خداى بزرگ مىسپارم و قبولى تلاش شما را از خداوند مسئلت مينمايم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه
والحمدلله و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرین و على صحبه المنتجبین و من اتّبعهم الى یوم الدّین.
تبریک عرض میکنم سالگرد بعثت نبى مکرّم اسلام را - که درواقع بزرگترین عید بشریّت است - به همهى شما حضّار گرامى؛ برادران عزیز، خواهران عزیز، میهمانان عزیز، سفیران کشورهاى اسلامى که در مجلس حضور دارند و به همهى ملّت ایران که نشان دادند پایبند به پیام بعثت پیامبرند و امتحان بزرگ و دشوارى را در این راه ملّت ما از خودشان بروز دادند.
همچنین تبریک عرض میکنم این روز بزرگ را به همهى ملّتهاى مسلمان، به دنیاى اسلام و یکایک مسلمانان در هر نقطهى عالم و همچنین به همهى آزادگان عالم؛ آن کسانى که از پیام آزادى و پیام عدالت و پیام انسانیّت و تکریم انسان، احساس هیجان میکنند و از آن لذّت میبرند.
برادران و خواهران عزیز! دربارهى بعثت پیامبر سخنان گوناگونى قابل بررسى کردن و گفتن است؛ آنچه امروز براى ما مردم و براى دنیاى اسلام لازم است و باید به آن توجّه شود، دو سه نقطهى اصلى است: یکى آن نقطهاى است که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در خطبهى نهجالبلاغه به آن اشاره فرمود که علّت بعثت پیامبر و پیامبران بزرگ الهى را اینگونه معرّفى کرده است: لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِىَّ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ (۱) انسانها را به فطرت انسانى و سرشت انسانیّت که همراه با شرف و کرامت است برگردانَد؛ نعمتهاى فراموششدهى الهى را به یاد آنها بیاورَد و خِرَدهاى دفنشده را مبعوث کند.
انسانها به برکت خِرَد است که میتوانند پیام پیامبران را درک کنند؛ از مشکلات و دشوارىهاى راه نورانى پیغمبران نهراسند و آنها را بتوانند پشت سر بگذارند. به برکت عقل و اندیشه و خِرَد است که بشریّت میتواند از مفاهیم قرآن بدرستى استفاده کند. اگر جامعهى اسلامى به همین یک دستور عمل کند، یعنى نیروى فکر را، به کارگیرى اندیشه و خِرَد را در میان خود یک امر رایج و عمومى قرار بدهد، عمدهى مشکلات بشر حل خواهد شد؛ عمدهى مشکلات جامعهى اسلامى حل خواهد شد.
امروز شما نگاه کنید، به نام اسلام در یک نقطهاى با انسانهاى بىگناه رفتار ظالمانه میکنند، در یک نقطهاى بهخاطر اسلام مسلمانان را قتل عام میکنند. در آفریقا در یک مرکزى، در یک کشورى، کسى بهخاطر مسلمان بودن مورد قتل و تجاوز و ظلم قرار میگیرد. در نقطهى دیگرى کسانى به نام اسلام دخترهاى مردم را میدزدند و فرار میکنند؛ اینها بهخاطر این است که پیام اسلام براى مسلمانان جا نیفتاده است. ما مسلمانها باید قرآن را، اسلام را درست بفهمیم و با میزان عقل و خِرَد خودمان و با راهنمایى اندیشهى بشرى و اسلامى، به اعماق تعالیم پیامبراسلام و این پیامها برسیم.
وقتى از پیام اسلام غفلت کردیم، که قرآن کریم فرمود: وَ قالَ الرَّسولُ یرَبِّ اِنَّ قَومِى اتَّخَذوا هذَا القُرءانَ مَهجورا؛ (۲) وقتى قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهى مفاهیم قرآنى را که یک منظومهى کامل براى زندگى انسان است، درست ندیدیم، آنوقت لغزش پیدا میکنیم، و نیروى خِرَد ما هم نمیتواند فهم درستى از مفاهیم قرآنى پیدا کند.
امروز در دنیا دشمنانى بهصورت علنى با اسلام مقابله میکنند؛ مقابلهى آنها در درجهى اوّل با ایجاد اختلاف است. عمیقترین اختلافها و خطرناکترین اختلافها، اختلافهاى عقیدتى و ایمانى است. امروز در دنیا، تحریکات ایمانى و عقیدتى براى به جان هم انداختن مسلمانان، بهوسیلهى دستهاى استکبارى انجام میگیرد. یک عدّهاى، عدّهاى را تکفیر میکنند؛ عدّهاى علیه عدّهى دیگرى شمشیر میکشند؛ برادران به جاى همکارى با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان میگذارند! جنگ شیعه و سنّى به راه مىاندازند و تحریکات قومى و طائفى را لحظه به لحظه افزایش میدهند؛ [البتّه] دستهایى که این کارها را میکنند، دستهاى شناختهشدهاى هستند. اگر نیروى خِرَد، چراغ اندیشه و آگاهى - که قرآن ما را به آن امر کرده است - به کار بیفتد، خب دست دشمن را مىبینیم، انگیزهى دشمن را میفهمیم.
امروز در دنیاى اسلام براى اینکه دستگاههاى استکبارى به هدفهاى استکبارى خودشان برسند، براى اینکه مشکلات خودشان را پوشیده و مخفى نگه دارند، در میان مسلمانان اختلاف ایجاد میکنند؛ شیعههراسى بهوجود مىآورند، ایرانهراسى بهوجود مىآورند، براى اینکه رژیم غاصب صهیونیستى را محفوظ نگهدارند، براى اینکه تضادهایى که سیاستهاى استکبارى را در این منطقه به شکست کشانده است، بهنحوى حل کنند؛ راه آن را در این مىبینند که بین مسلمانها اختلاف بیندازند. خب، این را باید دید، این را باید فهمید؛ انتظار از زبدگان این است، انتظار از نخبگان این است.
آنچه امروز دستگاههاى سیاسى غرب ترویج میکنند، همان جاهلیّتى است که بعثت پیغمبر براى زدودن آن - از محیط زندگى بشر - بهوجود آمد. نشانههاى همان جاهلیّت، امروز در دنیا، در این تمدّن رایج فاسد غربى، مشاهده میشود؛ همان بىعدالتى، همان تبعیض، همان نادیده گرفتن کرامت انسان، همان عمده کردن مسائل جنسى و نیازهاى جنسى.
قرآن کریم خطاب به همسران مکرّم پیغمبر میفرماید: وَ قَرنَ فى بُیوتِکُنَّ وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَهِلِیَّةِ الاُولَى(۳). یکى از نشانههاى جاهلیّت اُولى، تبرّج زنانه است. امروز یکى از عمدهترین مظاهر تمدّن غربى، همین تبرّج است؛ این همان جاهلیّت است، منتها جاهلیّتى که توانسته است خود را با سلاح تبلیغات مدرن مجهّز بکند، حقایق را از چشم مردم بپوشاند؛ اینها را باید ما مسلمانها بفهمیم، اینها را باید بدانیم.
دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به روى آوردن به اندیشه، روى آوردن به فکر، عادت کردن به اندیشیدن، مسائل را درست فهمیدن، درست تحلیل کردن. دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به شناختن حقیقى جبههى دشمن امّت اسلامى؛ دشمنانمان را بشناسیم، دوستانمان را بشناسیم. گاهى دیده شده است که مجموعهاى از ما مسلمانها با دشمنان خودمان همدست شدیم براى زدن دوستان خود، براى زدن برادران خود! خب، این به ما لطمه میزند، این امّت اسلامى را دچار آشفتگى میکند، دچار ضعف میکند؛ این ناشى از نداشتن بصیرت است. امروز دنیاى اسلام به این بصیرت احتیاج دارد، به این تدبّر و اندیشه احتیاج دارد، به اثارهى دفائن عقول احتیاج دارد: وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول. (۴) نیاز مهمّ دیگر دنیاى اسلام اتّحاد است؛ باید از اختلافات جزئى، اختلافات سلیقهاى، اختلافات عقیدتى عبور کرد و امّت واحده تشکیل داد: اِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً وَحِدَةً وَ اَنَا رَبُّکُم فَاعبُدون(۵)؛ خداى متعال اینجور میفرماید. اعتقاد به قرآن، اعتقاد به پیامبر، اعتقاد به خداى واحد، اعتقاد به کعبهى واحد و قبلهى واحد، درمقابلداشتنِ جبههى واحد دشمن، اینها کافى نیست براى اتّحاد دنیاى اسلام؟ چرا عدّهاى نمیفهمند؟ چرا عدّهاى این حقایق روشن را درک نمیکنند؟ هدف آمریکا و جبههى غربىها از ایرانهراسى و شیعههراسى چیست؟ چرا این را فکر نمیکنند؟ رژیم صهیونیستىِ غاصب - که امروز بزرگترین بلیّهى دنیاى اسلام وجود این رژیم است - باید بتواند با آسودگى زندگى کند، بر مشکلات خودش فائق بیاید، بر عوامل نابودکنندهاى که بحمدالله در ارکان آن رژیم غاصب وجود دارد فائق بیاید؛ این نمیشود مگر اینکه سر مسلمانها را بند کنند، بین آنها اختلاف بیندازند، مسائل کوچک را براى آنها بزرگ کنند.
به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است؛ سعى شد از سوى دشمنان اسلام که این بیدارى را سرکوب کنند - و یک جاهایى هم سرکوب کردند - امّا بیدارى اسلامى سرکوب شدنى نیست. پرچم اعتزاز به اسلام بلند شده است، برافراشته شده است؛ احساس هویّت اسلامى امروز در مسلمانان، در هر نقطهى عالم، نیرومند شده است و نیرومند خواهد شد. ملّت ایران در این زمینه مسئولیّتهاى بزرگى داشته است که انجام داده است، بعد از این هم انجام خواهد داد. ملّت ایران با اعتقاد به قرآن، با اعتقاد به پیام بعثت، با اتّحاد درونى در میان خود، با احساس دلیرى در مقابل دشمن و نترسیدن از دشمن، با احساس امید به وعدهى الهى نصرت، که وعدهى صریح الهى است و فرمود: اِن تَنصُروا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ (۶) و با این ذخیرههاى ارزشمند، به پیش میرود.
بحمدالله ما یکى پس از دیگرى، سنگرهایى را که براى ادامهى مبارزهى با ظلم و جهل و بىعدالتى لازم است داشته باشیم، انشاءالله فتح میکنیم و پیش میرویم. بحمدالله ملّت ایران از توفیق الهى و کمک الهى برخوردار بوده است؛ قدم به قدم پیش رفتیم، مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشتیم و پشت سر خواهیم گذاشت؛ به فضل و حول و قوّهى الهى.
مسئولین با احساس مسئولیّت، در عرصههاى گوناگون مشغول کارند؛ امروز بحمدالله دولت ما تازهنَفَس، آمادهى به کار، با احساس اعتزاز به اسلام و مسلمان بودن؛ احساس میکنند بهخاطر ایمان به خدا داراى عزّتند - که همین هم هست - مشغول کارند و تلاش میکنند. چالش وجود دارد، مشکلات وجود دارد؛ برسر راه زندگى، این مشکلات هست. اگر زندگى بخواهد عزّتمندانه باشد، انسانهاى داراى خِرَد و تدبیر، مشکلات را بهخاطر رسیدن به عزّت و شرف انسانى و کرامت انسانى و تقرّب الىالله تحمّل میکنند؛ انسانهایى که بىخِرَدند همین مشکلات در زندگى آنها هست، آنها را با ذلّت تحمّل میکنند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول کنند، ولایت شیاطین را قبول میکنند: وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِیَکونوا لَهُم عِزّاً، کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّاً؛ (۷) فرمولى که انسانهاى بىخِرَد، دستگاههاى بىخِرَد، انسانهاى غافل در دنیا انتخاب میکنند و اتّخاذ میکنند، اینجور در قرآن کریم رسوا شدهاست. به جاى اینکه به خدا پناه ببرند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول بکنند، به جاى اینکه به هدایت الهى چنگ بزنند، به ولایت شیاطین، به ولایت دشمنان اسلام و دشمنان بشریّت متمسّک میشوند براى اینکه براى خودشان عزّت درست کنند، و این عزّت به دست آنها نمىآید. آن عبادت شوندگان نابکار هم از آنها سپاسگزارى نخواهند کرد: کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّا. (۸) این بیان قرآن، بیان روشنى است؛ باید از این بیان درس گرفت، باید راه را درست شناخت، خطّ هدایت قرآنى، انسانها را به سعادت میرساند، بایستى از خداى متعال کمک خواست.
بحمدالله نظام جمهورى اسلامى از آغاز تا امروز در مواجههى با دشمنان به این وعدهى الهى مستظهر(۹) بوده است، اعتماد کرده است؛ به قول الهى و وعدهى الهى ما اعتماد کردیم، حسن ظن نشان دادیم؛ مثل بىایمانان و کفّار، سوء ظن به وعدهى الهى نشان ندادیم؛ لذا پیروز شدیم. در انقلاب پیروز شدیم، در دفاع مقدّس پیروز شدیم، در مبارزات گوناگون اقتصادى و سیاسى و اجتماعى و بینالمللى بحمدالله تا امروز پیروز شدیم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این راه ملّت ایران است.
رحمت خدا بر امام بزرگوار که این راه را به روى ما گشود؛ رحمت خدا بر شهیدان بزرگوار که در این راه جان خودشان را فدا کردند؛ رحمت خدا بر ملّت ایران که در همهى مراحل از خودشان آمادگى نشان دادند؛ و رحمت و تفضّل خدا بر مسئولان ما، دولتمردان ما که در این میدان آمادهى براى کار و تلاش و فداکارىاند.
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
والحمدلله و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرین و على صحبه المنتجبین و من اتّبعهم الى یوم الدّین.
تبریک عرض میکنم سالگرد بعثت نبى مکرّم اسلام را - که درواقع بزرگترین عید بشریّت است - به همهى شما حضّار گرامى؛ برادران عزیز، خواهران عزیز، میهمانان عزیز، سفیران کشورهاى اسلامى که در مجلس حضور دارند و به همهى ملّت ایران که نشان دادند پایبند به پیام بعثت پیامبرند و امتحان بزرگ و دشوارى را در این راه ملّت ما از خودشان بروز دادند.
همچنین تبریک عرض میکنم این روز بزرگ را به همهى ملّتهاى مسلمان، به دنیاى اسلام و یکایک مسلمانان در هر نقطهى عالم و همچنین به همهى آزادگان عالم؛ آن کسانى که از پیام آزادى و پیام عدالت و پیام انسانیّت و تکریم انسان، احساس هیجان میکنند و از آن لذّت میبرند.
برادران و خواهران عزیز! دربارهى بعثت پیامبر سخنان گوناگونى قابل بررسى کردن و گفتن است؛ آنچه امروز براى ما مردم و براى دنیاى اسلام لازم است و باید به آن توجّه شود، دو سه نقطهى اصلى است: یکى آن نقطهاى است که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در خطبهى نهجالبلاغه به آن اشاره فرمود که علّت بعثت پیامبر و پیامبران بزرگ الهى را اینگونه معرّفى کرده است: لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِىَّ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ (۱) انسانها را به فطرت انسانى و سرشت انسانیّت که همراه با شرف و کرامت است برگردانَد؛ نعمتهاى فراموششدهى الهى را به یاد آنها بیاورَد و خِرَدهاى دفنشده را مبعوث کند.
انسانها به برکت خِرَد است که میتوانند پیام پیامبران را درک کنند؛ از مشکلات و دشوارىهاى راه نورانى پیغمبران نهراسند و آنها را بتوانند پشت سر بگذارند. به برکت عقل و اندیشه و خِرَد است که بشریّت میتواند از مفاهیم قرآن بدرستى استفاده کند. اگر جامعهى اسلامى به همین یک دستور عمل کند، یعنى نیروى فکر را، به کارگیرى اندیشه و خِرَد را در میان خود یک امر رایج و عمومى قرار بدهد، عمدهى مشکلات بشر حل خواهد شد؛ عمدهى مشکلات جامعهى اسلامى حل خواهد شد.
امروز شما نگاه کنید، به نام اسلام در یک نقطهاى با انسانهاى بىگناه رفتار ظالمانه میکنند، در یک نقطهاى بهخاطر اسلام مسلمانان را قتل عام میکنند. در آفریقا در یک مرکزى، در یک کشورى، کسى بهخاطر مسلمان بودن مورد قتل و تجاوز و ظلم قرار میگیرد. در نقطهى دیگرى کسانى به نام اسلام دخترهاى مردم را میدزدند و فرار میکنند؛ اینها بهخاطر این است که پیام اسلام براى مسلمانان جا نیفتاده است. ما مسلمانها باید قرآن را، اسلام را درست بفهمیم و با میزان عقل و خِرَد خودمان و با راهنمایى اندیشهى بشرى و اسلامى، به اعماق تعالیم پیامبراسلام و این پیامها برسیم.
وقتى از پیام اسلام غفلت کردیم، که قرآن کریم فرمود: وَ قالَ الرَّسولُ یرَبِّ اِنَّ قَومِى اتَّخَذوا هذَا القُرءانَ مَهجورا؛ (۲) وقتى قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهى مفاهیم قرآنى را که یک منظومهى کامل براى زندگى انسان است، درست ندیدیم، آنوقت لغزش پیدا میکنیم، و نیروى خِرَد ما هم نمیتواند فهم درستى از مفاهیم قرآنى پیدا کند.
امروز در دنیا دشمنانى بهصورت علنى با اسلام مقابله میکنند؛ مقابلهى آنها در درجهى اوّل با ایجاد اختلاف است. عمیقترین اختلافها و خطرناکترین اختلافها، اختلافهاى عقیدتى و ایمانى است. امروز در دنیا، تحریکات ایمانى و عقیدتى براى به جان هم انداختن مسلمانان، بهوسیلهى دستهاى استکبارى انجام میگیرد. یک عدّهاى، عدّهاى را تکفیر میکنند؛ عدّهاى علیه عدّهى دیگرى شمشیر میکشند؛ برادران به جاى همکارى با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان میگذارند! جنگ شیعه و سنّى به راه مىاندازند و تحریکات قومى و طائفى را لحظه به لحظه افزایش میدهند؛ [البتّه] دستهایى که این کارها را میکنند، دستهاى شناختهشدهاى هستند. اگر نیروى خِرَد، چراغ اندیشه و آگاهى - که قرآن ما را به آن امر کرده است - به کار بیفتد، خب دست دشمن را مىبینیم، انگیزهى دشمن را میفهمیم.
امروز در دنیاى اسلام براى اینکه دستگاههاى استکبارى به هدفهاى استکبارى خودشان برسند، براى اینکه مشکلات خودشان را پوشیده و مخفى نگه دارند، در میان مسلمانان اختلاف ایجاد میکنند؛ شیعههراسى بهوجود مىآورند، ایرانهراسى بهوجود مىآورند، براى اینکه رژیم غاصب صهیونیستى را محفوظ نگهدارند، براى اینکه تضادهایى که سیاستهاى استکبارى را در این منطقه به شکست کشانده است، بهنحوى حل کنند؛ راه آن را در این مىبینند که بین مسلمانها اختلاف بیندازند. خب، این را باید دید، این را باید فهمید؛ انتظار از زبدگان این است، انتظار از نخبگان این است.
آنچه امروز دستگاههاى سیاسى غرب ترویج میکنند، همان جاهلیّتى است که بعثت پیغمبر براى زدودن آن - از محیط زندگى بشر - بهوجود آمد. نشانههاى همان جاهلیّت، امروز در دنیا، در این تمدّن رایج فاسد غربى، مشاهده میشود؛ همان بىعدالتى، همان تبعیض، همان نادیده گرفتن کرامت انسان، همان عمده کردن مسائل جنسى و نیازهاى جنسى.
قرآن کریم خطاب به همسران مکرّم پیغمبر میفرماید: وَ قَرنَ فى بُیوتِکُنَّ وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَهِلِیَّةِ الاُولَى(۳). یکى از نشانههاى جاهلیّت اُولى، تبرّج زنانه است. امروز یکى از عمدهترین مظاهر تمدّن غربى، همین تبرّج است؛ این همان جاهلیّت است، منتها جاهلیّتى که توانسته است خود را با سلاح تبلیغات مدرن مجهّز بکند، حقایق را از چشم مردم بپوشاند؛ اینها را باید ما مسلمانها بفهمیم، اینها را باید بدانیم.
دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به روى آوردن به اندیشه، روى آوردن به فکر، عادت کردن به اندیشیدن، مسائل را درست فهمیدن، درست تحلیل کردن. دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به شناختن حقیقى جبههى دشمن امّت اسلامى؛ دشمنانمان را بشناسیم، دوستانمان را بشناسیم. گاهى دیده شده است که مجموعهاى از ما مسلمانها با دشمنان خودمان همدست شدیم براى زدن دوستان خود، براى زدن برادران خود! خب، این به ما لطمه میزند، این امّت اسلامى را دچار آشفتگى میکند، دچار ضعف میکند؛ این ناشى از نداشتن بصیرت است. امروز دنیاى اسلام به این بصیرت احتیاج دارد، به این تدبّر و اندیشه احتیاج دارد، به اثارهى دفائن عقول احتیاج دارد: وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول. (۴) نیاز مهمّ دیگر دنیاى اسلام اتّحاد است؛ باید از اختلافات جزئى، اختلافات سلیقهاى، اختلافات عقیدتى عبور کرد و امّت واحده تشکیل داد: اِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً وَحِدَةً وَ اَنَا رَبُّکُم فَاعبُدون(۵)؛ خداى متعال اینجور میفرماید. اعتقاد به قرآن، اعتقاد به پیامبر، اعتقاد به خداى واحد، اعتقاد به کعبهى واحد و قبلهى واحد، درمقابلداشتنِ جبههى واحد دشمن، اینها کافى نیست براى اتّحاد دنیاى اسلام؟ چرا عدّهاى نمیفهمند؟ چرا عدّهاى این حقایق روشن را درک نمیکنند؟ هدف آمریکا و جبههى غربىها از ایرانهراسى و شیعههراسى چیست؟ چرا این را فکر نمیکنند؟ رژیم صهیونیستىِ غاصب - که امروز بزرگترین بلیّهى دنیاى اسلام وجود این رژیم است - باید بتواند با آسودگى زندگى کند، بر مشکلات خودش فائق بیاید، بر عوامل نابودکنندهاى که بحمدالله در ارکان آن رژیم غاصب وجود دارد فائق بیاید؛ این نمیشود مگر اینکه سر مسلمانها را بند کنند، بین آنها اختلاف بیندازند، مسائل کوچک را براى آنها بزرگ کنند.
به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است؛ سعى شد از سوى دشمنان اسلام که این بیدارى را سرکوب کنند - و یک جاهایى هم سرکوب کردند - امّا بیدارى اسلامى سرکوب شدنى نیست. پرچم اعتزاز به اسلام بلند شده است، برافراشته شده است؛ احساس هویّت اسلامى امروز در مسلمانان، در هر نقطهى عالم، نیرومند شده است و نیرومند خواهد شد. ملّت ایران در این زمینه مسئولیّتهاى بزرگى داشته است که انجام داده است، بعد از این هم انجام خواهد داد. ملّت ایران با اعتقاد به قرآن، با اعتقاد به پیام بعثت، با اتّحاد درونى در میان خود، با احساس دلیرى در مقابل دشمن و نترسیدن از دشمن، با احساس امید به وعدهى الهى نصرت، که وعدهى صریح الهى است و فرمود: اِن تَنصُروا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ (۶) و با این ذخیرههاى ارزشمند، به پیش میرود.
بحمدالله ما یکى پس از دیگرى، سنگرهایى را که براى ادامهى مبارزهى با ظلم و جهل و بىعدالتى لازم است داشته باشیم، انشاءالله فتح میکنیم و پیش میرویم. بحمدالله ملّت ایران از توفیق الهى و کمک الهى برخوردار بوده است؛ قدم به قدم پیش رفتیم، مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشتیم و پشت سر خواهیم گذاشت؛ به فضل و حول و قوّهى الهى.
مسئولین با احساس مسئولیّت، در عرصههاى گوناگون مشغول کارند؛ امروز بحمدالله دولت ما تازهنَفَس، آمادهى به کار، با احساس اعتزاز به اسلام و مسلمان بودن؛ احساس میکنند بهخاطر ایمان به خدا داراى عزّتند - که همین هم هست - مشغول کارند و تلاش میکنند. چالش وجود دارد، مشکلات وجود دارد؛ برسر راه زندگى، این مشکلات هست. اگر زندگى بخواهد عزّتمندانه باشد، انسانهاى داراى خِرَد و تدبیر، مشکلات را بهخاطر رسیدن به عزّت و شرف انسانى و کرامت انسانى و تقرّب الىالله تحمّل میکنند؛ انسانهایى که بىخِرَدند همین مشکلات در زندگى آنها هست، آنها را با ذلّت تحمّل میکنند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول کنند، ولایت شیاطین را قبول میکنند: وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِیَکونوا لَهُم عِزّاً، کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّاً؛ (۷) فرمولى که انسانهاى بىخِرَد، دستگاههاى بىخِرَد، انسانهاى غافل در دنیا انتخاب میکنند و اتّخاذ میکنند، اینجور در قرآن کریم رسوا شدهاست. به جاى اینکه به خدا پناه ببرند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول بکنند، به جاى اینکه به هدایت الهى چنگ بزنند، به ولایت شیاطین، به ولایت دشمنان اسلام و دشمنان بشریّت متمسّک میشوند براى اینکه براى خودشان عزّت درست کنند، و این عزّت به دست آنها نمىآید. آن عبادت شوندگان نابکار هم از آنها سپاسگزارى نخواهند کرد: کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّا. (۸) این بیان قرآن، بیان روشنى است؛ باید از این بیان درس گرفت، باید راه را درست شناخت، خطّ هدایت قرآنى، انسانها را به سعادت میرساند، بایستى از خداى متعال کمک خواست.
بحمدالله نظام جمهورى اسلامى از آغاز تا امروز در مواجههى با دشمنان به این وعدهى الهى مستظهر(۹) بوده است، اعتماد کرده است؛ به قول الهى و وعدهى الهى ما اعتماد کردیم، حسن ظن نشان دادیم؛ مثل بىایمانان و کفّار، سوء ظن به وعدهى الهى نشان ندادیم؛ لذا پیروز شدیم. در انقلاب پیروز شدیم، در دفاع مقدّس پیروز شدیم، در مبارزات گوناگون اقتصادى و سیاسى و اجتماعى و بینالمللى بحمدالله تا امروز پیروز شدیم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این راه ملّت ایران است.
رحمت خدا بر امام بزرگوار که این راه را به روى ما گشود؛ رحمت خدا بر شهیدان بزرگوار که در این راه جان خودشان را فدا کردند؛ رحمت خدا بر ملّت ایران که در همهى مراحل از خودشان آمادگى نشان دادند؛ و رحمت و تفضّل خدا بر مسئولان ما، دولتمردان ما که در این میدان آمادهى براى کار و تلاش و فداکارىاند.
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة والسّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّة الله فى الأرضين.
اگر از عوامل معنوى و آنچه خداى متعال وعدهى آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفِنظر كنيم، بر حسب قوانين عادى زندگى جوامع بشرى، هر جامعهاى عزّتش، قدرتش، آبرو و حيثيّتش، هويّتش بستگى دارد به مجاهدت و به تلاش. با تنبلى و تنآسايى، هيچ ملّتى نميتواند مقام شايستهاى را در ميان ملّتهاى عالم يا در تاريخ پيدا كند. آنچه كه ملّتها را، هم در تاريخ و هم در دوران خودشان، در ميان ملّتهاى عالم سربلند ميكند، مجاهدت است، تلاش است. اين تلاش، البتّه شكلهاى گوناگونى دارد؛ هم تلاش علمى، هم تلاش اقتصادى، هم تلاش به معناى تعاون اجتماعى ميان افراد، همه لازم است؛ امّا در رأس همهى اين تلاشها، آمادگى براى جانفشانى است كه يك ملّت را در ميان ملّتها سرافراز ميكند. اگر در ميان هر ملّتى كسانى وجود نداشته باشند كه آماده باشند از جان خود، از راحت خود، در راه رسيدن به آرمانها صرفِنظر كنند، آن ملّت به جايى نخواهد رسيد. كارى كه انقلاب براى ما مردم ايران انجام داد، اين بود كه اين راه را در مقابل ما روشن كرد؛ آحاد ملّت ما فهميدند و احساس كردند كه بايد در راه آرمانهاى بلند، مجاهدت كنند و در مقابل دشمنان اين آرمانها بايستند؛ و ايستادند.
دفاع مقدّس ما، دوران جنگ هشتسالهى پر ماجراى اين كشور، داستان ايستادگى ملّت ايران و ايستادگى جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنىهاى كفر و استكبار جهانى است. درست است، در مقابل ما بهظاهر يك رژيم بعثى بود - صدّام بود - و او هم عنصرى بود بهقدر كافى خبيث، بهقدر كافى ضدّ بشريّت و ضدّ انسانيّت، امّا فقط او نبود؛ آن چيزى كه موجب شد اين جنگ، هشت سال ادامه پيدا كند، عوامل پشت پردهى استكبار جهانى بودند كه او را تشويق ميكردند، به او وعده ميدادند، امكانات ميدادند. آنوقتى كه در اين سرزمينهاى خوزستان - كه شما حالا بخشى از آنها را مشاهده كرديد - دشمنان ما مجبور به عقبنشينى شدند، يك دولت اروپايى به آنها وسيلهاى داد كه بتوانند در دريا، خباثت و شيطنت و شرارت خودشان را ادامه بدهند؛ موشكى به آنها دادند. نميگذاشتند عمليّاتى كه در منطقه انجام ميگيرد، سرنوشت جنگ را به انتها برساند؛ تشويقش ميكردند. يعنى دست استكبار جهانى، دست همين دولتهاى اروپايى و دولت آمريكا، پشت رژيم خبيث معاند بعثى قرار داشت و او را به ادامهى كار تشويق ميكرد. نميخواستند بگذارند جمهورى اسلامى از اين حادثهى بزرگ، پيروز و سربلند بيرون بيايد؛ ميگفتند صريحاً.
بعد از آنكه در همين عمليّاتى كه در اين منطقه اتّفاق افتاد - منطقهى دارخوين؛ اينجا منطقهى درگيرى بسيار تعيينكنندهى عمليّات ثامنالائمّه بود - كه سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى ايران با همكارى يكديگر، براى دستور امام برنامهريزى كردند، طرّاحى كردند، در همين منطقه توانستند دشمن را عقب بنشانند و آن روحيّهاى را كه دشمن بهخاطر پشتيبانىهاى فرنگىها و خارجىها و اروپايىها بهدست آورد، در هم بكوبند و بشكنند و محاصرهى آبادان را از بين ببرند؛ بعد از اين عمليّات، عمليّات طريقالقدس؛ بعد از اين عمليّات، عمليّات فتحالمبين؛ بعد عمليّات الىبيتالمقدّس؛ اين عمليّاتهاى پشت سر هم كه رزمندگان عزيز ما، جوانان فداكار ما در قالب ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسيج و نيروهاى مردمى، در قالب مجموعههاى عشايرى، حتّى در قالب شهربانى و ژاندارمرى و كميتههاى آن روز، مىآمدند در اين ميدان جنگ و اين فداكارىها را انجام ميدادند؛ اين عمليّات ميتوانست جنگ را به خاتمه برساند و پايان بدهد؛ امّا جبههى دشمن نظام اسلامى - يعنى همين اروپايىها و دولتهاى اروپايى و دولت آمريكا - نميگذاشتند؛ طرف مقابل را تشويق ميكردند، امكانات جديدى به او ميدادند، او را به برنده شدن در اين جنگ اميدوار ميكردند؛ لذا جنگ هشت سال طول كشيد. هشت سال جنگ، شوخى نيست؛ جنگهاى بزرگ و معروف دنيا در دورانهاى نزديك به ما، چهار سال و پنج سال و شش سال و اينجورها طول كشيده؛ هشت سال جنگ، آنهم در اين منطقهى وسيع، از شمال تا جنوب - از منطقهى شمال غربى كشور تا اين انتهاى جنوب - اين درگيرىها وجود داشت. قصدشان اين بود كه كارى كنند كه نظام اسلامى احساس كند كه قادر بر مقابلهى با اين دشمنان نيست؛ ميخواستند كارى كنند كه جمهورى اسلامى را بهعنوان يك مجموعهى ضعيف و ناتوان معرّفى كنند. خداى متعال دست قدرت خود را نشان داد و دهان دشمنان جمهورى اسلامى و دشمنان پرچم برافراشتهى اسلام را با مشت پولادين سنّت الهى خُرد كرد و بينى آنها را به خاك ماليد و نشان داد كه نظام اسلامى، چون متّكى به ايمانهاى مردم و به عواطف مردم است، در مقابل همهى قدرتهاى مادّى جهان، هم ميتواند از خود دفاع كند، هم ميتواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز كند. به عجز خودشان اعتراف كردند؛ قبول كردند كه در مقابل مشت قاطع گروندگان به اسلام و مؤمنان به وعدههاى الهى، نميتوانند ايستادگى كنند؛ تبليغاتشان خنثى شد. سعى ميكردند به ما مردم ايران - ما مؤمنين به آيات كريمهى الهى - بباورانند كه شما نميتوانيد در مقابل قدرتهاى مادّى دنيا بايستيد؛ ميخواستند اين را به ما بباورانند. و به شما برادران عزيز و به همهى ملّت ايران عرض كنم: شكست يك ملّت آنوقتى اتّفاق مىافتد كه معتقد بشود كه نميتواند كارى انجام بدهد؛ اين اوّلِ شكست هر ملّتى است. آنها خواستند اين احساس را در دوران جنگ تحميلى در دل ايرانيان بهوجود بياورند، امّا قضيّه بهعكس شد. جنگ تحميلى - يعنى دفاع مقدّس ملّت ايران - نشان داد كه يك ملّت در سايهى اتّحاد، در سايهى ايمان به خدا، در سايهى حُسنظنّ به خداى متعال و اعتقاد به صدق وعدهى الهى، ميتواند از همهى گذرگاههاى دشوار عبور كند و ميتواند در مقابل دشمنان بايستد و ميتواند دشمن را وادار به هزيمت و عقبنشينى كند؛ جنگ تحميلى اين را به همهى ما نشان داد.
كار عمدهى دشمن در جنگ نرم، غبارپراكنى در فضاى سياسى كشور است
افرادى كه در كار سياسى و مسئلهى سياسى واردند و مطلعند، ميدانند امروز قدرت ابرقدرتها بيش از آنچه كه در بمب هستهاىشان باشد، در ثروتهاى انباشتهى در بانكهاشان باشد، در قدرت تبليغاتى آنهاست،
امروز كار عمدهى دشمن در جنگ نرم، غبارپراكنى در فضاى سياسى كشور است؛ اين را توجه داشته باشيد. امروز مهمترين كار دشمن اين است. افرادى كه در كار سياسى و مسئلهى سياسى واردند و مطلعند، ميدانند امروز قدرت ابرقدرتها بيش از آنچه كه در بمب هستهاىشان باشد، در ثروتهاى انباشتهى در بانكهاشان باشد، در قدرت تبليغاتى آنهاست، در صداى بلند آنهاست كه به همه جا ميرسد. شيوههاى تبليغاتى را هم خوب بلدند. در كار تبليغات انصافاً پيشرفت هم كردهاند. امروز غربىها - چه در اروپا، چه در آمريكا - در كار تبليغات، شيوههاى مدرن و بسيار پيشرفتهاى را ياد گرفتهاند و بلد شدهاند؛ ما در اين جهت عقبيم. يكى از اساسىترين كارهاى آنها اين است كه تبليغ كردن را بلدند. با اين شيوههاى تبليغى، با جنجال، با فرستادن انبوه حرفهاى خلاف واقع، سعى ميكنند فضاى جوامع را دگرگون كنند و تأثير بگذارند؛ بايد به اين نكته توجه داشت، بايد اين را مراقب بود. امروز وظيفهى جوانهاى ما از اين جهت سنگين است. نه فقط خودتان بايد حقيقت را تشخيص دهيد، بلكه بايد فضا و محيط پيرامونى خودتان را هم بابصيرت كنيد و براى آنها هم قضايا را روشن كنيد.
از اندیشه ها وآرزو های دیگران برای موفقیت خود کمک بگیرید. . .
کسی که دارای عزم راسخ است جهان رامطابق میل خویش عوض میکند. . .
موفقیت شامل یک درصد نبوغ،نودونه درصد عرق ریختن است. . .
بزرگترین داروی خشم،صبر ودرنگ است. . .
به هر میزان در جهت رفع مشکلات دیگران گام برداری خداوند از مشکلات زنگی تو میکاهد. . .
پول کالایی است که با آن میتوان به همه جا وارد شدو همه چیز رابه دست آورد جز شرافت وسعادت. . .
ای انسان از اینکه پیوسته در حال مصیبت هستی و میبینی خدا هم پیوسته به تو نعمت میدهد باید منتظر غذاب اللهی باشی،(این نعمت پی در پی و مهلت دادن خدا به تو در حالی که گناه میکنی خطر بزرگی برای انسان گناه کار است،بایدبه درگاه خدا توبه کنی و در مال وغیره تقوا را پیاده نمایی تا مستوجب غضب اللهی نشوی).
از حضرت علی سوال شد که آثار مهم ایمان (یعنی تصمیمی که توام با اطمینان وآرامش قلبی نسبت به راه و راهبر مق ومقصد و رسیدن به آن باشد)چیست؟
فرمودند:ایمان چهار شعبه و ستون دارد،مهمترین آن صبر و خویشتن داری وحبس نفس است.در مرتبه دوم یقین،(یعنی داشتن عملی واضع وثابت)استو در مرتبه سوم عدل(یعنی هر شئ را در جای خودش گذاردن وسیاسیت واداره جامعه را داشتن)است و چهارم جهاد وکوشش در راه دین(و لو به قیمت تحمل شدائد باشد).
باید توجه داشت به این که حضرت جهاد را در مرتبه ی چهارم بیان فرمودند،یعنی به وسیله صبر وتلاش ورنج وزحمت است که حالت تسلیم قلبی همراه با آرامش خاطر در حد یقین به دست میاد و اینچنین تلاشی انسان را به مقاصد خویش میرساند.
قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در قلب او.......
منظور این ایت که عاقل سخنی نمیگوید،مگر بعد مشورت وفکر وسنجش،ولی احمق حرفها وسخنانی که از زبانش میپرد بدون فکر ودقت است بنابر این،گویا زبان عاقل تابع قلب وعقل(مرکز فکر واندیشه وتدبر است)میباشد،ولی فکر وقلب احمق تابع زبان اوست که اولا بدون حساب ونسنجیده حرف میزند ثانیا چونتسلط بر زبان ندارد مرتکب هر گونه خطادر گفتار مثل دروغ،غیبت،تهمت،مسخره کردن وفحش وناسازا گویی میشود)سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا انسان در زیر زبان خود پنهان است؛
نشانه های احمق:کارهای احمقانه اسش را برایت زیبا جلوه میدهد و دوست دارد تو هم مثل او باشی(حکمت293) آن کسی که زشتیهای مردم را بنگرد و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتیها را مرتکب شود،پس او احمق واقعی است(حکمت 349)